کد مطلب: ۶۳۶۴
تعداد بازدید: ۱۳۶
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۱
عدالت در اسلام | ۶
دو نامه از حضرت علی(ع) موجود است که حضرت، ضمن راهنمایی‏ها و سفارش‏ها می‏فرماید: «در مواردی با صلابت و قاطعیت و شدت رفتار کن و در مواردی با نرمش؛ بدیهی است اگر حاکم همه‏جا و همیشه با نرمش رفتار کند، مردم به اوامر او، گوش نمی‏دهند و اگر همیشه با شدت و خشونت رفتار کند، ملت آزرده می‏گردد.

فصل اوّل: بررسی واژگانی و اصطلاحی عدالت | ۶


عدالت مساوی با میانه‏‌روی


برخی «اعتدال و میانه‌روی» را نیز یکی از معانی عدل دانسته‌اند. گفتنی است که موضوع اعتدال، در طب سنتی و در اخلاق ارسطویی، معیاری برای سلامت و فضیلت است. در قرآن کریم و روایات در مواردی مثل امور مالی و انفاق، از میانه‌‏روی، قصد و اقتصاد تمجید شده و از اوصاف خوبان به حساب آمده است، ولی چنان نیست که هر صفت خوب، به معنای عدالت باشد. قطعاً در مواردی عدالت، با میانگین‌گرفتن متضاد است. مثل این‏که شخصی طلبکار در دادگاه بگوید: فلانی دویست تومان به من بدهکار است و تنها صد تومان را می‏پذیرد و درباره صد تومان دیگر، نزاع داریم و قاضی حکم کند به دلیل رعایت انصاف و اعتدال، ما میانگین صد تومان را معیار قرار می‏دهیم و باید متشاکی پنجاه تومان به شاکی بپردازد!
بدیهی است، در هر دو صورت راستگوبودن یا دروغگوبودن شاکی؛ چنین اعتدالی ظلم است.


بررسی مستندات این نظریه


الف) علی(ع) می‏فرماید:

«عَلَیَك بِالعدلِ فِي الصِّدیقِ وَ العَدّوِ وَ القصَد فِی الفقرِ وَ الغِنَی»؛[1] خود را موظف کن که در رفتار با دوست و دشمن عادلانه رفتار کنی و در حالت فقر و بی‏نیازی میانه‌روی پیشه کنی.
در این روایت، بعد از تعبیر «عدل» عنوان «قصد» عطف شده است و این نشان می‏دهد که مترادف نیستند. از طرفی «قصد» در امور مالی و هزینه و مخارج به کار رفته است؛ پس مساوی با عدالت نیست. تعبیر «اقتصاد» که در فارسی امروزه معادل، امور مالی به کار می‏رود نیز از همین ماده است. مقتصد یعنی میان‌ رو در امر دین و معتدل.[2] و می‏فرماید:

«عَلیك بِالقصدِ فِي الأمورِ، فَمَن عَدَلَ عَنِ القَصدِ جَارَ وَ مَن أخَذَ بِهِ عدل»؛[3] ملتزم باش به میانه‌روی در کارها. پس کسی که از میانه‌روی عدول کند ستم کند و کسی که میانه‌روی را فراگیرد عدل ورزد.
نیز می‏فرماید:

«علیك بالقصد فإنه أعون شیء علی حسن العیش و لن یهلك امرؤ حتی یؤثر شهوته علی دینه»؛[4] ملتزم باش بر میانه‌‏روی؛ پس به‌درستی که آن بهترین یاور است بر نیکویی زندگانی و هرگز هلاک نمی‏شود هرگز مردی تا این‏که مقدم بدارد هوای نفسش را بر دین خود.
هم‏چنین می‏فرماید:

«عَلَیكَ بِالقصدِ فِي المَطاعِمِ فَإنَّهُ أبعدُ مِن السّرفِ وَ أصحُّ لِلبدنِ وَ أعونُ عَلَی العِبادَةِ»؛[5]

ملتزم باشید به میانه‌روی در خوراکی‏ها، زیرا که این سبک، دورتر است از اسراف و بیش‏تر باعث صحت و سلامت بدن و یا در عبادت می‏گردد.
سعدی سروده است:
نه چندان بخور کز دهانت برآید / نه چندان که از ضعف، جانت برآید
ب) حضرت علی(ع) می‏فرماید:

«سیاسة العدل ثلاث: لین فی حزم و استقصاء في عدل و إفضال في قصد»؛[6]
سیاست عادلانه سه چیز است: نرمی توأم با دوراندیشی، سخت‏گیری در عدالت و احسان همراه با میانه‌روی.
ج) دو نامه از حضرت علی(ع) موجود است که حضرت، ضمن راهنمایی‏ها و سفارش‏ها می‏فرماید: «در مواردی با صلابت و قاطعیت و شدت رفتار کن و در مواردی با نرمش؛ بدیهی است اگر حاکم همه‏جا و همیشه با نرمش رفتار کند، مردم به اوامر او، گوش نمی‏دهند و اگر همیشه با شدت و خشونت رفتار کند، ملت آزرده می‏گردد».
این دو نامه نیز ربطی به مفهوم عدالت ندارد. در نامه 46 نهج ‏البلاغه ـ که گفته‌‏اند مخاطبش مالک اشتر است ـ[7] می‏فرماید:
«اما بعد از حمد و ثنای الهی به یقین تو از کسانی هستی که من برای برپاداشتن دین از آن‏ها کمک می‏گیرم و سرکشی و تکبر گنهکاران را به وسیله آنان درهم می‏شکنم و گلوگاه خطرناک را به کمک آن‏ها حفظ می‏کنم. بنابراین، از خداوند در اموری که برای تو مهم است یاری بجوی. سخت‏گیری و شدت عمل را با نرمش درآمیز. مادامی که مداراکردن بهتر است مدارا کن، اما در آن‏جا که جز شدت عمل، تو را بی‏نیاز نمی‏کند، با قاطعیت تصمیم بگیر...».[8]
هم‏چنین در نامه به یکی از کارگزارانش که گفته‌‏اند: ـ عمربن‏ سلمه ارحبی است ـ[9] می‏نویسد: «اما بعد، دهقانان شهر تو شکایت دارند که با آنان درشتی می‏کنی و سختی روا می‏داری. ستم‏شان می‏ورزی و خردشان می‏شماری. من در کارشان نگریستم، دیدم چون مشرکند نتوانشان به خود نزدیک گرداند و چون در پناه اسلامند نشاید آنان را راند. پس در کار آنان درشتی و نرمی را به هم آمیز؛ گاه مهربان باش و گاه تیز. زمانی نزدیکشان آور و زمانی دورتر».[10]


نتیجه‏‌گیری


اگر فرضاً شخصی بیش از اندازه، انفاق و ایثار کرد و برای خویش زندگی همسطح افراد کم درآمد سر و سامان داد، آیا از عدالت فقهی خارج شده و نمی‏توان پشت سر او نماز خواند یا اهل احسان و ایثار به شمار می‏رود؟
و از دیدگاه عدالت اجتماعی، اکثر کسانی که در مسابقات ورزشی و آزمون‏های گوناگون، رتبه بالا می‏‌آورند و برنده مدال و جایزه می‏شوند، کسانی هستند که در تمرین‏ها و تلاش‏ها بیش از افراد معمولی زحمت کشیده و از حد اعتدال یک پله بالاتر رفته‌‏اند. آیا چون میانه‌رو نبوده و تلاش بیش‏تری داشته‏‌اند ظالم و ستمگرند یا قهرمان ملی و باعث افتخار کشور؟ پس اعتدال خوب است، ولی مرادف عدالت نیست.


خودآزمایی


1- سیاست عادلانه چگونه است؟
2- چرا عدالت با میانگین‌گرفتن متضاد است؟ مثالی بزنید.

 

پی نوشت ها


[1]. خوانساری، شرح غررالحکم، ح6130، ج4، ص294 و صادق احسان‏بخش، آثارالصادقین، ج12، ص436.
[2]. ر.ک: حاج‌میرزاحسن شعرانی، نثر طوبی، ج2، ص302 واژه «قصد».
[3]. خوانساری، شرح غررالحکم، ج4، ح6116، ص291.
[4]. همان، ص297، ح6145.
[5]. همان، ص301، ح6153.
[6]. همان، ح5592.
[7]. ر.ک: ناصر مکارم‏ شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ج10، ص247.
[8]. نهج‌‏البلاغه، نامه 46.
[9]. بلاذری، انساب‏‌الاشراف، تحقیق سهیل زکار، ج2، ص390 و تاریخ ‏یعقوبی، ج2، ص203.
[10]. نهج‌‏البلاغه، نامه19.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: