فصل هشتم | ۲
دین اسلام در مورد عفاف زنان آنچنان رعایت احتیاط را لازم دانسته که عجیب است و ما درست در نقطهی مقابل آن قرار گرفته و با بیاحتیاطی تمام با این مسأله برخورد میکنیم. از باب مثال همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: در نماز جماعت بهترین صف مردان، صف اوّل و بدترین آن صف آخر است و در صف زنان، بهترینش صف آخر است و بدترینش صف اوّل.[1]
به این آیه از قرآن نیز توجّه کنید که میفرماید:
...وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ....؛[2]
ای مردها، شما وقتی میخواهید از زنها چیزی از وسایل زندگی بدهید و بگیرید از پشت پرده باشد! این عمل برای پاک نگهداشتن دلهای شما و آنان مؤثّرتر است.
آیا این دستور قرآن تنها مربوط به همسران پیامبر است و دیگر زنان اگر چه زیبا و جوان باشند و بیپرده و بیحجاب هم مقابل مردان جلوهگری کنند، کمترین لطمهای به طهارت و پاکی دلهای مرد وزن نمیزنند؟!
مرحوم محدّث قمی(رض) در سفینةالبحار از امام صادق(ع) نقل میکند:
وَ الْمَرْأةَ إذا خَرَجَتْ مِنْ بابِ دارِها مُتَزَيِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَالزَّوْجُ بِذلِكَ راضٍ يُبْنى لِزَوْجِها بِكُلِّ قَدَمٍ بَيْتٌ فِي النّارِ.
زن وقتی زینت کرده و خود را خوشبو نموده از خانه بیرون بیاید و شوهرش هم به کار او راضی باشد به تعداد هر قدمی که آن زن برمیدارد؛ یک خانهی آتشین برای شوهرش میسازند.
حالا گناه خود زن که حساب جداگانهای دارد. آنگاه امام(ع) در ادامهی کلامش فرمود:
فَقَصِّرُوا اَجْنِحَةَ نِساءكُم وَ لا تُطَوِّلُوها؛
بال و پر زنانتان را کوتاه کنید و [بیش از حدّی که دین برای آنان مقرّر کرده است] بال و پر به آنها ندهید.
اِحْفَظُوا وَصِيَّتي في أمْرِ نِساءِ كُم حَتّى تَنْجُوا مِنْ شِدَّةِ الْحِسابِ؛
سفارش من را در امر زنانتان نگه دارید تا از شدّت حساب روز جزا نجات یابید.
وَ مَنْ لَمْ يَحْفَظْ وَصِيَّتي فَما أسْوَءَ حالَهُ بَيْنَ يَدَىِ اللهِ؛
هر کس اعتنا به وصیّت من [در امر زنان] ننماید، وای بر بدبختی او در پیشگاه خدا.
حقیقت آنکه ما مسأله را وارونه کردهایم آنجا که دین، دستور احتیاط داده ما بیاحتیاطی میکنیم و آنجا که نداده ما احتیاط میکنیم! شارع مقدّس در امر طهارت و نجاست، ترک احتیاط را پسندیده و گفته:
كُلُّ شَيْءٍ طاهِرٌ حَتّی تَعْلَمَ أَنَّهُ قُذِرٌ؛
تا علم قطعی به نجاست چیزی نداری؛ بگو: پاک است.
یک درصد احتمال عدم نجاست کافی است برای حکم به طهارت در همه چیز امّا ما علم صددرصد به طهارت را هم در تطهیر اشیاء نجس، کافی در حکم به طهارت نمیدانیم و کنجکاویهای عجیب و غریب بر خلاف نظر شرع مقدّس در تطهیر لباس و بدن به کار میبریم. ولی در مسائل مربوط به حقوقالنّاس از مال و آبرو و حیثیّت اجتماعی مردم و حفظ عفاف زنان که دین، دستور احتیاط شدید داده است، ما اعتنایی نمیکنیم و با بیاحتیاطی شدید از کنارش میگذریم!!
آن آدم مسلمانی که زیر دوش حمّام برای غسلی (که با سه لیتر آب میشود انجام داد)؛ دهها لیتر آب مصرف میکند و باز میگوید: به دلم نچسبید! و در صحّت غسلش شک میکند؛ آیا شده است او بعد از این که فرضی که به مردم داشته است ادا کرده و یا خمس مالش را یکبار اخراج کرده، پس از یک ماه شک کند که آیا من قرض خودم را و خمس مالم را بطور کامل ادا کردهام یا نه؟! برای تحصیل یقین، بار دوّم برود و اداء قرض و خمس کند و پس از سه ماه، باز شک کند که آیا به راستی ذمّهی من از قرض مردم و خمس مالم بری شده یا نه؟! برای بار سوّم باز برود و اداء قرض و خمس کند.
آیا تا به حال این چنین آدم وسواسی در امر اداء دین و خمس دیده یا شنیدهاید؟! اگر هم دیده شود مردم میگویند: این دیوانه است و مبتلا به بیماری مالیخولیا شده است! امّا اگر او لب حوض بنشیند و برای شستن دست نجس ده بار دستش را تا گردن زیر آب ببرد و بیرون بیاورد، میگویند آدم محتاط مقدّسی است!! چرا این آدم محتاط مقدّس در امور مالی مردم، محتاط مقدّس نیست؟! چرا در پرهیز از غیبت و تهمت و آبروریزی مردم و حفظ حجاب زن و دختر خود محتاط مقدّس نیست؟! آیا احتیاط و تقدّس فقط در لب حوض و زیر دوش حمّام است؟
حال این حدیث را از رسول خدا(ص) بشنوید:
لَرَدُّ دانَقٍ مِنْ حَرامٍ يَعْدِلُ عِنْدَ اللهِ سَبْعينَ ألْفَ حَجَّةٍ مَبْرُورَةٍ؛[3]
انسان مؤمنی که کمترین وزن از حرامی را رد کند احتمالا مال حرامی را به صاحبش برگرداند] این کار او در نزد خدا با هفتاد هزار حجّ مقبول برابری میکند!
چرا شما این قدر خرج میکنید و هر چند ماهی، بار سفر بسته به عمره و حجّ مستحبّی میروید در حالی که ممکن است آن عمره و حجّتان مقبول در نزد خدا نباشد؟! امّا اگر در همان محلّ کار و بازارتان معاملهی پرسود حرامی پیش آمد و شما آن را برای امتثال امر و نهی خدا ترک کردید؛ یا درهم و دیناری که از مال مردم پیشتان بود؛ آن را برای خدا به صاحبش رد کردید؛ با همین کار بیخرج و بیزحمت خود، ثواب هفتاد هزار حجّ مقبول به دست آوردهاید.
آری؛ اگر ما مؤمن به دینمان بودیم، از داخل خانههامان گرفته تا بازار و خیابان و کارگاه و اداره و بیمارستان و آموزشگاه و... همیشه در حال انجام مناسک عمره و حجّ بودیم؛ آن هم مناسک مقبول در پیشگاه حضرت حق عزّوجلّ ولى ياللاسف که ما مؤمن به اهواء نفسانی خود هستیم! منتهی میکوشیم آنها را با لباس دین نما بیاراییم و خود را متشرّع و متعبّد به احکام خدا ارائه نماییم وگرنه عمره و حجّ آلوده به انواع حرام کاریها و حرامخواریها که عبادت نخواهد بود.
این گفتار خداوند علیم حکیم است که میفرماید:
لَنْ يَنالَ اللهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ...؛[4]
گوشت و خون قربانیهای شما به خدا نمیرسد! آنچه به او میرسد؛ تقوای شماست...
نگوییم ما که نماز میخوانیم و روزه میگیریم پس چرا نتیجه نمیگیریم؟ ما تقوا نداریم. قرآن قاطعانه میگوید: انسان غیر متّقی کور و کر میشود. نه جمالی میبیند و نه ندایی میشنود. آن قدر بهانه نگیرید که محیط فاسد است و مجال اصلاح به ما نمیدهد. انسان اگر تصمیم به اصلاح خود بگیرد؛ در فاسدترین محیطها میتواند خود را صالح و متّقی نگه دارد. مردم دیندار در بت خانهها حبس بودهاند و خدا پرستی کردهاند. قرآن نشان یک زن را میدهد که در محیط سراسر کفر و جبّاریّت فرعون زیر شکنجههای طاقتفرسا داد خدا میزد و سخن از روز جزا و بهشت خدا میگفت:
وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛[5]
خدا [آسیه] همسر فرعون را نمونه برای مؤمنان ارائه کرده که میگفت: خدایا برای من در نزد خودت خانهای در بهشت بنا کن و مرا از دست فرعون و ظالمان نجات بده.
ما مطمئن باشیم اگر راه تقوی پیش بگیریم و خود را در زمرهی صالحان نگه داریم فرضاً که عذاب خدا نازل شود و قومی را هلاک کند. دامن ما را نمیگیرد و ما را جهنّمی نمیسازد! چرا که دستگاه عادلانهی خدا اجلّ از این است که بد و نیک را با هم بسوزاند و فاجر و متّقی را با یک چوب براند. این گفتار خداوند عادل است که:
أمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الأرْضِ أمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ؛[6]
آیا [میشود باور کرد که] ما مؤمنان صالحالعمل را مانند مفسدان در زمین قرار دهیم و پرهیزکاران را بسان تبهکاران به حساب آوریم؟
دربارهی قوم لوط که محکوم به عذاب شدند میفرماید:
فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛
[ابتدا] افراد مؤمن را از میانشان خارج کردیم.
فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ؛[7]
از میان آن همه جمعیّت که شاید میلیونها تن در یک منطقهی بسیار وسيع مؤتفکات[8]، متشکّل از چند شهر زندگی میکردند، تنها یک خانوادهی مسلمان یافتیم و آن را نجات دادیم.
۱- در نماز جماعت بهترین و بدترین صف مردان و زنان کجاست؟
۲- آیا میتوان در فاسدترین محیطها خود را صالح و متّقی نگه داشت؟ چگونه؟ نمونهای نام ببرید.
[1]. الاثنی عشریه فی المواعظه العددیه، الباب الاول فی المفردات، الفصل الثانی ممّا ورد من کَلِمه(ص) بلفظه «خیر».
[2]ـ سورهی احزاب، آیهی ۵۳.
[3]ـ بحارالانوار، جلد ۱۰۴، صفحهی ۲۹۶، حدیث ۱۶.
[4]ـ سورهی حجّ، آیهی ۳۷.
[5]ـ سورهی تحریم، آیهی ۱۱.
[6]ـ سورهی ص، آیهی ۲۸.
[7]ـ سورهی ذاریات، آیات ۳۵ و ۳۶.
[8]ـ واژگون شدهها.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت