کد مطلب: ۶۲۷۴
تعداد بازدید: ۲۳۹
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۰
نامه شماره ۲۷
باور کنید وقتی در تخیل و رؤیا، به این مسئله فکر می‌کنم که مشکلم حل شده است، آن دختر مورد علاقه‌ام را پیدا کرده‌ام و با او ازدواج کرده‌ام، آنچنان آرامش و اطمینان تمام وجودم را [فرا] می‌گیرد، که وصف‌ناشدنی است. و اکنون که مشغول نوشتن این نامه برای حضرتعالی هستم، مانند مرغی سرگردان و حیران هستم، نمی‌دانم با چه دختری وصلت کنم.

نامه شماره ۲۷


بسم الله الرّحمن الرّحیم
خدمت با سعادت مرجع شیعه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
با سلام
مشکل من انتخاب همسر آینده‌ام می‌باشد، چندی است که در مورد انتخاب همسرم مشغول فکر کردن و انتخاب معیارهای درست، که مورد قبول خداوند متعال باشد، هستم؛ معیارهایی که مورد قبول عقل و شرع باشد و مرا در زندگی مشترک، با زنی به خوشبختی کامل و آنچه مورد نظر اسلام است، برساند.
معیارهای من، عبارتند از: همفکری و هم‌عقیده بودن، مشترک بودن مکتب و دیدگاه و جهان‌بینی، از نظر روحی و فکری به هم نزدیک بودن و در یک کلام هم‌شأن بودن، از نظر فکری.
به ثروت، زیبایی، تحصیلات و غیره اهمیت نمی‌دهم؛ هرچند این مسائل را انکار نمی‌کنم. به هر حال انسان دوست دارد همسری زیبا، دارای تحصیلات عالیه داشته باشد، ولی به نظر من، وقتی انسان با دختری که با او هم‌فکر و هم عقیده است، ازدواج کند، خود به خود همه این مسائل حل می‌شود.
زیرا به نظر خود، طرز تفکر من، شعاع بسیار وسیعی در مورد معیارهای ازدواج دارد؛ فکر من این است که به تحصیلات و کسب دانش تا آخر عمر ادامه دهم، دائماً در مورد مسائل مختلف فکر کنم، از گناه و معصیت الهی پرهیز کنم، در زندگی فردی باشم که گوش به فرمان عقل باشد و عقلش بر احساساتش غلبه داشته باشد، و در یک کلام انسانی باشم که خداوند خواستار آن انسان و مورد توجه خداوند باشد. میل دارم همسرم، خانواده‌اش و فامیلش دارای این طرز تفکر باشند؛ مهم‌تر، خود آن زن، این طرز تفکر را داشته باشد؛ طرز تفکری اسلامی و مورد قبول خداوند.
ولی مشکل من در اینجا خود را نشان می‌دهد، چگونه بفهمم دختری دارای این شرایط است؛ من در دانشگاه تحصیل می‌کنم، در این دانشگاه دختر و پسر مشغول تحصیل هستند. از طرفی از ارتباط کلامی با دخترها پرهیز دارم و از طرفی مایلم بدانم کدام دختر در این دانشگاه یا در شهر محل سکونتم، دارای این طرز تفکر است.
باور کنید وقتی در تخیل و رؤیا، به این مسئله فکر می‌کنم که مشکلم حل شده است، آن دختر مورد علاقه‌ام را پیدا کرده‌ام و با او ازدواج کرده‌ام، آنچنان آرامش و اطمینان تمام وجودم را [فرا] می‌گیرد، که وصف‌ناشدنی است. و اکنون که مشغول نوشتن این نامه برای حضرتعالی هستم، مانند مرغی سرگردان و حیران هستم، نمی‌دانم با چه دختری وصلت کنم.
معیار من، خانه، دارای زیبایی و ... نیست، معیار من همفکر و هم عقیده بودن است، زیرا با چنین دختری، زندگی را شروع کردن، آغاز خوشبختی است.
می‌خواهم از نظر جنابعالی مطلع شوم و راه درست، که مورد قبول حضرت حق باشد را، شما به من نشان دهید چگونه همسر آینده‌ام را بشناسم؟ و آیا این معیارها درست است و اشتباهی در مورد انتخاب معیارهایم ندارم؟ مرا راهنمایی کنید تا از این سرگردانی نجات پیدا کنم و هر روز تمایل به کسی پیدا نکنم و پیش خود خیال نکنم این همان است که به دنبالش بودم و بعد ببینم سراب است. البته تمایل من فقط نگاه است و نه حتی چشم‌چرانی، بلکه نگاهی کوتاه و سریع، حتی از نگاه به نامحرم، اگر چه کوتاه، اِبا دارم، ولی بعضی مواقع چشم من به کسی می‌افتد و هرچه دیده بیند، دل کند یاد.
با تشکر
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ان شاء الله تعالی موفق و مشمول عنایات حضرت بقیة الله ـ ارواحنا له الفداء ـ باشید.


اهمیت ازدواج


مرقوم مفصّل شما رسید. در مورد ازدواج که نظر حقیر را خواسته‌اید، همان‌طور که می‌دانید ازدواج یکی از سنن مهم اسلام و مورد ترغیب و تشویق بسیار است و از حضرت رسول(ص) روایت است که فرمود: «النِّکَاحُ سُنَّتِی»[۱] و در احادیث دیگر است: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ».[۲]
امید است حال که درصدد انجام این سنت هستید چنان‌که در نظر دارید، موردی که از جهت ایمان و توافق اخلاقی مناسب باشد، فراهم شود. ولی در انتخاب همسر بیشتر از معارف، فحص و جستجو تا حدّی که به مرحله وسواس و مانع از اخذ تصمیم شود، صحیح نیست. همین‌قدر که از جهات مورد نظر، به خصوص دیانت، عفّت و اخلاق شناخته شود و پدر و مادر شما و افرادی که به آنها اعتماد دارید، نیز مورد را مناسب بدانند، بقیّه امر و آینده همه با خداوند متعال است.
با توکل به خدا و طلب خیر از خدا و به نیت انجام سنت دینی اقدام نمایید و آینده اموری را که انسان در جریان آن مؤثّر نیست، همه را به خدا واگذار نمایید که: «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ».[۳]
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

پی نوشت ها


[۱]. ابن‌ماجه قزوینی، سنن، ج۱، ص۵۹۲؛ ابن ابی جمهور احسائی، عوالی‌اللئالی، ج۲، ص۲۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 180؛ محدث نوری، مستدرک‌الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۳. «ازدواج از سنّت من است»

[۲]. کلینی، الکافی، ج 5، ص 329؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵. «هرکس که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است».
[۳]. طلاق، 3. «و هرکس بر خداوند توکّل کند، همو وی را کافی است».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: