کد مطلب: ۶۲۷۷
تعداد بازدید: ۴۲۲
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۳:۳۷
روزه، تمرین پرهیزکاری | ۱۱
تقوا یک ملکه و صفت و نیروی باطنی است که هر کس واجد آن شد، در هر جا و هر حال باشد این نیروی باطنی او را به انجام وظایف دینی و اجتماعی وادار می‏‌سازد و از گناهان برحذر می‏‌دارد و نفس خویش را مهار می‌‏کند. تقوا را می‌‏توان به کنترل نفس و خودنگه‏دارنده نیز تعریف کرد.

فصل هشتم: ثمرات روزه | ۲

 

معنا و آثار تقوا


برای بهتر روشن ‌شدن این دستاورد و ثمره روزه به مطالبی کوتاه و لازم اشاره می‌‏کنیم:


 معنای تقوا


تقوا از ریشه «وقی» و «وقایه» گرفته شده است. در مورد وقایه آمده: الوقایة حفظ الشیء مما یوذیه و یضره؛[1] وقایه، محافظت‌ کردن یک چیز است از عواملی که آن را اذیت کند و بدان آسیب رساند و درباره تقوا آمده: التقوی جعل النفس فی وقایة مما یخاف؛ تقوا عبارت است از قراردادن نفس در محفظه، از چیزهایی که مورد بیم و ترس می‏‌باشد. تقوا را معمولاً به پرهیزکاری، ترک گناهان و امری منفی معنا می‌‏کنند؛ درصورتی‌که از قرآن و احادیث استفاده می‏‌شود که یک امر واقعی و ثبوتی است. خداوند عزوجل فرمود: زاد و توشه فراهم کنید؛ به یقین بهترین توشه و زاد تقواست. ای صاحبان اندیشه تقوا پیشه کنید.[2] تقوا به عنوان توشه سفر آخرت دانسته شده و نمی‏‌تواند یک امر منفی باشد.
در نهج‌‏البلاغه نیز تقوا به عنوان زمام و قوام معرفی شده است. ‏امیرالمؤمنین(ع) می‏‌فرماید: ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می‌‏کنم که تقوا نگه‏دارنده و برپادارنده است. پس به حلقه‏‌های استوار آن پناه ببرید و به حقایق آن چنگ بزنید. تقوا شما را به سایه‏‌های آرام‏‌بخش و منزل‏‌های وسیع و پناهگاه‌‏های مطمئن و جایگاه‏‌های عزتمند می‏‌رساند، در آن روزی که چشم‏‌ها خیره می‏‌ماند، افق‏‌ها تیره و تاریک می‌‏گردد، شترهای راهوار بار می‌‏نهند، در صور دمیده می‏‌شود، قلب‌‏ها از کار می‌‏افتد، زبان‏‌ها لال می‌‏شود، کوه‏‌های سربه‌‏فلک‌‏کشیده فرو می‌‏ریزد، سنگ‌‏های سخت چون شن‏‌های روان می‌‏شود، سرزمین‏‌های پرباران، بی‌‏آب و لم یزرع می‌‏شود، شفاعت‌‏کننده‏ای نیست که شفاعت کند، دوستی نیست که سودی برساند و عذرخواهی نمی‏‌تواند (این همه مصبیت را) دور کند.[3]
گاهی به عنوان حرز و جُنه و حصن معرفی شده است؛ همانا تقوا، امروز قلعه و سپری نگه‌‏دارنده می‌‏باشد و در آینده راهی به ‏سوی بهشت است که رونده‏اش را به آن‏جا می‏‌کشاند.[4]
تقوا یک ملکه و صفت و نیروی باطنی است که هر کس واجد آن شد، در هر جا و هر حال باشد این نیروی باطنی او را به انجام وظایف دینی و اجتماعی وادار می‌‏سازد و از گناهان برحذر می‏‌دارد و نفس خویش را مهار می‌‏کند. تقوا را می‏‌توان به کنترل نفس و خودنگه‏دارنده نیز تعریف کرد.
لازمه تقوا، داشتن اراده است. ‏انسان بی‌‏تقوا به هنگام خشم، شهوت، محبت و بغض نمی‌‏تواند خود را نگه دارد؛ نمی‏‌تواند چشم، گوش، زبان خود را از ارتکاب گناه بازدارد، ولی انسان باتقوا ان اراده را دارد.


 آثار تقوا


یکی از آثار مهم تقوا، قدرت شناخت صحیح وظایف و تکالیف شرعی است که در قرآن به عنوان «فرقان» از آن یاد شده است:
ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، اگر تقوا پیشه کنید خداوند به شما ابزار جداکننده بین حق و باطل را عطا می‌‏کند و بدی‏‌های شما را می‏‌پوشاند و شما را می‏‌آمرزد و خداوند دارای فضل بزرگ است.[5]
مرحوم علامه در تفسیر شریف المیزان می‏‌فرماید: فرقان به معنای چیزی است که میان دو چیز فرق می‏‌گذارد و آن در آیه مورد بحث به قرینه سیاق و تفریعش بر تقوا، فرقان میان حق و باطل است؛ چه در اعتقادات و چه در عمل، جدا کردن اطاعت و هر عمل مورد خشنودی خداست از معصیت و هر عملی که موجب غضب او باشد و فرقان در رأی و نظر، جداکردن فکر صحیح است از فکر باطل، همه این‏ها نتیجه و میوه‏ای است که از درخت تقوا به‌دست می‌‏آید؛ در آیه شریفه هم فرقان مقید به یکی از این چند قسم تفرقه نگشته و اطلاقش همه را شامل می‌‏شود، علاوه بر این‏که در آیات قبلی تمامی خیرات و شرور را ذکر کرده بود. پس فرقان در آیه مورد بحث شامل همه انحاء خیر و شر می‏‌شود، چون همه احتیاج به فرقان دارند.[6]
در عقاید، اخلاق، تکالیف شرعی و اجتماعی شناخت درست این امور کار بسیار دشواری است. تعصبات بی‏جا، احساسات، تبلیغات، حب و بغض‌‏ها و جوّ حاکم گاهی آن‏چنان غلبه می‏‌کند که نه‌‏تنها عقل را از درک صحیح حق و وظیفه باز می‌‏دارد، بلکه احیاناً او را به خلاف حق می‏‌کشاند؛ به قصد قربت دروغ می‏‌گوید، تهمت می‌‏زند، آبروی مؤمن را می‌‏برد، ضرب و شتم می‏‌کند، تقلب می‏‌کند و درعین‏‌حال خودش را در همه این‏‌ها مأجور می‌‏داند. درحالی‏‌که این‏ها حرام و گناه و خلاف شرع است و در قیامت باید پاسخگوی آن‏ها باشد. تنها تقوای نفسانی است که می‌‏تواند انسان‏‌ها را در این مواقع حساس در شناخت وظایف شرعی و اجتماعی کمک کند. انسان باتقوا در چنین شرایطی تسلیم جوّ حاکم نمی‏‌شود و با دقت و تأمل و احیاناً با مشورت وظیفه‌‏اش را می‏‌شناسد و بدان عمل می‏‌کند. بیهوده نیست که در اسلام این‏‌همه درباره تقوا تأکید شده است. کلمه تقوا و مشتقاتش بیش از دویست مرتبه در قرآن آمده و در احادیث معصومین صدها مرتبه درباره تقوا تأکید شده و در نهج‏‌البلاغه یک خطبه به بیان صفات متقین اختصاص یافته است. پیامبر اسلام(ص) و همه پیامبران، امت خودشان را به تقوا دعوت کرده‏‌اند.
انسان بی‏تقوا دروغ می‌‏گوید، جنایت می‏‌کند، نماز هم می‌‏خواند، روزه هم می‌‏گیرد؛ ابن‌‏ملجم بی‌‏دین نبود، بی‌‏تقوا بود. او فرقان نداشت.
کسانی که علی(ع) را لعن می‏‌کردند و فحش می‏‌دادند، بی‏دین نبودند، ولی بی‏‌تقوا بودند. قاتلین ابی ‏عبدالله(ع) هم دم از اسلام می‌‏زدند، اما تقوا نداشتند. انسان باتقوا می‌‏تواند راه را از چاه تشخیص دهد و در دام فتنه نیفتد.


خودآزمایی


1- معانی مختلف تقوا را ذکر کنید.
2- معنا، مفهوم و تفسیر فرقان را بیان کنید.

 

پی نوشت ها


[1]. مفردات الفاظ قرآن، ص181.
[2]. «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَ‏ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ‏» (بقره، آیه 197).
[3]. أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللهِ بِتَقْوَى اللهِ فَانّهاالزِّمَامُ‏وَالْقِوَامُ‏ فَتَمَسَّكُوا بِوَثَائِقِهَا وَ اعْتَصِمُوا بِحَقَائِقِهَا تَئُولُ بِكُمْ إِلَى أَكْنَانِ الدَّعَةِ وَ أَوْطَانِ السَّعَةِ وَ مَعَاقِلِ الْحِرْزِ وَ مَنَازِلِ الْعِزِّ فِي يَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ وَ تُظْلِمُ لَهُ الْأَقْطَارُ وَ يُعَطَّلُ فِيهِ صُرُومُ الْعِشَارِ وَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَزْهَقُ كُلُّ مُهْجَةٍ وَ تَبْكَمُ كُلُّ لَهْجَةٍ وَ تَذِلُّ الشُّمُّ الشَّوَامِخُ وَ الصُّمُّ الرَّوَاسِخُ فَيَصِيرُ صَلْدُهَا سَرَاباً رَقْرَقاً وَ مَعْهَدُهَا قَاعاً سَمْلَقاً فَلَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ وَ لَا حَمِيمٌ يَنْفَعُ وَ لَا مَعْذِرَةٌ تَدْفَع؛ بحارالانوار، ج7، ص115، ح 5.
[4]. فَإِنَّ التَّقْوَى فِي الْيَوْمِ الْحِرْزُوَالْجُنَّةُ وَ فِي غَدٍ الطَّرِيقُ إِلَى الْجَنَّةِ مَسْلَكُهَا؛ نهج‏‌البلاغه، ص284.
[5]. «یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ يَجْعَلْ‏ لَكُمْ‏ فُرْقاناً»يعني العلم الذي تفرقون به بين الحق و الباطل‏ «وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيم» (انفال، آیه 39).
[6]. المیزان، ج 9، ص56.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: