کد مطلب: ۶۲۸۴
تعداد بازدید: ۲۷۹
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۹
گفتارهای اخلاقی و اجتماعی | ۱۰
اگر زندگی انسان زندگی انسان در خوردن و خوابیدن و کارکردن و رفاه‌طلبی و شهوت‌رانی و غضب و خواسته‌های حیوانی خلاصه شد، او دیگر انسان نیست. انسانی که از اوّل صبح که از خواب بر می‌خیزد، جز هدف دنیوی، هدف دیگری ندارد و اصلاً به فکر خدا و توجه به الله و زندگی حقیقی‌اش نیست، به ظاهر انسان، ولی یک حیوان واقعی است؛ حیوانی که گاهی در حیوانیت از حیوانات هم پیشی می‌گیرد

فصل دوّم:  انسان شناسی | ۶


جایگاه انسان در روایات


حضرت امیر(ع) در این باره می‌فرماید:
نفس یک گوهر گران‌قدر و بسیار ارزشمند است که هر کس آن را نگه‌داری کند، آن را بالا برده و دارای ارزش بیشتری کرده است و هر کس آن را بی‌ارزش کند، این گوهر را پایین آورده و از بین برده است.[1]
انسان از یک گوهر با ارزش چگونه محافظت می‌کند؟ بی‌تردید، آن را در یک جای مناسب قرار می‌دهد که از دست دشمنان و دزدان و خطرهایی که ممکن است به آن ضرر بزند، محفوظ بماند. هر چه آن گوهر باارزش‌تر باشد، صاحبش جایگاه بهتری برایش در نظر می‌گیرد. حضرت علی(ع) در این حدیث شریف می‌فرماید: نفس یک گوهر بسیار گران‌مایه و گران‌قدر است؛ آن را نگه‌داری و محافظت و از افکار و حرکت‌های شیطانی و تمایلات و خواسته‌های نفسانی حفظ کنید. نگذارید آلودگی‌ها و شهوت‌ها، گوهر گران‌بهای وجودتان را نابود کند و با روحی کثیف و آلوده از دنیا بروید. گوهر نفس، گوهر شخصیت انسان است و سعادت اخروی او فقط و فقط به انسانیت اوست. اگر او انسانیت خود را حفظ کند، از دنیا با انسانیت بیرون می‌رود ولی اگر آن را پایمال کند، با آلودگی از دنیا می‌رود. این منطق اهل بیت(ع) حکایت از اهمیت پرورش انسان دارد.
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:
هر کس، شرف باطن خود را بشناسد، زیر بار پستی‌ها و شهوت‌ها نمی‌رود.[2]
در واقع، اگر گوهر نفس را شناخت، آن را به پستی‌ها و کثافات آلوده نمی‌کند. انسان اگر گناه می‌کند، دلیلش این است که خود را نشناخته است. انسان آگاه و تربیت شده و بزرگ می‌داند که خلیفة الله است. پس دیگران را نمی‌آزارد، چرا که می‌داند انسان، مظهر عطوفت است، لذا نباید به مردم تعدی کند، نباید غیبت کند، نباید تهمت بزند و خلاصه، هر کاری را که موجب آزارِ دیگران شود، ترک می‌کند. در مقابل، انسانی که انسانیت خود را نشناخته و خود را حیوان می‌داند، مرتکب کارهای زشت می‌شود. اصولاً انسان‌هایی که به دیگران بدی می‌کنند در معاشرت و برخورد نشان می‌دهند که انسان‌های سبک و ضعیف‌النّفسی هستند. در مقابل، کسی که بزرگ و آقاست، نفسش نفس انسانی است و شرافت خود را درک می‌کند و زیر بار کارهای پست نمی‌رود. وقتی امام حسین(ع) می‌فرماید: «من حاضرم کشته شوم، اما زیر بار ذلت نروم»،[3] از این روست که خود را انسان می‌داند. انسان در برابر هدف آن قدر ضعیف نیست که خود را ببازد و بگوید نمی‌تواند؛ و در نیتجه، تسلیم شود. اگر امام حسین(ع) آن مقام بزرگ را دارد و فداکارانه و تا مرز شهادتِ خود و فرزندانش پیش می‌رود، برای این است که شرف و عظمت روحش را درک کرده و خویش را ساخته و شناخته است. در روایات هم تأکید شده که مؤمن، حق ندارد ذلت را بپذیرد؛ چنان‌که پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز می‌فرمایند:
هیچ مؤمنی، حق ندارد نفس خود را خوار و ذلیل بشمارد.[4]
حضرت علی(ع) می‌فرماید:
هر کس نفس خود را بشناسد آن را برای امور پست و فانی، پست و خوار نمی‌کند.[5]
کسی که ارزشی برای انسانیتش قائل نیست و خودش را نمی‌شناسد، آلودگی‌هایی را برای نفس خویش ایجاد می‌کند؛ در حالی که منطق اسلام این است که شرافت و بزرگی انسان‌ها را برای‌شان اثبات کند و بگوید ای انسان‌ها! شما انسانید. حضرت علی(ع) به امام حسین(ع) وصیت نمود:
نفست را از هر زبونی و پستی دور بدار؛ هر چند تو را به نعمت‌های بی‌شمار رسانَد، زیرا هرگز برابر آنچه از نفس خویش صرف می‌کنی، به عِوَض نخواهی یافت. و بنده‌ی دیگری مباش، که خداوند آزادت آفریده است.[6]
همه‌ی پیامبران و اولیای الهی آمده‌اند که بگویند: ای انسان! تو انسانی. چون می‌خواهند شرافت انسان را اثبات کنند. دعوت مربیان تربیتی جامعه نیز باید این‌گونه باشند. تا شخصیتِ خفته و عافلِ انسانی افراد را بیدار کنند.


انسان مادی‌گرا


اگر زندگی انسان زندگی انسان در خوردن و خوابیدن و کارکردن و رفاه‌طلبی و شهوت‌رانی و غضب و خواسته‌های حیوانی خلاصه شد، او دیگر انسان نیست. انسانی که از اوّل صبح که از خواب بر می‌خیزد، جز هدف دنیوی، هدف دیگری ندارد و اصلاً به فکر خدا و توجه به الله و زندگی حقیقی‌اش نیست، به ظاهر انسان، ولی یک حیوان واقعی است؛ حیوانی که گاهی در حیوانیت از حیوانات هم پیشی می‌گیرد.[7] انسان اگر به پرورش قوای حیوانی خود پرداخت، در خوی حیوانی از حیوانات هم جلوتر می‌زند. مگر گرگ، جز حیوانی درنده، چیز دیگری است؟ گرگ با چنگ و دندان می‌کشد و شکم‌ها را پاره می‌کند، اما انسان اگر به جنبه‌ی حیوانیتش غلبه نکند، با سلاح‌های کشنده، هزارها و صدها هزار انسان را به خاک و خون می‌کشد و هیچ باکی هم از این کار ندارد. آن‌قدر در حیوانیت رشد می‌کند که از گرگ‌ها و درندگان دیگر هم بالاتر می‌رود! البته انسان باید از منابع طبیعی استفاده کند. بالاخره او غذا می‌خواهد، نیاز به ازدواج دارد، خانه می‌خواهد، و باید زندگی کند و اسلام هم از این‌ها نهی نکرده، بلکه در تلاش برای تحصیلِ آن‌ها دستور هم داده، اما این فرق دارد با این‌که انسان تمام خودیت و هستی خود را خود حیوانی بداند و در تمام مباحث، گفته‌ها و نوشته‌هایش نشان از مادیات و دنیا و جاه و مقام و... باشد. در واقع، چنین انسانی خودش را گم کرده و از بدبخت‌ترین انسان‌هاست. قرآن کریم می‌فرماید:
ای پیامبر! به مردم بگو: آن کسانی که می‌بازند و آنان که زیان می‌کنند، کسانی هستند که نفس خود را می‌بازند. اینان هستند که نفس خود را از دست می‌دهند. و خسران بزرگ آن است که انسان نفس خود را ببازد.[8]
قرآن مَجاز گویی نمی‌کند و با کسی تعارف ندارد، بلکه واقعیت را بیان می‌کند. خدا نکند انسان وقتی از دنیا می‌رود، دیگر انسان نباشد و خود انسانی‌اش را از دست داده باشد و حیوان محشور شود. پس بدبخت‌ترین مردم کسانی هستند که دچار از خودباختگی شده و خود را گم کنند. خدا نکند خود حقیقی‌مان را فراموش کنیم و خیال کنیم خود ما همین است که غذا بخورد، لذت ببرد، اموالی را جمع آوَرد و نگه‌داری کند؛ بعد هم بگوید: خود من؛ یعنی کسی که دارای مقامی باشد و ریاست کند. خود من؛ یعنی آن‌که لباس خوبی بپوشد و اتومبیل گران‌قیمتی سوار شود. کسی که خدا در زندگی‌اش نباشد، خودش را فراموش کرده است. در قرآن می‌خوانیم که: ای مردم! مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کرده‌اند، پس خودشان را فراموش کرده‌اند. آنان در حقیقت بدکاران هستند.[9] چقدر جالب و زیباست که خودیتِ انسان، پیوند خورده به «الله» است، جنبه‌ی ملکوتی دارد، از عالَم قدس و عالم جمال و کمال و ابدیت است و اگر ارتباطش را با خدا قطع کند و او را از یاد ببرد، در واقع، خودش را فراموش کرده است. آن‌گاه او حیوانی بیش نیست. انسانی که تمام همّ و غمّش در دنیا فقط پیروی از هوای نفس و تأمین خواسته‌های آن باشد در واقع، خدا را نمی‌پرستد، بلکه نفس خود را می‌پرستد.
آیا ندیدی کسی را که اله خودش را هوا گرفته؟ یعنی هوا و خواهش‌های نفسانی را می‌پرستد.[10]
مگر پرستش جز این است که از ابتدا به هر چه نفس بگوید، عمل کند؟ انسانی چنین، نفس پَرَست است. در روایات، فراوان دیده می‌شود که افرادی بنده‌ی مال، عبد دِرهَم و دینار و بنده‌ی جاه و مقام هستند. انسانی که خودش را در اختیار مقام قرار دهد؛ یعنی برای کسب مال به هیچ قاعده‌ای پای بند نباشد و تمام هدفش جمع‌آوری اموال باشد؛ چه ضربه بخورد و چه نخورد، واقعاً عبد مال، محسوب می‌شود. پناه بر خدا از روزی که انسان از دنیا می‌رود و به صورت حیوان، محشور می‌شود. در روایات هم آمده است که: انسان هر چه را دوست بدارد با آن محشور می‌شود. این‌ها تشبیه و مَجاز نیست، بلکه واقعیت است. پیامبران آمده‌اند تا بگویند: ای انسان‌ها! شما انسانید. ما برای ماندن در این جهان خلق نشده‌ایم. مقام انسان بالاتر و عالی‌تر از آن است که در دنیای فانی بماند. خودمان را فراموش نکنیم. پس به جای پرداختن به خود حیوانی خود، خود انسانی‌مان را زنده کنیم و سیر الی الله را در پیش گیریم. این برنامه‌ی تمام پیامبران بوده است.


خودآزمایی


1- با ذکری جایگاه انسان در روایات را بیان کنید.
2- بدبخت‌ترین مردم چه کسانی هستند؟

 

پی نوشت ها


[1]. «إنّ النفسَ لجوهرةٌ ثَمینة مَن صانَها رَفعَها، و من ابتَذلَها وَضعَها» (آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 231، ح 4616).
[2]. «مَن عرفَ شَرفَ معناه صانَه عَن دنائةِ شهوتِه و زورِ مناه» (همان، ص 233، ح 4655).

[3]. «هیهات منّا الذّلّة».
[4]. حرّ عاملی، وسائل‌الشّیعه، ج 16، ص158.
[5]. «مَن عرفَ قدَر نفسِه لم یُهِنْها بالفانیاتِ» (آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 233، ح 4653).
[6]. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 16، ص 93.
[7]. «أُولئِک َ کَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (اعراف، آیه‌ی 179).
[8]. «قُلْ إِنَّ الخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یوْمَ القِیامَةِ أَلا ذلِک هُوَ الخُسْرانُ المُبِینُ» (زمر، آیه‌ی 15).
[9]. «وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الفاسِقُونَ» (حشر، آیه‌ی 19).
[10]. «أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَأَضَلَّهُ اللهُ عَلی عِلْمٍ» (جاثیه، آیه‌ی 23).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: