نامه اعمال
از آیات و احادیث استفاده میشود که همه اعمال، گفتار، عقاید، و افکار نیک و بد انسان، به وسیله فرشتگانی که از جانب خدا بر این کار گمارده شدهاند در کتابی ثبت و ضبط میشود.
قرآن میگوید: «همانا كه محافظانى بر شما گمارده شدهاند، نويسندگانى بزرگوار، آنچه را انجام مىدهيد مىدانند.»[1] آن نوشتهها در اصطلاح قرآن «طائر» و «كتاب» نامیده شده است.
در قرآن میگوید: «آنچه را انسان انجام دهد (خوب يا بد) به گردنش آويختهايم. و در روز قيامت كتابى را گشوده برايش بيرون آوريم تا در آن بنگرد. (به او گفته مىشود) كتاب خود را بخوان كه امروز تو براى حسابرسى از خود كافى هستى.»[2]
راغب اصفهانی «طائر» مذکور در آیه را به معنای اعمال نیک و بدی که از انسان سر میزند تفسیر کرده است.[3]
از آیات استفاده میشود که فرشتگان مأمور الهی برای هر انسان دو پرونده (کتاب) تشکیل میدهند: پرونده اعمال نیک و پرونده اعمال بد، پروندهها ملازم او خواهند بود و بر گردنش آویخته میشوند تا در قیامت آنها را بخواند و به کردار خود آگاه گردد.
کتاب به معنای نوشته است.
نوشتن در عرف ما عبارت است از:
ثبت کردن حروف و کلمات و جملههایی که طبق قرارداد اجتماعی بر معانی خاصی دلالت دارند بر ورق کاغذ یا هر لوح دیگری که قابلیت نگهداری آن نقوش را داشته باشد. تا در آینده برای خودش و دیگران که آشنای با وضع واضع باشند قابل استفاده باشد. ولی به هر حال دلالت این خطوط و کلمات اعتباری و قراردادی است نه حقیقی و واقعی.
اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا نوشتن فرشتگان و تهیه نامه عمل برای انسانها نیز همین گونه است یا به گونهای دیگر؟ آیا در نوشتن از همین خطوط و تصاویر اعتباری استفاده میکنند؟ آیا این همه اعمال بر ورقهایی از کاغذ یا الواح دیگر نوشته میشود. و همینها بر گردن انسانها آویخته میشود و تا قیامت باقی میماند؟ چنین فرضی اصلاً قابل تصور نیست. علاوه بر این با محتوای برخی آیات سازگار نیست، چون از آیات و احادیث استفاده میشود که انسان در قیامت عین اعمال و گفتار خوب و بد خود را مشاهده میکند نه یادداشتهای کتبی آنها را.
در قرآن میگوید: «روزى كه هر كس همه كارهاى نيك و بد خود را در برابر خويش حاضر ببيند آرزو كند كه اى كاش ميان او و كردار بدش فاصله بزرگى وجود داشت خدا شما را از (عذاب) خودش مىترساند. و به بندگانش مهربان است.»[4]
و میفرماید: «دفتر اعمال گشوده شود، پس مجرمان را میبینی که از آنچه در آن آمده بیمناکند و میگویند: وای بر ما، این چه دفتری است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو گذار نکرده و همه را ثبت کرده است.
آنگاه هر عملی را که انجام دادهاند نزد خود حاضر بیابند. و پروردگار تو بر کسی ستم نمیکند.»[5]
از این آیات چند نکته بسیار مهم استفاده میشود:
1. در قیامت عین کارهای خوب و بد انسان در برابرش حاضر میشوند و آنها را مشاهده میکند، نه نوشته آنها را؛
2. کردار بد انسان (در داخل ذات او هستند) و از او جدا نخواهند شد و آرزوی فاصله داشتن سودی ندارد؛
3. همه اعمال خوب و بد انسان در نامه عملش ثبت شده و کوچکترین چیزی فراموش نشده است. همه را یک جا میبیند و از آن تعجب میکند.
در برخی احادیث نیز به همین معنا اشاره شده است.
ابوالجارود از حضرت باقر(ع) نقل کرده که در تفسیر آیه «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِى عُنُقِهِ» فرمود: «خير و شر اعمال انسان با او خواهند بود و امكان جدايى وجود ندارد، تا اين كه در قيامت نامه عملش را دريافت كند.»[6]
خالد بن نجیح از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: «وقتی قیامت بر پا شود کتاب انسان به او داده خواهد شد. آنگاه به او گفته خواهد شد: کتاب خود را بخوان. راوی عرض کرد: آیا میداند در کتاب او چه نوشته شده است؟
فرمود: خدا همه را به یاد او میآورد، پس هیچ چشم به هم زدن و کلمه و قدم برداشتن و آنچه در طول حیات انجام داده نیست جز این که همه را به یاد میآورد؛ به گونهای که گویا همان ساعت آنهارا انجام داده است.
به همین جهت میگوید:
«يا وَيْلَتَنا مالِ هذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَلاكَبِيرَةً إِلّا أَحْصاها».[7]
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «آدمی در آخرین روز زندگی دنیوی و اولین روز ورود به جهان آخرت اموال و اولاد و اعمالش برای او تجسم مییابند.
پس به مال خود توجه میکند و میگوید: من به تو حریص و بخیل بودم، امروز به من چه کمکی میکنی؟ در جواب میگوید: کفنت را میدهم. پس به فرزندانش توجه میکند و میگوید: من به شما محبت داشتم و حمایت کردم. امروز چه کمکی به من میکنید؟ در پاسخ میگویند؟ تو را به سوی گور میبریم و دفن میکنیم، آنگاه به اعمالش توجه میکند و میگوید: من در حق شما کوتاهی کردم و بر من دشوار بودید امروز چه کار میتوانید برای من بکنید؟ میگویند: ما در قبر و در قیامت به همراه تو هستیم تا زمانی که ما و تو نزد پروردگار حضور یابیم. فرمود: پس اگر ولیِّ خدا باشد عمل او به صورت زیباترین و خوشبوترین و خوش لباسترین صورتها برایش آشکار میشود و میگوید: تو را به روح و ریحان و بهشت نعیم بشارت میدهم، مقدمت گرامی باد. پس مؤمن از او میپرسد: تو کیستی؟ جواب میدهد من عمل صالح تو هستم از دنیا با تو بودم و تا بهشت تو را همراهی میکنم.»[8]
بنابراین، عقاید حق یا باطل، اخلاق نیک و بد، کردار شایسته و ناشایستهی انسان در همین جهان در باطن ذات و همراه خود او خواهند بود، ولی در اثر شواغل دنیوی از وجود آنها غافل و بیاطلاع است. اما در قیامت که پرده از چشم باطن انسان برداشته میشود: «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» همه را یک مرتبه نزد خود حاضر خواهد یافت. از این امر عجیب اظهار شگفتی میکند، و در جوابش گفته میشود: همانا که تو در دنیا از این امر غافل بودی، پس پرده را از چشمانت برداشتیم، و امروز چشمانت تیزبین شده است.[9]
در این جا این سئوال مطرح میشود که اعمال و گفتار نیک و بد انسان در دنیا از امور عرضی هستند که بعد از وقوع زائل میشوند و از بین میروند چگونه تصور میشود که عین آنها تا قیامت باقی بمانند؟ مثلاً نماز عبارت است از تکبیرة الاحرام، قرائت حمد و سوره، رکوع، سجود، تشهد و سلام، و همه اینها از پدیدههای عرضی هستند و نمیتوانند باقی بمانند.
سایر اعمال نیک و بد نیز همین گونهاند.
بهتر است در حل این مشکل از رهنمودهای یکی از راهیافتگان وادی صعبالعبور عرفان مبدأ و معاد استفاده کنیم. او چنین مینویسد:
هر چه را انسان با حواس خود درک کند اثری در روح و نفس او خواهد گذاشت. و در صحیفه نفس و خزینه مدرکاتش ذخیره خواهد شد. همچنین هر عمل نیک یا بدی را انجام دهد، گرچه بسیار کوچک باشد، اثر آن در صحیفه نفسش ثبت خواهد شد؛ مخصوصاً اعمالی که در اثر تکرار به صورت ملکه و خلق و خوی درآیند. همین خلق و خوی ثابت است که باعث خلود در بهشت یا خلود در دوزخ میگردد. چون ملکات نفسانی به صورتهای جوهری تبدیل میشوند که در ایجاد نعمتها و عذابهای نفسانی تأثیر میگذارند. اگر آثاری که از اعمال و گفتار در نفس حاصل میشود دوام و ثبات نداشت و به تدریج اشتداد نمییافت به حدی که ملکه و خوی راسخ گردد هیچکس نمیتوانست در صنایع و حرفهها تخصص پیدا کند. تأدیب و تهذیب و تعلیم و تربیت کودکان نیز بیفایده بود. و باید انسان از آغاز کودکی تا آخر عمر یکسان باشد و تفاوتی پیدا نکند. و در این صورت تکالیف شرعی (در تزکیه و تهذیب نفس) عبث و بیهوده بود.
و اگر ملکات ثبات و جوهریت نداشت و همیشه باقی نمیماند خلود اهل بهشت در نعمت و خلود اهل دوزخ در عذاب وجهی نداشت.
اگر منشأ ثواب و عقاب خود عمل و گفتار انسان باشد، در حالی که عمل و قول نابود شدهاند، لازمهاش این است که معلول بدون وجود علتش باقی بماند، و چنین امری صحیح نیست. عمل جسمانی که در زمان محدودی واقع شده چگونه میتواند منشأ جزای همیشگی باشد؟
چنین مجازاتی در شأن خدای حکیم نیست.[10]
امام در این باره چنین مینویسد:
نیت، صورت فعلیه و جنبه ملکوتی عمل است. و در حدیث شریف اشاره به همین مطالب مینماید آنجا که فرماید:
«و النية افضل من العمل، الا و ان النية هى العمل» نیت از عمل افضل است، بلکه نیت تمام حقیقت عمل است، و این مبنی بر مبالغه نیست، چنانچه بعضی احتمال دادهاند، بلکه مبنی بر حقیقت است، زیرا نیت صورت کامله عمل و فصل محصل اوست، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به آن است. چنانچه عمل واحد به واسطه نیت گاهی تعظیم و گاهی توهین است و گاهی تام و گاهی ناقص است و گاهی از سنخ ملکوت اعلا و صورت بهیه جمیله دارد و گاهی از ملکوت اسفل و صورت موحشه و مدهشه دارد.[11]
1- راغب اصفهانی «طائر» مذکور در آیات 13 و 14 سوره اسراء را به کدام معنا تفسیر کردند؟
2- اعمال و گفتار نیک و بد انسان در دنیا از امور عرضی هستند که بعد از وقوع زائل میشوند و از بین میروند چگونه تصور میشود که عین آنها تا قیامت باقی بمانند؟
[1]. انفطار (82) آيات 10 ـ 12: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ * كِراماً كاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ».
[2]. اسراء (17) آيات 13 ـ 14: «وَكُلَّ إِنْسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ القِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً * إِقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً».
[3]. المفردات، ماده طير.
[4]. آل عمران (3) آيه 30: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَبَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَيُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَاللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ».
[5]. كهف (18) آيه 49: «وَوُضِعَ الكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا مالِ هذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَلاكَبِيرَةً إِلّا أَحْصاها وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَلايَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً».
[6]. بحارالأنوار، ج 7، ص 312.
[7]. همان، ص 315.
[8]. كافى، ج 3، ص 231.
[9]. علم اليقين، ج 2، ص 938.
[10]. علم اليقين، ج 2، ص 938.
[11]. معاد از ديدگاه امام خمينى، ص 339.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی