کد مطلب: ۶۳۵۷
تعداد بازدید: ۱۹۵
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۶
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۶
امنیت از نظر قضاوت‌های دیگران: یعنی افراد دیگر در محیط فکر خود، او را مورد هجوم افکار و قضاوت‌های بد و ناروا قرار ندهند و احترام و شخصیت او حتی در محیط افکار دیگران محفوظ بماند. البته بحث درباره‌ی هریک از امنیت‌ها نیازمند به گفتگوهای طولانی است که اینجا جای آن نیست؛ منظور در اینجا تنها بحث درباره‌ی قسم اخیر یعنی امنیت از نظر قضاوت‌های دیگران است.

فصل ششم: سوءظن و بدگمانی |۱


مصونیت در برابر گمان بد، شرط وجود یک اجتماع سالم


برای ساختن یک اجتماع سالم قبل از هر چیز «امنیت» لازم است، زیرا بدون حفظ امنیت، «آزادی» میّسر نمی‌شود، و بدون تأمین آزادی‌ها سرمایه‌های فکری، جسمی، مادی و معنوی به کار نمی‌افتد، چه اینکه همیشه سرمایه‌ها به نقاط امن پناه می‌برد و از محیط‌های ناامن می‌گریزد!
ولی حدود امنیت منحصر به امنیت جانی و مالی نیست و از آنها مهمتر امنیت از نظر آبرو و حفظ شخصیت اجتماعی افراد می‌باشد.
از طرف دیگر برای تکمیل امنیت‌های سه گانه‌ی فوق، امنیت دیگری لازم است که متأسفانه قوانین مادی قادر بر تأمین آن نیست و آن «امنیت فکری» است که از جهاتی در درجه‌ی اول اهمیت قرار دارد!
امنیت فکری دو بخش دارد:
1ـ امنیت هرکس در محیط فکر خویش و به تعبیر دیگر «آرامش روحی»: یعنی انسان از نظر روحی و فکری آنچنان باشد که نیروهای مزاحم از هر سو به روح او فشار نیاورد و مورد هجوم انواع افکار ناراحت کننده و طوفان‌های سخت فکری، قرار نگیرد؛ بلکه روحی آرام و خالی از هرگونه اضطراب و نگرانی و پریشانی داشته باشد.
2ـ امنیت از نظر قضاوت‌های دیگران: یعنی افراد دیگر در محیط فکر خود، او را مورد هجوم افکار و قضاوت‌های بد و ناروا قرار ندهند و احترام و شخصیت او حتی در محیط افکار دیگران محفوظ بماند. البته بحث درباره‌ی هریک از امنیت‌ها نیازمند به گفتگوهای طولانی است که اینجا جای آن نیست؛ منظور در اینجا تنها بحث درباره‌ی قسم اخیر یعنی امنیت از نظر قضاوت‌های دیگران است.
بدیهی است آنچه تأمین آن از نظر قوانین و حکومت‌های مادی ـ بفرض اینکه از نقایص دیگر آنها چشم بپوشیم ـ امکان دارد تنها تأمین امنیت جانی و مالی و تا حدودی تأمین امنیت از نظر حیثیت و آبروی اجتماعی است (البته تا آنجا که اثرات خدشه‌دار شدن آن با موازین مادی و قانونی قابل سنجش باشد).
ولی امنیت فکری، در هر دو قسمت، مخصوصاً از نظر سالم ماندن از قضاوت‌های سوء دیگران تنها از طریق مکتب‌های الهی و ادیان آسمانی و اصول اخلاقی قابل تأمین است؛ زیرا می‌دانیم منطقه‌ی قلب و فکر، از دسترس این قوانین و نیروهای اجرایی آن که عموماً جنبه‌ی مادی دارند، بیرون است، و کمترین نفوذی در این قسمت ندارند، تنها عقاید مذهبی و اصول اخلاقی می‌توانند در این منطقه راه یافته آن را امن و امان سازند مخصوصاً اسلام برای تأمین این هدف دستورهای وسیع و قابل توجهی دارد که یکی از امتیازات بزرگ آن محسوب می‌شود. قرآن صریحاً به افراد با ایمان چنین دستور می‌دهد:
یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اثْمٌ؛[1]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید چرا که بعضی ازآنها گناه است.
شاید تعبیر به «کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ» (بسیاری از گمان‌ها) از این نظر باشد که قسمت مهم یا بیشتر گمان‌های مردم درباره‌ی یکدیگر «گمان بد» است و به این ترتیب قرآن مجید، مردم را متوجه خطر بزرگی که امنیت آنها را در افکار یکدیگر از بین می‌برد، ساخته است، و مسأله را به عنوان یک مسأله‌ی «محل ابتلای عمومی» معرفی نموده است.
اما جمله‌ی «بَعْضَ الظَّنِّ اِثْمٌ» (بعضی از گمان‌ها گناه است) با توجه به جمله‌ی قبل از آن شاید اشاره به این باشد که گمان‌های بد مردم درباره‌ی یکدیگر گرچه ممکن است قسمتی مطابق واقع باشد، ولی مسلماً قسمتی از آنها بر خلاف واقع و گناه و معصیت است، لذا عقل حکم می‌کند که بخاطر عدم ابتلای به این قسمت، از همه‌ی اقسام آن اجتناب گردد.
در احادیث اسلامی نیز درباره‌ی اجتناب از سوء ظن نسبت به مؤمنان بقدری تأکید شده است که در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) می‌خوانیم:
اِنَّ اللهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَمالَهُ وَعِرْضَهُ وَاَنْ یُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السُّوءِ.[2]
خداوند متعال خون و مال و آبرو و گمان بد درباره‌ی مسلمان را حرام فرموده است.
این روایت مخصوصاً از این نظر قابل توجه است که امنیت در جهات چهارگانه (مالی، جانی، آبرویی و فکری) را در ردیف یکدیگر قرار داده و همه را در عبارت واحدی تحریم فرموده است.


سرچشمه‌های سوءظن و بدبینی


بدگمانی و سوء ظن از نظر روانی ممکن است گاهی بصورت خفیف و گاهی بصورت حاد و شدید ـ یعنی به صورت یک بیماری روانی ـ بروز کند و در هر صورت معلول علل گوناگونی می‌تواند باشد از جمله:
1ـ بسیار می‌شود که سرچشمه‌ی سوء ظن، حسّ انتقام و کینه‌توزی و حسد باشد، و انسان چون نمی‌تواند عملاً از افراد مورد نظر انتقام بگیرد و یا با زبان اظهار دارد، لذا به منطقه‌ی فکر و قلب عقب‌نشینی کرده در آنجا آشوبی به پا می‌کند، به او نسبت بد می‌دهد، او را محاکمه و توبیخ و سرزنش می‌نماید و از این طریق «تشفّی خاطر» می‌جوید، یعنی آنچه را در خارج پیدا نمی‌کرد و به آن دسترسی نداشت در عالم ذهن و تصور می‌جوید، و به همین دلیل از این عمل خود یک نوع لذت و آرامش کاذب احساس می‌کند.
این موضوع از نوعی «درون گرایی» و «گریز روانی از واقعیات» و «پناه بردن به خیال» است که در روانکاوی امروز ثابت شده است. این معنی اختصاص به این مورد ندارد، تمام مواردی که امیال انسان از طریق خارج ارضاء نمی‌گردد و به صورت «سرکوفته» به وجدان ناآگاه عقب‌نشینی می‌نماید برای پر کردن خلأیی که از این نظر پدید آمده دنبال بدل‌های خیالی و ذهنی می‌رود، گاهی در عالم رؤیا آنها را می‌جوید (قسمتی از رؤیاها معلول همین جهت است و ضرب‌المثل معروف شتر در خواب بیند پنبه‌دانه... یا هرکسی را نقش خود بیند در آب... نیز اشاره به همین معنی است).
و گاهی در جهان «تخیلات شاعرانه» و «رؤیاهای در حال بیداری» آنها را جستجو می‌نماید و لذا شعرای توانا که در اشعار آنها شور و سوز و تأثیر و نشاطی هست آنهایی هستند که علاوه بر نبوغ شعری، در زندگی خود مواجه با گمشده‌ها، ناکامی‌ها و شکست‌ها، محبت‌های آتشین و عشق‌های بی‌سرانجام شده‌اند و گمشده و معشوق خود را در جهان خیال در لابه‌لای نازک‌کاری‌های شعری و ظرافت‌های ادبی جستجو کرده‌اند و از این راه نیروی تخیلی آنها پرورش فوق‌العاده‌ای یافته است و طبق مثل معروف «شعر هر قدر خیال انگیزتر باشد زیباتر و جالب‌تر خواهد بود!»
خلاصه اینکه «گریز روانی بسوی خیال» سرچشمه‌ی بسیاری از پدیده‌های روانی و از جمله سوء ظن و بدبینی و بدگمانی است.
2ـ گاهی سرچشمه‌ی سوء ظن، ناپاکی و آلودگی خود انسان است.
همانطور که خوشبینی زیاد گاهی از صفا و پاکی خود شخص سرچشمه می‌گیرد، یعنی روی اصل «مقایسه به خود» دیگران را بد یا خوب تصور می‌کند؛ این موضوع مخصوصاً در افراد کم‌اطلاع و ساده ذهن تظاهر بیشتری دارد.
3ـ تبرئه یا تخفیف مجازات خود: در دادگاه وجدان نیز یکی دیگر از علل سوء ظن است، زیرا از این راه می‌کوشد شریک جرم‌هایی برای خود درست کند و نسبت به دیگران گمان بد ببرد تا اعمال سوء خود را توجیه نماید و کم‌اثر و عادی جلوه دهد و بگوید تنها من نیستم که گرفتار چنین حالتی هستم.
4ـ سوء ظن ممکن است احیاناً از تکبر و خودخواهی سرچشمه بگیرد، زیرا چنین کسانی میل دارند به هر صورت شده خود را برتر از دیگران بدانند و لذا سعی می‌کنند در محیط فکر خود برای دیگران نقاط ضعفی بتراشند و با احتمالات گوناگون ارزش وجود آنها را پایین آورده و ارزش وجود خود را بالا ببرند.
5ـ محیط تربیتی و تلقین‌های پدر و مادر و معلم نیز یکی از علل مهم بدبینی و سوء ظن است.
6ـ معاشرت با افراد ناصالح نیز یکی از علل سوء ظن است زیرا ملاک قضاوت‌های کلی انسان غالباً استقرای ناقصی است که درباره‌ی افرادی که با آنها سر و کار دارد به عمل می‌آورد، همانطور که قضاوت‌های اشخاص درباره‌ی اهل یک شهر یا یک دِه یا یک کشور و یک نژاد بر اساس افراد معینی که با آنها تماس داشته‌اند، می‌باشد.
اگر معاشران انسان افراد نادرستی باشند انسان طبعاً به همه‌ی مردم بدبین خواهد شد.
در احادیث اسلامی نیز وارد شده:
مُجالَسَةُ الْاَشْرارِ ثُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْاَخْیارِ.[3]
همنشینی با بدان باعث بدبینی به نیکان می‌گردد!
7ـ گاهی سوء ظن یک سرچشمه‌ی واقعی نیز ممکن است داشته باشد. یعنی فساد بر اهل زمان یا مکانی غلبه پیدا کند که انسان روی اصل عقلی «الظَّنُّ یُلْحِقُ الشَیْءَ بِالْاَعَمِّ الْاَغْلَبِ؛ گمان، هر چیزی را به نمونه‌ی شایع آن ملحق می‌سازد» نسبت به همه بدبین می‌گردد.


خودآزمایی


1-چرا امنیت لازمه ساختن یک اجتماع سالم است؟
2- امنیت فکری دارای چه بخش‌هایی است؟ هر یک را توضیح دهید.
3- سرچشمه‌های سوء ظن و بدبینی را بیان کنید.

 

پی نوشت ها


[1]. سوره‌ی حجرات (۴۹) آیه‌ی ۱۲.
[2]. فیض کاشانی، محجّة البیضاء 5/268.
[3]. مجلسی، بحار الانوار 74/197، روایت 31.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: