بخش اوّل: پیامبری (نبوت عامه) | ۶
در طول تاریخ، پیامبران بسیاری برای ارشاد و هدایت انسانها مبعوث شدهاند. حضرت آدم اولین پیامبر خدا و حضرت محمد(ص) آخرین آنها بود.
تعداد پیامبران به طور قطع معلوم نیست ولی در برخی احادیث تعداد آنها یکصد و بیست و چهار هزار نفر بیان شده است. بعضی از پیامبران دارای دین و شریعت مخصوص بودند، و جمعی دیگر دارای شریعت خاصی نبودند بلکه شریعت پیامبر سابق را ترویج میکردند. تعدادی از آنها دارای کتاب بودند و گروهی دیگر کتاب نداشتند. گاهی در یک زمان پیغمبران متعددی در بلاد و شهرهای مختلف به انجام مأموریت الهی اشتغال داشتند.
از ابوذر روایت شده روزی از پیامبر پرسیدم: پیامبران چند نفرند؟ فرمود:
صد و بیست و چهار هزار نبی. پرسیدم: پیامبران مرسل چند نفرند؟ فرمود:
سیصد و سیزده نفر از گروه قابل توجه! پرسیدم: اولین پیامبر که بود؟ فرمود:
آدم، پرسیدم: آیا از پیامبران مرسل بود؟ فرمود: بلی خدا او را به دست خود آفرید و از جانش در او دمید. آنگاه فرمود ای اباذر:
چهار نفر از پیامبران سریانیاند: آدم، شیث، اخنوخ که همان ادریس و اولین فردی بود که با قلم نوشت و نوح. چهار نفر از عرباند: هود، صالح، شعیب، و پیامبرت محمد. اولین نبی از فرزندان اسرائیل موسی و آخرشان عیسی است که مجموعاً ششصد نبی بودند.
پرسیدم: ای پیامبر خدا چند کتاب فرود آمده؟ فرمود: یک صد و چهار کتاب که خدا بر شیث «پنجاه»، بر ادریس «سى» و بر ابراهیم «بيست» صحیفه فرستاد و نیز تورات، انجیل، زبور و فرقان را نازل کرد.[1]
پنج نفر از پیامبران بزرگ الهی که دارای شریعت خاصی بودند «اولوالعزم» مینامند که عبارتند از: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ص).
اسماعیل جعفی از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود:
پیامبران اولوالعزم پنج نفرند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ص).[2]
ما از نام همه پیامبران به تفصیل اطلاع نداریم، در کتابهای تاریخ هم تنها نام تعدادی از آنها ذکر شده است. در قرآن شریف نام 26 نفر از آنان آمده است که عبارتاند از: آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، الیسع، ذوالکفل، الیاس، ایوب، یونس، اسحاق، یعقوب، یوسف، شعیب، موسی، هارون، داود، سلیمان، زکریا، یحیی، اسماعیل صادق الوعد، عیسی و محمد(ص).
پیامبران در مأموریت الهی خود اهدافی را تعقیب میکردند که در آیات و احادیث به آنها اشاره شده است، ولی همه آنها را میتوان در دو هدف کلی خلاصه کرد:
هدف اول: توجه دادن انسانها به ارزش و اهمیت زندگانی نفسانی خویش و هدایت آنها به اموری که موجب تکمیل نفس و نزدیکی به خدا و تأمین سعادت اخروی میشود، همچنین بیان علل و عوامل و سقوط نفس و شقاوت در جهان آخرت و تحذیر از آنها. در این باره به چند موضوع مهم توجه کنید:
1. معرفت و ایمان به خدای یگانه، اثبات صفات کمال برای آن ذات مقدس و تنزیه او از صفات نقص اساس دعوت انبیا و نخستین پیشنهاد آنان بوده است و بخش عظیمی از آیات قرآن هم به این موضوع اختصاص دارد.
2. توجه دادن و دعوت به ایمان به معاد و زندگی بعد از مرگ و ایمان به بهشت و نعمتهای اخروی و دوزخ و عذابهای آن جزء رسالت آنها بوده است. پیامبران در اثبات جهان آخرت و ثوابها و کیفرهای آن جهان اصرار داشتند، که آیات فراوانی از قرآن نیز در این باره است.
3. تصدیق پیامبران گذشته و دعوت مردم به پذیرش احکام و شریعت جدید و پیروی از نبوّت خویش.
این سه امر، اساس دعوت پیامبران بوده است. پیامبر اکرم(ص) در دعوت خویشاوندان خود فرمود:
ستایش مخصوص خدا است، او را میستایم و از او کمک خواسته به او ایمان و توکل دارم و گواهی میدهم که معبودی جز او نیست و شریک ندارد. آنگاه گفت: پیشرو به مردمش دروغ نمیگوید. قسم به خدایی که جز او معبودی نیست! من فرستاده خدا به طور خصوصی به سوی شما و عموماً به سوی مردمان هستم. به خدا قسم! چنان که میخوابید خواهید مرد و بر میگردید چنان که بیدار میشوید. برای کردارتان حساب پس میدهید که نتیجه آن یا برای همیشه بهشت یا برای همیشه جهنم است.[3]
4. ترغیب مردم به فضائل و مکارم اخلاق و تحذیرشان از اخلاق رذیله.
پیامبران با بیان آثار دنیوی و اخروی مکارم اخلاق، مردم را به اخلاق نیک دعوت مینمودند و با بیان تبعات و نتایج سوء اخلاق رذیله، مردم را از آنها برحذر میداشتند. لذا تزکیه و تهذیب نفوس را میتوان یکی از اهداف بزرگ پیامبران دانست؛ همان طور که خدا میفرماید:
خدا بر مؤمنان منت گذاشت، آنگاه که از میانشان پیامبری برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کرده و آنها را پاکیزه نماید و کتاب و حکمت به آنان میآموخت، گرچه پیش از این در گمراهی آشکار بودند.[4]
پیامبر فرمود:
«شما را به اخلاق نيكو توصيه مىكنم كه خدا مرا به همين جهت برانگيخت».[5]
حضرت علی از پیامبر نقل کرده که فرمود: من به مکارم و محاسن اخلاق مبعوث شدم.[6]
5. ترغیب مردم به پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر دستورهای او.
پیامبران عبادتهای گوناگونی را معرفی میکردند و آنها را از عوامل تکامل نفس و تقرب الی الله میدانستند که انجام آنها تأثیر بسزایی در سعادت حیات اخروی انسان دارد. حتی عبادت را به عنوان هدف آفرینش انسان معرفی مینمودند. خدا در قرآن میفرماید:
در میان هر امّتی پیامبری برانگیختم تا خدا را بپرستند و از طاغوت دوری کنند.[7]
ما جن و انس را نیافریدیم، مگر برای پرستش.[8]
پیامبران با نشان دادن چنین برنامهای مردم را به سوی تأمین سعادت اخروی دعوت مینمودند.
هدف دوم: اصلاح وضع اجتماعی و زندگی دنیوی مردم. پیامبران به اصلاح امور اجتماعی و اقتصادی مردم نیز کاملاً توجه داشتند. آنان مردم را به تحصیل دانش و بهرهبرداری از منابع طبیعی و کار و کوشش دعوت مینمودند، به رعایت عدل ترغیب میکردند و از ظلم و تعدی برحذر میداشتند. برای جلوگیری از ظلم و تجاوز و اجرای عدالت اجتماعی، احکام و قوانین حقوقی، جزایی، قضایی و اقتصادی را از جانب خدا در اختیار مردم قرار میدادند و در اجرای آنها همّت میگماشتند. با ظلم و ستم مبارزه میکردند و از محرومان و مستضعفان حمایت مینمودند.
با مطالعه و بررسی احکام و قوانین اسلام به خوبی روشن میشود که دین اسلام کاملاً به اصلاح امور دنیوی و اوضاع اجتماعی مردم عنایت دارد.
از برخی آیات هم استفاده میشود که یکی از اهداف پیامبران همین موضوع بوده است؛ مثلاً میفرماید:
ما پیامبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو را نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند، آهن را که در آن نیرویی سخت و منافعی برای مردم است فرو فرستادیم تا خدا معلوم بدارد چه کسی در نهان، او و پیامبرانش را یاری میکند. خدا توانمند و پیروز است.[9]
در آیهی دیگری میفرماید:
مردم، یک امت بودند، پس خدا پیامبران را نویدآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب را به حق نازل کرد تا به اختلافات رسیدگی کند و در کتاب اختلاف نکردند مگر کسانی که کتاب را با دلایل روشن دیدند. پس خدا به اذن خود مؤمنان را [کسانی که کتاب را پذیرفتند] در موارد اختلاف از روی حق هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند.[10]
1- پیامبران مرسل چند نفرند؟
2- اهداف پیامبران را بیان کنید.
[1]. بحارالانوار، ج 11، ص 32.
[2]. همان.
[3]. الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 41.
[4]. آلعمران (3) آيهی 164: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلى المُوْمِنِينَ إِذ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكْمَةَ وَإِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلالٍ مُبِينٍ».
[5]. بحارالانوار، ج 69، ص 375: قالرسولالله(ص): عليكم بمكارم الأخلاق؛ فإنّ الله عزّوجلّ بعثنيبها.
[6]. بحار الانوار، ج 69، ص 405. قال على(ع): سمعت النّبي(ص) يقول: بعثت بمكارمالاخلاق و محاسنها.
[7]. نحل (16) آيهی 36: «وَلَقَدْ بَعَثْنا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَن اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ».
[8]. الذاريات (51) آيهی 56: «وَما خَلَقْتُ الجِنَّ وَالإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ».
[9]. حديد (57) آيهی 25: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالمِيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللهَ قَوِىٌّ عَزِيزٌ».
[10]. بقره (2) آيهی 213: «كانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ فِيما اخْتَلَفُوا فِيهِ وَما اخْتَلَفَ فِيهِ إِلّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ البَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدى اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِما اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللهُ يَهْدِى مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت