کد مطلب: ۶۳۴۳
تعداد بازدید: ۱۳۶
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۲
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۸
کار مباح یعنی کاری که نه عقاب دارد نه ثواب. مثلاً، قدم زدن در كوچه نه عقاب دارد نه ثواب؛ صحبت كردن با یک رفيق نه عقاب دارد نه ثواب؛ اين قبيل كارها مباح است؛ يعنی، نه واجب است نه مستحبّ، نه حرام است نه مكروه. حالا اين بزرگوار می‌فرماید: برای زیان است كه لحظه‌ای از عمر خود را صرف كار مباح كند؛ يعنی، من نه تنها حاضر نيستم كار حرام و كار مكروه انجام بدهم، بلكه حاضر نيستم كار مباح انجام بدهم.

امتیاز خاصّ سبحان‌الله


در ميان اين اذكار چهارگانه، ذكر تسبيح (سُبْحانَ الله) امتیاز خاصّی دارد و از این روست كه اين اذكار تسبيحات اربعه ناميده شده‌اند، يعنی تسبيح‌های چهارگانه، و حال آن‌که در ميانشان علاوه بر تسبيح، تحميد و تهليل و تكبير هم هست؛ ولی آن سه ذكر، تحت‌الشّعاع ذکر تسبيح قرار گرفته‌اند و همچنين می‌بینیم اذكار مخصوص حضرت صدّیقه‌ی کبری(س) که به تسبیح حضرت زهرا(س) مشهور است و جزو تعقیبات بسیار مؤکّد نماز است، در عین حال که مرکّب از سه ذکر است و با تکبیر (الله اکبر) آغاز می‌شود و با تسبیح (سُبحانَ الله) پایان می‌يابد، تسبيح ناميده شده است و در قرآن كريم نيز مشاهده می‌شود كه مكرّراً در اوایل و اواسط و اواخر بسیار از سُوَر دستور تسبيح داده شده است از قبيل:
سَبّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْاَعْلَی؛[1]
یُسَبّحُ للهِّ ما فِی السَّماواتِ...؛[2]
فَسَبّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ؛[3]
در رکوع می‌گوییم: (سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِه)؛
در سجده می‌گوییم:
سُبْحانَ رَبِّیَ الْاَعْلَی وَ بِحَمْدِه؛
همه‌ی این‌ها تنبّه‌ دادن به ماست كه هميشه مراقب باشيم خدا را كه آفريدگار ماست، از هر عيب و نقصی منزّه بدانيم و در زندگی هم اگر برای ما گرفتاری‌ها پيش آمد، هرگز خدا را متّهم نکنیم و نگوییم (العیاذ بالله) من مستحقّ اين بلا نبوده‌ام كه خدا مبتلايم كرده. خداوند سُبُّوح و قُدُّوس است. اگر در زندگی از فشارگرفتاری‌ها خم هم شدیم، باز بگوییم: (سُبْحانَ الله، سُبْحانَ رَبِّی العَظیمِ وَ بِحَمْدِه)؛ حتّی اگر از شدّت بلیّات و مصائب خاک‌نشین هم شدیم، باز بگوییم (سُبْحانَ رَبّیَ الْاَعْلی وَ بِحَمْدِه)؛ هیچ‌وقت خدا را متّهم به بدخواهی نکنیم و پیوسته خدا را حكيم و سبّوح و قدّوس بدانيم و مطمئن باشيم كه مصلحت ما در همان است كه او تقدير فرموده است. البتّه، گاهی هم گناهان ما باعث می‌شود كه مستحقّ كيفرها می‌شويم و با دست خودمان گرفتاری‌ها به وجود می‌آوریم.
ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أیْدِیکُمْ...؛[4]
یک قسمت از بليّات هم متضمّن مصالح ماست و خودمان توجّه نداريم و خداوند مصلحت می‌بيند كه در خميدگی‌ها و به خاک افتادن‌ها تسبيح كنيم تا به درجات عالی از معنویّت برسيم و خلاصه آن كه، هميشه خدا را حكيمی بدانيم كه منزّه از عيب و نقص است و جز خير و مصلحت درباره‌ی ما تقدیری ندارد و از این جهت نیز موحّد مخلص باشیم.


كسب توحيد عملی در گرو اخلاص


اگر انسان موفّق بشود تمام اعمالی را كه انجام می‌دهد، به قصد قرب‌ الی‌الله و خالِصاً لِوَجْهِ الله انجام دهد، توحيد عملی را هم به دست آورده و در كنار سفره‌ی (الْمُخْلِصینَ فی تَوْحیدِ اللهِ) نشسته است، آن‌گونه كه حتّی مباحات را به انگیزه‌ی جلب رضای خدا انجام می‌دهد و در نتیجه، تمام کارهای عادی‌اش از قبيل غذا خوردن و خوابيدن و انس گرفتن با اهل و عيال و ... رنگ عبادت به خود می‌گيرد و جز واجب و مستحبّ از او کاری صادر نمی‌شود، طوری که شاید برای ما كه آلودگی‌ها در زندگی خود داريم باوركردنی نباشد.


مؤمن از كار مباح هم روی گردان است


مرحوم شهید اوّل(ره)، فقیه عالی مقام اهل بیت، جمله‌ی حیرت‌انگیزی دارد، می‌فرماید:
وَ مِنَ الْخُسْرانِ صَرْفُ الزَّمانِ فیِ الْمُباحِ وَ اِنْ قَلَّ؛
«اين نوعی زيان و خسران است كه انسان قسمتی از عمر خود را صرف كار مباح كند، اگر چه زمان آن اندک باشد».
کار مباح یعنی کاری که نه عقاب دارد نه ثواب. مثلاً، قدم زدن در كوچه نه عقاب دارد نه ثواب؛ صحبت كردن با یک رفيق نه عقاب دارد نه ثواب؛ اين قبيل كارها مباح است؛ يعنی، نه واجب است نه مستحبّ، نه حرام است نه مكروه. حالا اين بزرگوار می‌فرماید: برای زیان است كه لحظه‌ای از عمر خود را صرف كار مباح كند؛ يعنی، من نه تنها حاضر نيستم كار حرام و كار مكروه انجام بدهم، بلكه حاضر نيستم كار مباح انجام بدهم. من هميشه مراقبم تا كاری برای من واجب يا مستحبّ نشده است، آن را انجام ندهم. انسان بيداردل همين است كه خود را و موقعيّت خود را در عالم شناخته و فهميده كه از كجا حركت كرده است و به كجا می‌رود، برای چه آمده و چگونه بايد برود؛ و لذا مراقب است كه لحظات عمر خود را صرف نكند، مگر در کاری که از آن بهره‌ی اخروی به دست آورد؛ برای امتثال امر خدا غذا بخورد تا نيروی کار داشته باشد، برای رضای خدا بخوابد تا رفع خستگی كند و با نشاط روح و تن به كارش برسد و ادای وظايف بندگی كند؛ زيرا بندگی فقط در نماز خواندن و روزه گرفتن نيست؛ هر كاری که طبق دستور شرع و برای امتثال امر خدا انجام بگيرد، عبادت و بندگی محسوب می‌شود و لذا فرق انسان مؤمن با انسان كافر در انگيزه و نتيجه‌ی كار است. كافر غذا می‌خورد، می‌خوابد، ازدواج می‌كند، كسب و كار دارد و ... مؤمن هم اين كارها را انجام می‌دهد؛ امّا فرقشان این است که مؤمن كار را برای جلب رضای خدا و کافر کار را برای ارضای تمایلات نفسانی انجام می‌دهد و از سعادت ابدی محروم می‌گردد.


بندگان خدا بر سه قسم هستند


خداوند در سوره‌ی مبارکه‌ی (هَل اَتی) انگیزه‌ی کار اهل بیت نبوّت(ع) و نتیجه‌ی كارشان را بيان می‌فرماید كه می‌گفتند:
إنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً؛
«ما در اطعام شما جز جلب رضای خدا انگیزه‌ای نداریم».
إنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عُبُوساً قَمْطَرِیراً؛[5]
«ما خوف از خدا و روز جزا را در عمق جان خود نشانده‌ايم».
خوف از آخرت كمال هر انسان مؤمنی است. انسان، هم از خوف خدا را عبادت می‌كند هم از روی طمع. خوف از عذاب خدا دارد و طمع در بهشت و رضوان خدا. البتّه، گروهی هم هستند كه خدا را حبّاً عبادت می‌كنند؛ يعنی چون خدا را دوست دارند عبادتش می‌كنند كه بر فرض اگر جهنّم و بهشتی هم نبود، باز آن‌ها خدا را عبادت می‌كردند. آن‌ها واجد درجه‌ی اعلای عبادتند و مع‌الوصف، هر سه گروه اهل عبادتند و عبادت همگی نيز صحيح و مقبول است. شاهدش این‌که، امام صادق(ع) فرمود:
اِنَّ الْعِبادَة ثَلاثَهٌ؛
«حقيقت آن‌كه، عبادت سه قسم است»؛
قَوْمٌ عَبَدوُا اللهَ عَزَّوَجَلَّ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبادَة الْعَبیدِ؛
«گروهی از ترس عذاب جهنّم خدا را بندگی می‌كنند؛ اين نوع عبادت، عبادت بردگان است».
وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالَی طَلَبَ الثَّوابِ فَهِیَ عِبادَة الْاُجَراء؛
«عدّه‌ای برای نيل به ثواب خدا را عبادت می‌كنند. اين نوع عبادت، عبادت مزدوران است كه كار می‌كنند و مزد می‌گيرند».
اين هم اشكالی ندارد. برای خدا كار می‌كنند و از خدا هم مزد می‌گيرند.
وَ قَوْمٌ عَبَدوُا اللهَ عَزَّوَجَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْکَ عِبادَة الْاَحْرارِ وَ هِیَ اَفْضَلُ الْعِبادَة؛[6]
«جمعی هم خدا را به انگیزه‌ی محبّت عبادت می‌كنند و اين نوع عبادت، عبادت آزادگان است و اين برترين نوع عبادت است».
چنان‌كه می‌بینیم، امام(ع) نفرموده: آن دو قسم اوّل عبادت نيست و عبادت منحصر به قسم سوّم است؛ بلکه فرموده: هر سه قسم عبادت است و سوّمی برترین آن‌هاست. امّا این قسم سوّم از عبادت، در مقام ادّعا آسان است و در مقام تحقّق بسیار دشوار؛ لقمه‌ای است که در هر دهانی نمی‌گنجد و از هر حلقومی پايين نمی‌رود. اين لقمه در دهان علی(ع) می‌گنجد که می‌گوید:
اِلهِی ما عَبَدْتُکَ خَوفاً مِنْ عِقابِکَ وَ لا طَمَعاً فِی ثَوابِکَ وَلکِنْ وَجَدْتُکَ اَهْلاً لِلْعِبادَة فَعَبَدْتُکَ؛[7]
«خدايا، من تو را از ترس عقابت و به طمع ثوابت عبادت نكردم؛ ولكن تو را سزاوار پرستش يافتم و عبادتت كردم».


خودآزمایی


1- دلیل این‌که در قرآن موکداً به تسبيح دستور داده شده است، چیست؟
2- انسان چه زمانی موفق به کسب توحيد عملی می‌شود؟
3- سه قسم عبادت را نام ببرید.

 

پی نوشت ها


[1]ـ سوره‌ی اعلی، آیه‌ی 1.
[2]ـ سوره‌ی جمعه، آیه‌ی 1.
[3]ـ سوره‌ی واقعه، آیه‌ی 74.
[4]ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 182.
[5]ـ سوره‌ی انسان، آیات 9 و 10.
[6]ـ سفینة‌البحار، جلد 2، صفحه‌ی 113 (عبد).
[7]ـ بحارالانوار، جلد 41، صفحه‌ی 14.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: