فصل هشتم: ثمرات روزه | ۴
با توجه به تئوری این طبیب در روزه طبی به این نتیجه میرسیم که انواع بیماریها از غذاهای اضافی است، چون تولید عفونت میکند و شرایط رشد میکربها و باکتریها را فراهم میآورد و راه درمان، امساک است که کم بخوریم و تا گرسنه نشدهایم، غذا نخوریم و پیش از سیرشدن، دست از غذا بکشیم؛ این دو اصل در روایات ما نیز آمده است.
روایتی از پیامبر گرامی اسلام(ص) آمده که فرمودند: معده، خانه همه بیماریهاست و پرهیز، سرآمد همه داروهاست.[1] در روایت دیگری از امام کاظم(ع) آمده که فرمودند: پرهیز اصل همه داروها و درمان است و معده، خانه امراض است.[2]
در تئوری طبیب روسی آمده که بعضی درمانها، بیماریهای دیگر را تحریک میکند. در روایات ما نیز به این موضوع اشاره شده؛ چنانکه حضرت علی(ع) فرمودند: دارویی نیست مگر آنکه بیماری دیگری میآورد و چیزی در بدن سودمندتر از امساک نیست که به آن نیازمند است.[3]و[4]
یکی از آثار اجتماعی روزه که در احادیث آمده، تسویه بین اغنیا و فقرا و نفی فاصله طبقاتی میان آنهاست. پاسخ امام صادق(ع) به سؤال هشامبنحکم دربارهی علت روزه، نمونهای از این اثر اجتماعی است. ایشان در جواب هشام فرمودند: خداوند روزه را واجب کرد تا فقیر و غنی (برای مدتی اندک هم که شده) با هم مساوی شوند؛ برای اینکه تا غنی مزه گرسنگی را نچشد، نمیتواند گرسنگی فقیر را درک کند تا به او رحم کند، چون غنی در هر زمانی هر چیزی که اراده کند، در اختیار اوست. پس خداوند اراده کرده جریانی بهوجود آورد که غنی درد فقیر را حس کند و در رفع گرسنگی و تشنگی او بکوشد.[5]
اسلام با تشریع روزه خواسته است که اغنیا عملاً مزه تلخ گرسنگی و فقر را بچشند تا بر فقرا ترحم کنند و درصدد چارهجویی برآیند. متأسفانه فلسفه عبادات که به منزله روح آنهاست، امروزه فراموش شده و قالبی از آن بیش باقی نمانده است. ما چه مقدار در تحقق اهداف اسلام تلاش کردهایم؟ آیا جامعه ما همان جامعهای است که اسلام خواسته؟
وصّافی از امام باقر(ع) روایت می کند که خداوند ـ تبارک و تعالی ـ فرمود: از من ایمن نیست کسی که شب سیر بگذراند و همسایهاش گرسنه بماند.[6] داستانی از سید بحرالعلوم در این زمینه آمده که صاحب مستدرک از عالمی موثق به نام سیدمحمد هندی نقل میکند که او گفته است:
سیدجواد، صاحب مفتاحالکرامة در یکی از شبها در حال شام خوردن بود که کسی در خانه او را کوبید. سید فهمید که خادم سید بحرالعلوم است. باسرعت رفت و در را باز کرد. خادمِ سید به او گفت که سید شام را کشیده و منتظر شماست؛ باعجله به نزد ایشان رفت. وقتی چشم سید به او افتاد، گفت: از خدا نمیترسی، از او شرم نداری؟ سید با تعجب پرسید چه شده؟ سید بحرالعلوم گفت: مردی از برادرانت از بقال محل برای خانوادهاش قرض میکند و هر شبانهروز مقداری خرمای زاهدی (بنجل) نسیه کرده و جز آن چیزی نمیخورد؛ امروز همین هم به او نسیه نداده، چون بدهی او زیاد شده بود. این بنده خدا با خجالت و دست خالی به خانه آمده و خانوادهاش گرسنه ماندهاند. تو در نعمت باشی و بخوری و کسی که خانهاش به خانه تو چسبیده و همسایه توست، در فقر و گرسنگی بهسر ببرد و خودت هم او را میشناسی. سید گفت: بهخدا قسم من از حال او اطلاع نداشتهام. بحرالعلوم گفت: اگر میدانستی و شام میخوردی و به او توجه نمیکردی، یهودی و کافر بودی. خشم من از اینجاست که چرا از برادرانت بیخبری؟ بعد سینی غذا را به من داد و گفت: میروی و میگویی میخواهم با شما شام بخورم و این کیسه پول را زیر تشک یا حصیر او میگذاری و سینی هم برنگردان و بدان تا برنگردی و خبر شام خوردن او را به من ندهی، من شام نخواهم خورد. سید همراه خادم رفت و درِ خانه او را زد و گفت: میخواهم با شما شام بخورم. او چند لقمه خورد، آنگاه دست نگاه داشت و گفت: این دستپخت عرب نیست، تا نگویی از کیست آن را نخواهم خورد و اصرار کرد. سید داستان را گفت. آن مرد مؤمن گفت: بهخدا قسم هیچیک از همسایههای من از حال من خبر ندارند تا چه رسد به آنها که دورند.[7]
ماه مبارک رمضان ماه احسان و اطعام است. پیامبر(ص) فرمود: با یتیمان مردم مهربانی کنید تا پس از شما با یتیمانتان مهربانی کنند.[8]
هر کس در این ماه یتیمی را گرامی بدارد، خدا در قیامت او را گرامی میدارد و هر که در این ماه با خویشانش صله رحم کند، خدا او را در قیامت مشمول رحمت خود قرار میدهد. احسان و اکرام به محرومین اختصاص به ایتام ندارد، بلکه همه محرومین را شامل میشود. به این حدیث توجه کنید:
امام باقر(ع) میفرماید: کسی که چهار صفت در او باشد، خداوند خانهای در بهشت برای او بنا میکند: کسی که یتیمی را پناه دهد، به ناتوان مهربانی کند، با پدر و مادر مهربان باشد و با خدمتگزارش مدارا کند.[9]
امام صادق(ع) درباره امام حسن(ع) فرمود که در مدت عمر سه مرتبه یا دو مرتبه (؟)، مجموع اموالش را با خدا قسمت کرد؛ نصف آن را در بین فقرا تقسیم کرد و نصف دیگر را برای خودش نگه داشت.
مردى روبهروی امام حسن مجتبى(ع) ایستاد و گفت: اى پسر امیرمؤمنان! تو را سوگند مىدهم ـ به آن كس كه نعمتى را كه دارى بىوساطت كسى و از روى اكرام، به تو داد ـ كه حق مرا از دشمنم بگیرى كه بسیار ستمگر و ظالم است؛ نه احترام پیر سالخورده را نگاه مىدارد و نه بر طفل خردسال رحم مىكند. امام به پشتى تكیه داده بود، پس راست نشست و فرمود: دشمن تو كیست تا دادت را از او بگیرم؟ گفت: فقر. ساعتى سر بر سینه خم كرد و چیزى نگفت، سپس سر به جانب خادمش بلند كرد و فرمود: هرچه نزد توست، بیاور. او پنجهزار درهم آورد. فرمود: اینها را به او بده، سپس گفت: به حق این سوگندهایى كه براى من خوردى، هر وقت كه این دشمن جفاكار نزد تو آمد، باید براى رفع ظلم او نزد من بیایى.[10]
به برکت ماه رمضان، برای مسلمان فرصتی پیش میآید که باید از آن برای تقویت حیات معنوی و نشاط مادی خود استفاده کند. یکی از درسهای بزرگی که در خلال دعا و روزه و تلاوت قرآن در این ماه باید آن را فرا گیریم و استفاده کنیم، این است که با چشیدن گرسنگی و تشنگی به یاد گرسنگان و محرومان و فقرا بیفتیم. در دعای روزهای ماه رمضان میگوییم: اللهم اغن کل فقیر... خدایا همه فقرا را بینیاز کن. همه تشویقهایی که در ماه مبارک رمضان، چه در مورد امور مالی و چه درباره صله ارحام و سفارش همسایگان و خانواده و امثال آن شده، نشانگر اهمیت این امور در ماه رمضان است تا راهی به سوی همه اوقات سال باشد.
روزه نوعی تمرین تهذیب و تزکیه نفس و راهی مناسب برای تحقق تسلط انسان بر نفس خویش و مبارزه با هوسهای نفسانی است. یکی از مهمترین فلسفه روزهداری، انسانسازی و تربیت او در راستای هدفی است که برای آن آفریده شده است. خداوند در قرآن میفرماید: «ما جن و انس را جز برای آنکه بندگی خداوند کنند، نیافریدیم».[11]
ماه رمضان فرصت خوبی برای خودسازی است. ما همان ماده خام هستیم که اگر روی خود کار کنیم، میتوانیم آن را به شکلهای برتر درآوریم و هدف حیات هم همین است. انجام عبادات چنین هنری دارد. نماز، زکات و... انسان را تربیت میکند اما او به علت گرفتاریها، امر معاش، اولاد و امثال آن به طور کافی به این امر مهم نمیرسد. لذا ماه رمضان فرصت خوبی است که باید غنیمت شمرد. پس اگر نمیتوانیم دائم در امر خودسازی باشیم، لا اقل این ماه را بهخوبی دریابیم. زمینه در این ماه آماده است. روزه بزرگترین توفیق الهی است. شکم خالی، مبارزهای که با هواهای نفسانی وجود دارد، ایستادگی و صبر در برابر خواستهها بهترین وسیله برای خودسازی است.
روزه در دو بعد فردی و اجتماعی، افزون بر ثمرات جسمی، آثار و فایدههای تربیتی و سازندگی بسیاری دارد. در اینجا به برخی از آنها به اجمال پرداخته میشود:
1. عامل پایداری و صبر در انسان است. صبر عبارت است از درجهای از ایمان و داشتن نوعی توانایی فکری در اتخاذ عکسالعمل مناسب در برابر سه وضعیتِ اطاعت، معصیت و مصیبت. صابر کسی است که با اعتماد بهنفس و تدبیر در آن سه وضعیت، دست به واکنش میزند. امیرالمؤمنین میفرماید: صبر آن است که فرد آنچه را که پشتسرهم به او روی میآورد، تحمل کند و خشمش را بپوشاند.[12]
یکی از راههای رسیدن به این توانایی نفسانی و فضیلت انسانی روزهداری است و قرآن از روزه به صبر تعبیر کرده است: «واستعینوا بالصبر و الصلاة».[13]
کار روزه این است که در روح و جان انسان حالت تحمل و استقامت بهوجود میآورد و با محدودیتهای موقت او را پایدار و شکیبا کرده و به او توان مبارزه با حوادث سخت در زمانهای دراز میبخشد.
2. باعث آرامش است. روزه بهویژه روزه ماه مبارک رمضان از دو نظر مایه آرامش است؛ یکی از نظر صبوری که انسان صبور دارای آرامش است و دیگر اینکه با یاد و ذکر خداوند آدمی به آرامش میرسد؛ چنانکه قرآن میفرماید: «آگاه باشید با یاد خدا قلبها آرامش مییابند»،[14] ماه مبارک رمضان هم ماه ذکر و یاد خداست.
3. تقویتکننده اراده و روحیه انضباط است. روزه به حکومت عادت و شهوت بر انسان پایان میدهد و انسان را از آرزوهای نفسانی خلاص میکند و با برنامههای دقیقش افسار انسان را به دست خود او میدهد. خودش تصمیم میگیرد نه هوای نفسش؛ بهعلاوه انضباط بر همه برنامههایش حاکم میگردد، طوری که لحظههای زندگی در حساب قرار میگیرد؛ اگر یک ثانیه بهوقت مانده باشد، نمیتواند افطار کند و یک ثانیه از وقت رفته باشد، از سحری خوردن محروم میشود آنروز را باید گرسنه بماند.
4. شکرگزاری و آخرتگرایی و قدرت کنترل شهوتها و تقویت اخلاص و توانایی فکری و تواضع همه در سایه روزه در تربیت انسان مؤثر است.
5. علاوه بر امور فردی و پرورش روح در امور اجتماعی نیز او را از بسیاری از ناهنجاریها حفظ میکند. عاطفه انسانی را شکوفا کرده، باعث ایجاد امنیت، انسجام اجتماعی و عدالت اجتماعی میشود.
1- یکی از آثار اجتماعی روزه را شرح دهید.
2- آثار و فایدههای تربیتی و سازندگی روزه در دو بعد فردی و اجتماعی را بیان کنید.
[1]. وَ قَالَ(ص): الْمَعِدَةُ بَيْتُ كُلِّ دَاءٍ وَ الْحِمْيَةُ رَأْسُ كُلِّ دَوَاءٍ فَأَعْطِ نَفْسَكَ مَا عَوَّدْتَه؛ طب النبی، ص19.
[2]. أَرْوِي عَنِ الْعَالِمِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: الْحِمْيَةُ رَأْسُ كُلِ دَوَاءٍ وَ الْمَعِدَةُ بَيْتُ الْأَدْوَاءِ وَ عَوِّدْ بَدَنَكَ مَا تَعَوَّدَ؛ الفقه المنسوب الی الامام الرضا؛ ص340.
[3]. سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ(ع) يَقُولُ: لَيْسَ مِنْ دَوَاءٍ إِلَّا وَ هُوَ يُهَيِّجُ دَاءً، وَ لَيْسَ شَيْءٌ فِي الْبَدَنِ أَنْفَعَ مِنْ إِمْسَاكِ الْيَدِ إِلَّا عَمَّا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ؛ بحارالانوار، ج62، ص 68، ح 18.
[4]. روزه روش نوین برای درمان بیماریها، ص4 ـ 8.
[5]. هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَاعَبْدِاللهِ(ع) عَنْ عِلَّةِ الصِّيَامِ فَقَالَ: إِنَّمَا فَرَضَ اللهُ الصِّيَامَ لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُ وَ الْفَقِيرُ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْغَنِيَّ لَمْ يَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَيَرْحَمَ الْفَقِيرَ لِأَنَّ الْغَنِيَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ فَأَرَادَ اللهُ تَعَالَى أَنْ يُسَوِّيَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ يُذِيقَ الْغَنِيَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعِيفِ وَ يَرْحَمَ الْجَائِعَ؛ وسائلالشیعة، ج10، ص7، ح12697؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص3، ح1766.
[6]. فِي رِوَايَةِ الْوَصَّافِيِّ عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ(ع) قَالَ: قَالَ اللهُ تَعَالَى: مَا آمَنَ بِي مَنْ أَمْسَى شَبْعَاناً وَ أَمْسَى جَارُهُ جَائِعاً؛ بحارالانوار، ج74، ص387، ح112.
[7]. دریای بیساحل (دیدار با ابرار)، ص64.
[8]. تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ يُتَحَنَّنْ عَلَى أَيْتَامِكُمْ؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص77، ضمن خطبه رسول اکرم، ح61.
[9]. عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِاللهِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِيحَمْزَةَ عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ(ع) قَالَ: أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ بَنَى اللهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ: مَنْ آوَى الْيَتِيمَ وَ رَحِمَ الضَّعِيفَ وَ أَشْفَقَ عَلَى وَالِدَيْهِ وَ أَنْفَقَ عَلَيْهِمَا وَ رَفَقَ بِمَمْلُوكِهِ؛ محاسن، ج 8، ح 23.
[10]. قيل وقف رجل على الحسنبنعلي(ع) فقال: يا ابن أميرالمؤمنين بالذي أنعم عليك بهذه النعمة التي ما نلتها منه بشفيع منك إليه بل إنعاماً منه عليك إلا ما أنصفتني من خصمي فإنه غشوم ظلوم ـ لايوقر الشيخ الكبير و لايرحم الطفل الصغير و كان متكئاً فاستوى جالساً و قال له: من خصمك حتى أنتصف لك منه فقال له: الفقر فأطرق(ع) ساعة ثم رفع إلى خادمه و قال: أحضر ما عندك من موجود فأحضر خمسة آلاف درهم فقال: ادفعها إليه ثم قال له: بحق هذه الأقسام التي أقسمت بها علي متى أتاك خصمك جائراً إلا ما أتيتني منه متظلماً؛ بحارالانوار، ج77، ص 225.
[11]. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الانسَ الاَّ ليَعْبُدون». (ذاریات، آیه 56).
[12]. ألصّبر أن يتحمّل الرّجل ما ينوبه و يكظم ما يغضبه؛ غررالحکم، ص102، ح 1896.
[13]. «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ انّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِين» (بقره، آیه 45).
[14]. «أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوب» (رعد، آیه 28).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی