ایراد ديگر اين است كه: دعاى ندبه با عقل مخالف است؛ زيرا اين دعا را در هزار مكان و مسجد و خانه مىخوانند. آيا امام زمان(ع) همه جا حاضر و شنوا و لامكان است، و حاضر في كل مكان است مانند خدا؟ البته خير؛ زيرا امام صفات خدا را ندارد، و امام حسين(ع) فرمود: «سُبْحانَ اللهِ عَنْ صِفاتِ الْمَخْلُوقِينَ» و اگر همه جا حاضر نيست، پس چرا در اين دعا او را صدا مىزنند و مىگويند:
يَابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ! يَابْنَ النُّجَبآءِ الْأَكْرَمِينَ؛
«اين پسر سادات مقرّبين، اى فرزند نجباى اكرمين».
آيا ندا كردن و خطاب نمودن، مخاطب و منادى نمىخواهد؟
آیا مخاطبى كه بشنود، همه جا هست يا خير؟ خود اين دعا كه مىگويد امام همه جا نيست؛ زيرا در اواخر مىگويد:
فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً؛
«اى خدا سلام و تحيت ما را به امام برسان».
اگر امام همه جا هست، ديگر خدايا سلام ما را به او برسان نمىخواهد، خودش مىشنود؟ اگر امام حسين(ع) همه جا حاضر است ديگر «فطرس ملك» سلام شيعيان را به او مىرساند يعنى چه؟ اگر پيغمبر اسلام(ص) همه جا هست، پس چنانچه در كتاب كافى و وسائل الشيعه (باب زيارة النبى من بعيد) رسول خدا(ص) فرمود: «من سلام امتم را از راه دور نمىشنوم؛ بلكه ملائكه الهى به من مىرسانند» پس جايى كه پيغمبر خدا ـ كه اشرف از تمام مخلوقات است ـ همه جا حاضر و شنوا نيست، چگونه جانشين او همه جا حاضر و شنوا است؟ اگر امام همه جا حاضر است، چرا علماى شيعه روايت كردهاند كه ملائكه نامهی اعمال را خدمت او مىبرند؟ اگر خود او حاضر است، ديگر نامه رسان نمىخواهد.
پس بدان، كه محال است يك نفر، دو نفر يا هشت نفر بشود و در آن واحد، در هشت مکان باشد. اگر هشت نفر باشد یک نفر نیست، چه برسد به اینکه هزاران جا باشد؟
آيا عقل حجت نيست؟ عقل مىگويد محال است شىء واحدى در يك آن در دو مكان باشد، چه برسد به صد مكان! ما از اين مردم عوام مىپرسيم، آيا اگر اميرالمؤمنين همه جا بود، چگونه او را در مسجد كوفه شهيد كردند؟ آيا پيغمبر اسلام چون از مكّه فرار نموده و به مدينه رفت، باز هم در مكّه بود يا خير؟ آيا امامى كه همه جا هست، در حمام زنانه، در ميخانه و در امكنهی فساد، همه جا هست يا خير؟ اگر هست پس به همهی زنان مردم محرم است! اگر به هر زنى محرم بود، پس چرا با خواندن عقد زنى را به خود محرم مىنمود؟ آيا امام مانند خدا بدون تكليف است و حلال و حرامى براى او نيست؟ اگر مكلّف است پس چرا او كه در همه جا هست نهى از منكر نمىكند، و از امكنهی فساد جلو نمىگيرد؟
جواب:
اوّلاً: هيچ يك از اين اشكالات و پرسشها با فرض صحّت آن در موارد ديگر، نسبت به دعاى ندبه وارد نيست؛ زيرا اين دعا براى ندبه است، و اظهار تأسف از غيبت امام، و نگرانى از بدى اوضاع و ابراز علاقه به ظهور حكومت حقّ، و ... و در مثل اين مورد، گوينده بعيد را قريب، و غايب را حاضر و بلكه گاهى مرده را زنده فرض مىكند و اظهار تأثر مىنمايد، مخاطب هر كه باشد، خواه بشنود يا نشنود، مانند نوحه و مرثيه بر ميت كه به او خطاب مىشود، و در صد جا او را مىخوانند، و در اشعار از اينگونه خطابها بسيار است.
ثانياً: از كجا مىگوييد كه با خبر بودن امام و رسيدن ندا و سلام شيعيان به آن حضرت، ملازمه دارد با اينكه حضرت در همه جا حضور حقيقى جسمانى داشته باشد؟!
كسى كه مىگويد: امام به اذن خدا در همه جا هست، غرضش اين است كه از همه جا اطّلاع دارد، و فاصلهی زمان و مكان، مانع از علم و رؤيت آن حضرت نمىشود، و سلام و خطاب مردم به او مىرسد، خواه به توسط فطرس يا ملائكهی ديگر، و خواه بدون واسطه.
در اينجا سخن از كيفيت و نحوهی علم و اطّلاع امام به سلام و خطاب ما، و فرق بين سلام بعيد و قريب مطرح نيست، و واقع اين موضوع هر نحو باشد، به دعاى ندبه و مطالب حقّ ديگر ضرر نمىزند كه شما به باب استحباب زيارة النبى(ص) و لو من بعید» از «وسائل الشيعه» و غيره استشهاد كرده و مىگوييد پيغمبر(ص) فرمود: «من سلام امتم را از دور نمىشنوم بلكه ملائكهی الهى به من مىرسانند»؛ مگر حال كه ملائكه سلام و خطاب را مىرسانند، فرمود سلام نكنيد؟
مقصد از اين احاديث همين است كه سلام به پيغمبر را ترك نكنيد و گمان ننماييد كه آن حضرت از سلام شما مطّلع نمىشود. اينگونه روايات همه مؤيد خطاب و ندا و سلام است، وانگهى حقيقت و نحوهی اين شنيدن و رسيدن سلام و ندا بر ما معلوم نيست، امّا لازم هر دو را كه علم پيغمبر و امام به ندا و سلام است، از آن استفاده مىكنيم. در اين مطالب كه به نقل ثابت مىشود، همين قدر كه عقل حكم به امتناع آن نكند، و حتى به طور اعجاز، احتمال آن را بدهد، قبول مىكنيم و تسليم هستيم.
چرا شما مىگوييد: اينگونه روايات متن دعاى ندبه را ضعيف يا خلاف عقل مىسازد؟ اين روايت اين را مىپروراند كه در حال ممات پيغمبر(ص) هم، نسبت به ايشان مثل اين وظايف را كه در حال حيات انجام مىداديد ـ از قبيل استغاثه و توسل به آن حضرت ـ انجام بدهيد، پيغمبر(ص) مطّلع مىشود.
به علاوه مىتوان گفت: ظاهر اين اخبار، بيان كننده فرق بين نحوه و كيفيت اطّلاع از قريب و بعيد و شنيدن و رسيدن نيست، تا كسى مفهوم بگيرد و بگويد از دور نمىشنود، بلكه ظاهر اين است كه براى دفع توهم كسانى كه ندا و سلام از بعيد را استبعاد مىنمايند ـ چون سلام در مقابل قبر مطهر و در نفس روضهی منوّره متعارف بوده و آن را مسموع مىدانستند ـ مىفرمايد، سلام از قريب را كه مىشنود و سلام از بعيد هم به آن حضرت مىرسد؛ يا خودش مىرسد، چنانكه مقتضى اكثر روايات اين باب است، و يا به وسيلهی ملائكه، چنانكه روايت ضعيفى بر آن دلالت دارد. غرض اين است كه آن را هم مىشنود، نه اينكه مراد اين باشد كه از دور نمىشنود؛ ولى از نزديك مىشنود.
به هرحال شنيدن از دور موضوعى است كه در دنياى ما عملى شده است. نسبت به عالم برزخ كه معلوم نيست اين فاصلههاى زمان و مكان در آنجا مانع از شنيدن و رؤيت باشد، يا نسبت به روح مقدّس پيغمبر و امام كه به مراتب لطيفتر و كاملتر از فرشته است مخصوصاً به طور اعجاز، به هيچ وجه استبعاد ندارد.
ثالثاً: اينكه گاهى به عبارت دعا «فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً» و گاهى به اينكه چون ملائكه نامهی اعمال را خدمت آن حضرت مىبرند و به ايشان عرضه مىدارند، استشهاد مىكنيد بر اينكه امام همه جا حاضر نيست و گاهى مىگوييد چون «فطرس» سلام شيعه را به امام حسين(ع) مىرساند، پس معلوم مىشود امام همه جا حاضر نيستند.
جوابش اين است كه: مگر ما مىگوييم امام در هر مجلس و مكان حضور دارند؟ آنچه در اين مورد گفته مىشود و صحيح است، اين است كه امام به هر كجا و هر مكان اراده كند به اذن الله تعالى مىتواند برود، و به احوال رعايا و شيعيان خود و آنچه تحت نظر ولايت او قرار گرفته، ناظر و آگاه است.
و جملهی «فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً» با اين معنی هيچ منافاتى ندارد؛ زيرا ممكن است امام خودش از سلام و عرض ادب ما آگاه باشد، ولى ما براى قابل شدن سلام و رفع موانع قبول، از خداوند درخواست ابلاغ آن را مىكنيم، مثل آنان كه در محضر پيغمبر يا در حرم پيغمبر از خدا مىخواهند كه تحيت آنها را به پيغمبر ابلاغ فرمايد.
و در موضوع ملائكهاى كه اعمال را به آن حضرت عرضه مىدارند و فطرس كه سلام شيعيان را مىرساند، جوابش اين است كه اين هم دليل بر عدم علم امام نيست، چنانچه ملائكهی حفظه، دليل بر عدم علم خدا به اعمال مردم نيست.
هرچه آنجا بگوييم اينجا هم مىگوييم. اين امور برنامههايى است براى تربيت و تنبيه مردم، و در واقع الطافى است از جانب خدا و هيچ يك دليل بر عدم علم خدا و پيغمبر و امام نمىشود.
رابعاً: اينكه مىگويد اگر امام در همه جا حاضر باشد لازم مىشود كه يك نفر، چند نفر بلكه چند هزار نفر و بيشتر باشد، جوابش اين است كه ما نمىگوييم امام در همه جا به معنايى كه شما مىگوييد حاضر هستند ولى مىگوييم امكان دارد كه در اماكن متعدد به نحوى از حضور حاضر باشند، و فاصلهی زمان و مكان نسبت به ايشان برداشته شود.
چطور مىگوييد فطرس همه جا حاضر مىشود، و سلام شيعيان را از هر شهر و مجلس به عرض آن حضرت مىرساند؟ ولى براى امام اين معنی را امكانپذير نمىدانيد؟
آقای عزيز! ملك الموت يك نفر بيشتر نيست، چطور در يك آن، در دو مكان و صد مكان حاضر مىشود؟ ما كه وارد عالم ملائكه و عوالم روح و جهان برزخ نيستيم، تا حقايق اين امور را به طور قاطع بتوانيم تشريح كنيم؛ امّا اين قدر مىدانيم كه با يك مشت الفاظ و چون و چرا و استبعادات، نمىتوان اين امور را انكار كرد. اينقدر امكان دارد كه بُعد و فاصله زمان و مكان براى پيغمبر(ص) و امام و بسيارى از ارواح، و براى ملائكه، پرده نباشد و چنانچه قريب چهارده قرن پيش، با اين فاصلهی زمانى طولانى، اوضاع كنونى را مىديدند، امكان دارد از مسافت بعيد هم افراد را اگر خواستند، ببينند.
چطور شما با تلويزيون آمريكا را مىبينيد، اروپا را مىبينيد، و در يك آن با راديو صداهاى همه جا را مىشنويد؟
آقاى من! اينها چه اشكالاتى است مىكنيد، اوّل معنی حضور امام را در اماكن مختلف بفهميد، بعد اين فرمايش را بكنيد، اگر نمىفهميد اين اشكالهاى عاميانه چه معنی دارد؟
اگر يك قرن پيش براى شما مىگفتند، تا يك قرن ديگر انسانها همه از مسافت دور همديگر را مىبينند، و در همه جا حاضر مىشوند و با هم سخن مىگويند، مىگفتيد اين خرافات چيست؟ اينها افسانه است، با عقل سازگار نيست، امّا حالا مىفهميد آن قضاوت شما منشأش بىعلمى و بىاطلاعى بوده است.
شما كه مىگوييد: نمىشود امام در يك زمان در همه جا حاضر شود، بفرماييد ببينم وقتى فلان شخص را كه در صفحهی تلويزيون شما مىبينيد، ديگران همه مىبينند، در همه جا مىبينند، يك نفر چند ميليون نفر شده است؟
جام جهان نما را شنيدهايد، چه مانعى دارد كه باطن ملكوتى امام مثل همان جام جهان نما باشد، در عين حال كه در مسجد كوفه باشد، و آنجا شهيد شود، از اقصى نقاط جهان هم مطّلع باشد.
شما گمان مىكنيد اينكه مىگوييم: امام در همه جا حاضر است؛ يعنى بايد توى حمام زنانهها، و توى العياذ بالله كابارهها، و مراكز فساد هم تشريف ببرند، مگر هركس هر كارى را بتواند انجام دهد انجام مىدهد؟ يا مىگوييم از امام رفع تكليف شده است؟
واقعاً انسان از اين سخنان شما كه نفهميده و نسنجيده، پيرامون يك چنين حقايق بلند و عميق گفتهايد، بىاختيار خندهاش مىگيرد، و از بلندپروازىهاى جاهلانه تعجب مىكند.
پشه چون داند كه اين باغ از كى است / در بهاران زاد و مرگش در دى است
تو كه در علم خود زبون باشى / عارف اين علوم؛ چون باشى؟
1- آیا اشکالاتی مانند اینکه «دعای ندبه با عقل مخالف است» وارد است؟ چرا؟
2- جملهی «فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً» با اين معنی که «امام به هر كجا و هر مكان اراده كند به اذن الله تعالى مىتواند برود، و به احوال رعايا و شيعيان خود، ناظر و آگاه است» منافاتى دارد؟ چرا؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی