توحید زیربنای همه ادیان آسمانی به ویژه دین اسلام است. پیامبران الهی مردم را به توحید و یگانهپرستی دعوت کردهاند. و با شرک و دوگانه پرستی مبارزه کردهاند. پیامبر گرامی اسلام دعوت خویش را با توحید آغاز کرد، در نخستین مرحله دعوت فرمود: «قولوا لا اله الّا الله تفلحوا». احکام و قوانین و معارف اسلام بر اصل توحید بنا شده است قرآن مجید عنایت ویژهای به توحید دارد و آیات فراوانی در این رابطه وجود دارد به طوری که میتوان قرآن را به عنوان یک کتاب توحید و مبارزه با شرک معرفی کرد. قرآن کریم شرک را به صورت تنها گناهی که قابل آمرزش نیست دانسته میگوید:
همانا که خدا مشرک را نمیآمرزد، و جز آن هر گناه دیگری برای هر کس بخواهد میآمرزد.[1]
توحید انواع گوناگونی دارد که در چند درس به صورت کوتاه بیان خواهد شد:
منظور از توحید ذاتی این است که همه پدیدههای جهان از یک ذات صادر شده و جز او آفریدگاری وجود ندارد. ذات برتری که خدا «الله» نامیده میشود یکی بیش نیست و یگانه است. یک وجود بینیاز داریم و همه پدیدههای جهان به او وابسته و نیازمندند.
بگو او خدای بیهمتاست.[2]
و میفرماید:
بگو: او خدای یگانه است و من از شرک شما بیزار هستم.[3]
در کتابهای فلسفه و کلام برای توحید ذاتی به دلیلهای مختلف استدلال شده است.
ولی ما نیازی به تفصیل و بیان آنها نداریم. اگر در معنای وجود واجب و خالص و نامحدود خوب بیندیشید تصدیق خواهید کرد یک چنین وجودی باید یگانه باشد و تعدد بردار نیست. در توضیح مطلب گفته میشود که موجودات از دو قسم خارج نیستند. یا محدودند یا نامحدود و مطلق.
موجود محدود موجودی است که وجودش حد و اندازه دارد، وجود و کمالات دیگر را ندارد و میتوان آنها را از او نفی کرد. به عنوان مثال: وجود انسان، به انسان بودن مقید و محدود شده و به همین جهت اشیای دیگر از قبیل گیاه و جماد در برابر او قرار میگیرند و میتوان آنها را از او نفی کرد.
میتوان گفت انسان، گیاه و جماد نیست، آنها نیز انسان نیستند. چنین موجوداتی که در مقام ذات خود وجود ندارند، نیازمند هستند و باید وجود خود را از دیگری بگیرند. در این قبیل موجوداتِ محدود تعدد و تکثر تصور و امکان وقوع دارد. چنان که گفته میشود: انسانها و حیوانها و گیاهان و جمادات.
قسم دوم موجود نامحدود:
چنین موجودی وجودش حد و اندازه ندارد، بلکه مطلق، خالص و نامحدود است. چون نامحدود است و نقصی ندارد واجد همه کمالات است و به همین جهت بینیاز علیالاطلاق و غنی بالذات است. در چنین فرضی وجود برتر و غنیتری نیست تا به او نیاز داشته باشد.
در چنین وجودی اصلاً تعدد و تکثر تصور ندارد. در برابر ذاتی نامحدود و بینهایت چگونه میتوان ذات بینهایت دیگری را تصور کرد تا در ایجاد و اداره جهان شریک او باشد. زیرا ذات مفروض دوم اگر واجد همه کمالات ذات اول باشد عین او خواهد بود، و اگر فاقد بعض کمالات باشد محدود و نیازمند خواهد بود و چنین وجودی را نمیتوان شریک خدا به شمار آورد. از آنچه گفته شد چنین نتیجه میگیریم که همه پدیدههای جهان محدود و نیازمند و وابسته به خدا هستند و فقط یک وجود نامحدود، خالص، و مطلق داریم، و او یگانه است و شریک ندارد.
منظور از توحیدِ صفاتی این است که صفات خدای متعال عین ذات او هستند، نه زاید بر ذات او. در توضیح مطلب به چند نکته اشاره میشود:
1. موجودات، ذاتی دارند و صفاتی؛ به عنوان مثال یک صفحه کاغذ سفید را در نظر بگیرید، شما میگویید: این کاغذ سفید است. در این مثال کاغذ، ذات است و سفید صفت. کاغذ میتواند سفید باشد و میتواند نباشد. سفیدی بر کاغذ عارض شده و وجود مستقلی ندارد. سفیدی غیر از کاغذ است و در مقام ذات او نیست. به همین جهت میتواند سفید نباشد.
مثالی دیگر: انسان عالمی را در نظر بگیرید. در این جا یک انسان داریم و یک علم. انسان ذات است و علم صفت او. علم در مقام ذات انسان نیست بلکه امری عرضی است. اگر علم ذاتی انسان بود احتیاج به تحصیل نداشت. پس علم نه عین ذات انسان است نه جزء ذات او.
2. قبلاً خواندید که خدای متعال دارای همه صفات کمال است. چون وجودی است نامحدود باید دارای همه کمالات باشد. و گرنه ناقص و محدود و نیازمند و معلول خواهد بود. با صفات کمال از قبیل علم، قدرت، حیات و سمع و بصر نیز آشنا شدید.
اکنون این سؤال به میان میآید که صفات خدا چگونهاند؟ آیا مانند صفات انسان زاید و عارض بر ذات او هستند. آیا ذات مقدس خدای متعال در مقام ذات خالی از علم، قدرت، سمع و بصر است و این صفات، عارض بر ذات او هستند، چنان که در انسان همینگونه است؟ یا این که صفات خدا به گونهای دیگرند؟ اگر به مطالب گذشته دقت کنید پاسخ این سؤال را به خوبی در مییابید.
در توضیح مطلب باید بگوییم:
خدای متعال، موجودی است که وجودش نامحدود، مطلق خالص و بینهایت میباشد. از چنین وجودی نمیتوان صفات کمال را نفی کرد. وگرنه محدود و ناقص و محتاج خواهد شد. بنابراین علم و قدرت و حیات و دیگر صفات کمال عین ذات خدای متعال خواهند شد، نه زاید و عارض بر ذات. به همین جهت همواره واجد صفات بوده و نیاز به کسب و تحصیل ندارد. خدای متعال، وجود نامحدود و عین علم و قدرت و حیات است. چنان که ذات او واجبالوجود است علم و حیات و قدرت او نیز واجب و بینیاز از علت و نامحدود خواهد بود. گرچه یک وجود بیش نیست ولی وجود نامحدودی است که مفاهیم مختلف از آن انتزاع میشود، در مورد خدای متعال چنان نیست که ذاتِ موصوفی داشته باشیم و صفاتی در کنار او، بلکه ذات مقدس او و صفات کمالیهاش عین یکدیگرند و موجود با یک وجود نامحدود و مطلق.
علی بن ابیطالب علی(ع) در نهجالبلاغه به این معنای دقیق و بلند اشاره کرده و میفرماید: کمال اخلاص در این است که صفات (زاید بر ذات) را از او نفی کنیم، زیرا هر صفتی (که زاید بر ذات باشد) شهادت میدهد که غیر موصوف است، و هر موصوفی شهادت میدهد که با صفت خود دوگانه است. پس هر کس خدای متعال را با صفت (زاید) توصیف کند او را با صفاتش مقارن قرار داده است.[4]
۱- انواع توحید را نام ببرید و هر یک را توضیح دهید.
۲- صفات خدا چگونهاند؟
[1]. نساء (4) آيهی 48: «إِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ».
[2]. اخلاص (112) آيهی 1: «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ».
[3]. انعام (6) آيهی 19: «قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِى بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ».
[4]. نهجالبلاغه، خطبهی اوّل: «و كمال الاخلاص نفى الصفات عنه لشهادة كل صفة انها غير الموصوف و لشهادة كل موصوف انه غير الصفة، فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه...».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی