کد مطلب: ۶۳۶۰
تعداد بازدید: ۳۲۱
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۸
فروغ ولایت در دعای ندبه | ۱۶
پس مسلمان در هر پايه‌اى كه باشد و هر برنامه‌اى را كه انجام مى‌دهد، نمى‌تواند آنجا را نقطه‌ی وصول به مقصد و نيل به اهداف اسلامى شناخته و منتهى اليه مسير خود بداند. بايد سير خود را ادامه دهد و مراحل و منازل بيشتر را طى كند و همواره در سير و حركت باشد و با همين تكرار فرايض دينى و دعا و پرستش خدا، از درجه‌اى به درجه بالاتر صعود كند.

دعای ندبه و رکود فعالیت‌های اسلامی


پرسش چهاردهم:

خواندن اين‌گونه دعاها، سبب ركود فعاليت‌هاى اسلامى و خمود و تخدير افكار و انصراف از مبارزه و تلاش براى پيشبرد مقاصد اصلاحى، و تبليغ رسالت اسلام مى‌شود و خواننده با خواندن دعاى ندبه خود را قانع ساخته و به جاى حركت و اقدام و مبارزه، گريه و ناله تحويل مى‌دهد.
پاسخ اين است كه: ما هم با شما در اين جهت موافقيم كه نبايد براى اين‌گونه برنامه‌ها جنبه‌هاى سلبى و منفى بسازند، و بايد جنبه‌هاى حقيقى و ايجابى و مثبت آن را در نظر گرفت. متأسفانه به عللى كه مهم‌تر از همه جهل و دست خائن استعمار است، دين در چهارچوب استفاده‌هاى منفى و سلبى سياسى خاص محبوس شده، و درحالى كه جنبه‌هاى مثبت، و بسيارى از جنبه‌هاى سلبى عمده و حساس آن را مى‌كوبند، بعضى از جنبه‌هاى سلبى آن را براى اغراض پليد سياسى وارد ميدان مى‌سازند و اين كار علاوه بر اينكه ارج و ارزش دين را در انظار كم مى‌كند، در برابر آرا و مكتب‌هاى ديگر آن را يك مكتب منفى ساده نشان مى‌دهد.
دعا هم منبع ركود و خمود و كناره‌گيرى و رهبانيت نيست، و نبايد از آن براى اين هدف‌ها استفاده كرد، بلكه دعا قوّت بخش روح و اعصاب، و سرچشمه‌ی نشاط و اميد و تلاش و فعاليت است.
يكى از حالات خطرناك كه در تعاليم دين و علم و اخلاق مورد نكوهش واقع شده، حال وقوف و ماندن در يك مرحله است.
بشر در اين جهان، مانند مسافرى است كه به سوى يك مقصد معين رهسپار است، و منازل و مراحل را طى مى‌كند. چنان‌كه در هر يک از اين مراحل بماند و سير و حركت را متوقف سازد، به مقصد نمى‌رسد. در تمام شعبه‌هاى كمال، علم، اخلاق، ايمان، صنعت و ... حدى كه بشر در آن توقف كند، معين نشده و همواره مى‌تواند قدمى به پيش باشد.
همه‌ی تعليمات و برنامه‌هاى اسلام، پيشرفت و كمال بيشتر را پيشنهاد مى‌نمايد، و پرستش و عبادت خدا و كار نيك و عمل خير را در هيچ مرتبه‌اى متوقف نمى‌سازد. تا بشر زنده است بايد پيش برود، و بايد تحصيل كمال كند، و بايد ترقى داشته باشد.
وقوف و ماندن در يك مرحله از مراحل ترقى، بالاخره آغاز سير قهقرايى و ارتجاع و بازگشت به عقب است.
مسلمان نمى‌تواند بنشيند، و در راه مقاصد اسلام كار و اقدامى نكند، چون اسلام هنوز به هدف‌هايش نرسيده است.
هنوز انسان‌ها آزاد نشده‌اند، هنوز عدالت اجتماعى برقرار نشده، هنوز اختلاف طبقاتى و عنصرى و نژادى و كشورى و رژيمى، بشر را فشار مى‌دهد. هنوز اقويا و زورمندان، حاكم و صاحب اختيار ضعفا هستند. هنوز افق جهان از ظلم و بيداد تاريک است. هنوز فحشا و منكرات رواج دارد. هنوز زنان بازيچه‌ی اميال پست و هوسرانى مردها هستند و در اسارت‌هاى تازه و نوظهور افتاده‌اند، هنوز شرک و بشرپرستى به صورت‌هاى گوناگون رواج دارد. هنوز انسان‌هايى خود نيافته و آزاد نشده و خودباخته، در برابر افرادى چون خودشان يا بى‌سوادتر و نالايق‌تر تا حدّ ركوع، خضوع مى‌نمايند، و آنها را به تكبر و ظلم و استبداد تشويق مى‌كنند. هنوز احكام خدا در جوامع بشرى حكومت نيافته است، بلكه اين مفاسد و معايب روزافزون است.
مسلمان نمى‌تواند در چنين اوضاع و احوالى، حال وقوف و سكوت به خود گيرد و به خواندن دعا و ندبه و گريه، خود را قانع ساخته و ترك امر به معروف و نهى از منكر نموده، خاموش و بى‌حركت بنشيند.
هرگز دين براى اين نيست و عبادت‌ها و پرستش‌ها و نماز و روزه و دعا و ذكر و مناجات، اين نتيجه را ندارد كه مسلمان از كارهاى اجتماعى و سياسى و آنچه در حفظ و نگاهبانى عظمت اسلام و افزايش شوكت مسلمين مؤثر است، دست بكشد.
اسلام دين دنيا و آخرت و سياست و معنويّت است، و جدا كردن اسلام از دنيا و سياست و اجتماع و اداره‌ی تمام امور و شؤون، امكان‌پذير نيست. انجام وظايف اجتماعى و تطبيق احكام دين بر شؤون دنيا و برنامه‌ی اقتصاد و سياست و تجارت و تعليم و تربيت، جزء جوهر دين است و حبس اسلام در محيط عبادت و دعا، خيانت به اسلام و تعليمات قرآن مجيد است.
پس مسلمان در هر پايه‌اى كه باشد و هر برنامه‌اى را كه انجام مى‌دهد، نمى‌تواند آنجا را نقطه‌ی وصول به مقصد و نيل به اهداف اسلامى شناخته و منتهى اليه مسير خود بداند. بايد سير خود را ادامه دهد و مراحل و منازل بيشتر را طى كند و همواره در سير و حركت باشد و با همين تكرار فرايض دينى و دعا و پرستش خدا، از درجه‌اى به درجه بالاتر صعود كند.
برنامه، برنامه‌ی سير و حركت و ترقى و مجاهده است.
متأسفانه ما هم تصديق مى‌كنيم كه امروز تحرّک در مسلمان‌ها كم شده و آن‌طور كه اسلام از آنها تحرک خواسته، قرن‌ها است حركت نشان نمى‌دهند لذا در ميدان حيات اين همه عقب مانده، و افتخارات اسلامى خود را از دست داده‌ايم، و بسيارى از برنامه‌هاى دينى مثل جسم بى‌روح گرديده است.
برنامه‌های اسلامى و مساجد و نماز جماعت‌ها و مجالس روضه و موعظه و سخنرانى و دعا، همه بايد مراكز تحرک و نهضت و بسيج نيروهاى انسانى باشد.
اين جنبه‌ی سلبى و منفى كه در دعاى ندبه فرض مى‌كنيد، در هر كار و براى هركس ممكن است پيدا شود كه خطرناک است. يك دانشجوى مستعد و موفّق كه نمره‌هاى خوب مى‌گيرد، ممكن است توجهش به وضع ترقى موجودش، مانع از پيشرفت و ترقى بيشتر او شود و او را متوقف سازد. يک جامعه‌اى كه در مسير رشد و ترقى است، به همين حال خطرناک ممكن است گرفتار شود. اين يك خطرى است كه به هر شخص و هر جامعه و مملكت ممكن است متوجّه شود. اختصاص به دعا و عبادت ندارد و محال است اسلام كه دين تحرك و جنبش‌هاى مترقى است، با اين حال كه درحقيقت سرآغاز انقراض و زوال است، مبارزه نكند.
دعاى ندبه، دعاى كميل، دعاى سمات هم بايد نيروهاى انسانى ما را بسيج كنند و از تسلط ضعف و نا اميدى و انديشه‌هاى مأيوس كننده و مخرب، مانع شده و توان‌بخش ارواح شوند.
مجالس اين دعاها، مراكز حساس تربيت افراد مبارز و قوى، و وسيله‌ی رشد افكار اسلامى مسلمانان خصوصاً جوانان مى‌باشد.
دعاى ندبه، علاوه بر ثمرات و آثار عمومى دعا، به مناسبت مطالبى كه در جمله‌هاى بلندش مندرج است، خواننده را به يك قسمت و يك سلسله از هدف‌هاى تحقق نيافته‌ی اسلام كه بايد تحقق يابد متوجّه مى‌سازد و مفاسد اجتماع را بر مى‌شمارد.
اين دعا و ندبه است، ولى در ضمن ندبه كسى كه بر وضع فاسد اجتماعى، بر روش‌هاى ستمگرانه، بر كژى‌ها و كمبودها، و نابسامانى‌ها و گمراهى‌ها، ندبه مى‌كند و غصه مى‌خورد، نمى‌تواند دست روى دست بگذارد و در برابر اين مفاسد سكوت اختيار كند و به سهم خود و براى روى كار آوردن يك روش اجتماعى نسبتاً اسلامى‌تر، كار و اقدامى نكند.
جمله‌هاى دعاى ندبه احساسات را به هيجان مى‌آورد و خواننده را تكان مى‌دهد و از كفر و شرك و تجاوز و ظلم و ستم متنفر مى‌سازد، و اينها همه آثار ايجابى و مثبت است.
حال اگر بهره‌ی ما از اين دعا و از برنامه‌هايى كه داريم آثار سلبى و منفى باشد، مربوط به دعا نيست، مربوط به جهل و غفلت است. هر نعمتى از نعمت‌هاى خدا را مى‌شود وسيله‌ی اتلاف وقت و گذراندن عمر كرد.
پس دعاى ندبه، نه وسيله‌ی تخدير است و نه باعث وقوف و ركود؛ بلكه سبب رشد فكرى و بسيج نيروها و حركت و اقدام است.
اين هم خيلى كم است كه كسى بگويد اين مجالس دعاى ندبه فايده‌اش اين است كه جوان‌ها را از رفتن به مراكز فساد اخلاق و اشتغال به تفريحات به اصطلاح سالم، و در واقع بسيار ناسالم، باز مى‌دارد.
نه؛ دعاى ندبه براى اين است كه جوانان درهاى آن مؤسسات را هم ببندند و افرادى مبارز و آمر به معروف و هم‌فكر و متّحد و متشكل و مدافع از اسلام تربيت شوند.
شما اگر گاهى ظواهر بعضى از افراد كم‌اطّلاع و كم‌معرفت را مى‌بينيد همه را به آنها قياس نكنيد، و جهل و غفلت آنها را از وظايف مهمى كه دارند، پاى حساب دعاى ندبه ننويسيد. راهنمايى كنيد كه از اين همه وسايل براى تجهيز نيروهاى انسانى بهتر استفاده شود و افراد عالِم و آگاه به اهداف اسلامى و اوضاع اجتماعى در اين مجالس مردم را بيدار كنند و دعا را به غرض‌هاى شخصى و خصوصى و تجزيه و تفرقه، آلوده ننمايد و همه براى عملى شدن احكام اسلام و مبارزه با معاندين و هدايت منحرفين جداً و دلسوزانه بكوشند.
بهترين خدمت و وسيله‌ی تقرب به درگاه حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ احياى سنن اسلامى و ميراندن سنّت‌هاى كفر و مبارزه با روش‌هاى كفار است، كه نزديک است اجتماعات مسلمانان را به كلى مسخ نمايد.

پایان


خودآزمایی


1- آیا خواندن اين‌گونه دعاها، سبب ركود فعاليت‌هاى مى‌شود و خواننده با خواندن دعاى ندبه خود را قانع ساخته و به جاى حركت و اقدام و مبارزه، گريه و ناله تحويل مى‌دهد؟
2- اگر بهره‌ی ما از اين دعا و از برنامه‌هايى كه داريم آثار سلبى و منفى باشد، مربوط به چیست؟

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: