کد مطلب: ۶۳۶۳
تعداد بازدید: ۲۱۴
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۸
امامت و امامان (ع) |۱
مگر پيامبر اسلام قرآن و عترت را به عنوان دو منبع و مرجع معتبر علمى‏‌ معرفى‏‌ نكرده است؟ پس مسلمان‏ها در همه زمان‏ها وظيفه دارند در شناخت مصاديق عترت معصوم تلاش و كنجكاوى‏‌ نمايند، آنان را بيابند و از گفتار، رفتار، و اخلاقشان استفاده كنند. به علاوه با توجه به اين كه تنها امام معصوم است كه از جانب خداى‏‌ متعال براى‏‌ زمامدارى‏‌ امت اسلام تعيين و معرفى‏‌ شده و خليفه راستين پيامبر است ...

پیش‌گفتار


امامت، مسئله كهنه و بى‏‌خاصيتى‏‌ نيست تا گفته شود: زمان آن گذشته و بحث درباره آن جز سرگرمى‏‌ و اتلاف وقت و احياناً دامن زدن به اختلافات ديرينه مذهبى‏‌ سودى‏‌ ندارد. حضرت على‏‌ خليفه بلافصل پيامبر باشد يا خليفه چهارم، هرچه باشد و حق با هر كس باشد زمان آن گذشته و در زندگى‏‌ حاضر ما تأثيرى‏‌ ندارد.
در پاسخ اين سخن مى‏‌توان گفت: در مباحث آينده اين كتاب به اثبات خواهد رسيد كه مسئله امامت يكى‏‌ از مهم‏ترين و حياتى‏‌ترين مسائل اسلامى‏‌ است و در اين زمان و همه زمان‏ها حضور مستمر داشته و خواهد داشت، در شئون مختلف زندگى‏‌ كاملاً تأثير دارد و مسئوليت‏آفرين است. و از همين رهگذر در احاديث فراوانى‏‌ شناخت امام در هر زمان به عنوان يك وظيفه مهم اسلامى‏‌ و از نشانه‏هاى‏‌ ايمان به شمار رفته و ترك آن در حد ضلال و گمراهى‏‌ معرفى‏‌ شده است. از باب نمونه:
رسول خدا(ص) فرمود: هر كس بدون امام بميرد به مرگ جاهليت مرده است.[1]
و نيز فرمود: هر كس بميرد در حالى‏‌ كه امام خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است.[2]
ابن ابى‏‌ يعفور گفت: از امام صادق(ع) درباره حديث پيامبر كه فرموده: «من ماتَ وليس له إمام فميتته ميتةً جاهليّةً» سؤالى‏‌ كردم، كه آيا مراد مرگ در حال كفر است؟ فرمود: منظور مرگ در حال ضلالت و گمراهى‏‌ است. عرض كردم: پس هر كس در اين زمان بميرد در حالى‏‌ كه امام نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده است؟ فرمود: آرى‏‌.[3]
فضيل بن يسار از امام صادق(ع) روايت كرده رسول خدا(ص) فرموده: هر كس بميرد در حالى‏‌ كه امامى‏‌ نداشته است مرگ او مرگ جاهليت خواهد بود.
فضيل به امام عرض كرد: آيا رسول خدا اين مطلب را فرموده است؟ امام فرمود: آرى‏‌، به خدا سوگند. راوى‏‌ عرض كرد: پس اگر كسى‏‌ بميرد در حالى‏‌ كه امامى‏‌ ندارد به مرگ جاهليت خواهد مرد؟ فرمود: آرى‏‌ چنين است.[4]
و احاديث فراوانى‏‌ ديگر به همين مضمون. از اين احاديث استفاده مى‏‌شود كه شناخت امام بر هر مسلمانى‏‌ از اوجب واجبات است. اكنون دو سؤال مهم مطرح مى‏‌شود: يكى‏‌ اين كه مقصود از شناخت امام چيست؟ آيا شناخت شناسنامه‏اى‏‌ است؟ يا چيز ديگرى‏‌ مراد است؟
سؤال دوم اين كه: شناخت امام، آن هم با آن همه تأكيداتى‏‌ كه در احاديث آمده، چه سودى‏‌ دارد؟ مخصوصاً با توجه به اين كه دوران امامت به حسب ظاهر سپرى‏‌ شده است، و در زمان حاضر شخص يا اشخاصى‏‌ وجود ندارند كه احتمال امامت درباره‏شان برود تا مأمور به تحقيق و شناسى‏‌ امام واقعى‏‌ باشيم؟ با توجه به وضع موجود آيا بهتر نيست مسئله‌ی امامت و بحث و جدال درباره‌ی آن را رها سازيم و به مسائل مهم‏تر اسلامى‏‌ بپردازيم؟
در پاسخ به سؤال اول مى‏‌توان گفت: چنان كه در مباحث آينده همين كتاب به اثبات خواهد رسيد، امامت و پيشوايى‏‌ در اسلام از جايگاه بسيار رفيع و بلندى‏‌ برخوردار است و انسان‏هاى‏‌ عادى‏‌ صلاحيت تصدى‏‌ چنين مقام بلندى‏‌ را ندارند، بلكه تنها كسانى‏‌ صلاحيت رسيدن به چنين مقام والايى‏‌ را دارند كه از ويژگى‏‌هايى‏‌ برخوردار باشند كه مهم‏ترين آن‏ها عبارت است از:
1. علم به همه علوم و معارف و احكام و قوانين شريعت كه از جانب خدا بر پيامبر(ص) وحى‏‌ شده است. يعنى‏‌ امام خزينه‏دار علوم نبوت است و بايد چنين باشد.
2. امام بايد در اخذ علوم و معارف دين و ضبط و نگهدارى‏‌ و نشر آن‏ها، از خطا و اشتباه و نسيان مصون و معصوم باشد.
3. از ارتكاب گناه و تخلف از دستورهاى‏‌ شريعت نيز بايد معصوم و پاك‏ باشد. خود به احكام دين عمل كند تا مردم از گفتار و رفتار و اخلاقش درس دين‏دارى‏‌ بياموزند.
بنابراين، شناختى‏‌ كه در احاديث بر آن تأكيد شده تنها شناخت شناسنامه‏اى‏‌ نيست، بلكه شناخت و احراز شخصيت ممتاز علمى‏‌، عملى‏‌، اخلاقى‏‌، فضائل و كمالات ذاتى‏‌، منظور است.
با توجه به آن چه در پاسخ به سؤال اول گفته شد پاسخ به سؤال دوم نيز روشن مى‏‌شود، چون اگر امام را خزينه‏دار همه علوم و معارف و احكام و قوانين شريعت دانستيم، هر مسلمانى‏‌ وظيفه دارد در فرا گرفتن علوم و وظايف دينى‏‌ خود، به امام مراجعه كند و از آن منبع اصيل و معتبر استفاده نمايد. بنابراين، تحقيق و كنجكاوى‏‌ در شناخت امام واقعى‏‌، به منظور اخذ علوم دين از او، يكى‏‌ از ضرورى‏‌ترين مسائل هر انسان مسلمانى‏‌ است كه به سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ خويش مى‏‌انديشد، معلوم است كه چنين وظيفه‌ی مهمى‏‌ اختصاص به زمان خاصى‏‌ ندارد بلكه در همه زمان‏ها مورد نياز مى‏‌باشد. مگر مردم اين زمان وظيفه ندارند احكام اصيل و واقعى‏‌ اسلام را بياموزند و بدان‏ها عمل كنند؟ مگر پيامبر اسلام قرآن و عترت را به عنوان دو منبع و مرجع معتبر علمى‏‌ معرفى‏‌ نكرده است؟ پس مسلمان‏ها در همه زمان‏ها وظيفه دارند در شناخت مصاديق عترت معصوم تلاش و كنجكاوى‏‌ نمايند، آنان را بيابند و از گفتار، رفتار، و اخلاقشان استفاده كنند. به علاوه با توجه به اين كه تنها امام معصوم است كه از جانب خداى‏‌ متعال براى‏‌ زمامدارى‏‌ امت اسلام تعيين و معرفى‏‌ شده و خليفه راستين پيامبر است و حق حاكميت دارد، و با وجود او ديگرى‏‌ حق حاكميت ندارد. بنابراين مردم، در همه زمان‏ها وظيفه دارند در پيدا كردن امام و حاكم راستين و زمينه‏سازى‏‌ در جهت تأسيس حاكميت او كنجكاوى‏‌ و تلاش كنند، تا حق به حق‏دار واقعى‏‌ برسد. معلوم است كه اين مسئله نيز اختصاص به زمان و مكان و انسان‏هاى‏‌ زمانى‏‌ دون زمانى‏‌ ندارد. چون نياز به حكومت مشروع اسلامى‏‌، از نيازهاى‏‌ اوليه امت اسلام بوده است.
كتاب حاضر نيز به همين منظور، و در سطح جوانان، نگارش يافته و مى‏‌تواند در اين خصوص به آنان كمك نمايد. كتاب در چهار بخش تنظيم شده است:
بخش اول: تعريف امامت و امتيازهاى‏‌ امامان.
بخش دوم: عترت و اهل بيت در قرآن و احاديث.
بخش سوم: معرفى‏‌ امامان و ادله امامت.
بخش چهارم: نصوص بر هر يك از امامان. فضائل و مكارم اخلاق، علم و دانش، عبادت و سير و سلوك معنوى‏‌ آن بندگان برگزيده الهى‏‌. به منظور اقتدا و پيروى‏‌ از آنان. بخش مهم كتاب نيز همين است.
اميد است كه امت اسلام به ويژه جوانان عزيز بيش از پيش به زندگى‏‌ معنوى‏‌ آن بندگان برگزيده خداى‏‌ متعال توجه نمايند و درس زندگى‏‌ بياموزند، و در همه جا آنان را پيشوا و مقتداى‏‌ خود قرار دهند. شيعه واقعى‏‌ بودن جز همين معنا چيزى‏‌ نيست.

خودآزمایی


۱- شناخت امام، آن هم با آن همه تأكيداتى‏‌ كه در احاديث آمده، چه سودى‏‌ دارد؟
۲- مهم‌ترین ویژگی‌های امام را نام ببرید.

 

پی نوشت ها


[1]. مسند احمد، ج 4، ص 96: قال رسول الله(ص): من مات بغير إمام مات ميتةً جاهليّةً.
[2]. بحارالأنوار، ج 23، ص 67: قال رسول الله(ص): من مات و هو لا يعرف إمامه مات ميتةً جاهليّةً.
[3]. كافى‏‌، ج 1، ص 376: ابن يعفور قال: سألت أبا عبدالله(ع) عن قول رسول اللّه: «من مات وليس له امام فميتته ميتةً جاهليّةً» قال: قلت: فميتة كفر؟ قال: «ميتة ضلال» قلت: فمن مات اليوم و ليس له إمام فميتته ميتة جاهلية؟ فقال: «نعم».
[4]. كافى‏‌، ج 1، ص 376: فضيل بن يسار قال: قال ابتداءاً أبو عبدالله(ع) يوماً: قال رسول الله(ص): من مات وليس عليه إمام فميتته جاهلية، فقلت: قال ذلك رسول الله(ص)؟ فقال: أي والله! قد قال. فقلت فكلّ من مات وليس له إمام فميتته جاهلية؟ قال: نعم.
[5] امينى‏‌، ابراهيم، امامت و امامان عليهم السلام، 1جلد، موسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامى‏‌ حوزه علميه قم) - قم، چاپ: اول، 1388.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: