درس دوم
یَا ابْنَ جُنْدَبٍ حَقٌّ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ یَعْرِفُنا اَنْ یَعْرِضَ عَمَلَهُ فى كُلِّ یَومٍ و لَیْلَةٍ عَلى نَفْسِهِ فَیَكُونُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها و اِنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیامةِ.
در بخش اول از تبیین وصایاى امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب، دربارهی موضوعاتى چون: گرایش فطرى انسان در تقرّب به خدا، پیروى از اهل بیت(ع) به عنوان عرفان حقیقى، بزرگترین خطر تهدید كنندهی سالك الىالله در دامهاى گستردهی شیطان و برخى از ویژگىهاى دوستان اهلبیت(ع) (عظمت آخرت در نظر آنان، نورانى بودن دلهاى ایشان، اجتناب از دنیاگرایى و انس با خدا) سخن به میان آمد. اكنون ادامه مطلب را پى مىگیریم.
به بركت پیروى از اهلبیت(ع)، همهی ما تا حدى راه سعادت را از شقاوت تشخیص مىدهیم. برخى معارفى كه در نظر ما كوچك و كم ارزش به حساب مىآید، براى كسانى كه از این معارف بىبهرهاند مانند گوهر گرانبهایى است كه باید مدتها زحمت بكشند تا به آن دست بیابند. به بركت اهلبیت(ع)، این گوهرها به راحتى به دست ما رسیده است. متأسفانه به همین دلیل، گاهى در زندگى به آنها چندان اهمیت نمىدهیم و آنها را خوب به كار نمىگیریم؛ تصور مىكنیم براى رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزى گشت كه نه در كتابى باشد و نه كسى دربارهی آن بحثى كرده باشد، در حالى كه چنین نیست و این تصور اشتباه است. آنچه براى سعادت ما اهمیت داشته، در كتاب و سنّت آمده و مسایلى كه در این زمینه مهمتر بوده بیشتر بر آن تأكید گردیده و واضحتر بیان شده است؛ زیرا خدا خود مىخواهد كه بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین نباید آنها را كم اهمیت تلقى كنیم و به دنبال دستورها و مسایلى عجیب و غریب باشیم.
یكى از موضوعاتى كه در روایات بسیار تأكید گردیده و علماى اخلاق درباره آن بسیار بحث كردهاند، مسألهی «محاسبهی نفس» است. در این روایت نیز بر این مسأله تأكید شده كه هر كس باید از خود حساب بكشد و دست كم، در هر شبانه روز، یك بار خود را محاسبه كند. بهترین موقع براى این كار شبها است كه پیش از خواب، دست كم، چند دقیقه در رفتارمان تأمل كنیم و ببینیم آیا كارهایى كه انجام دادهایم درست بوده است یا نه. اگر خطایى انجام دادهایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.
امام صادق(ع) در این روایت به ابن جندب مىفرمایند:
یا ابنَ جندب، حَقٌّ على كُلِّ مُسْلِمٍ یَعْرِفُنا أنْ یَعرِضَ عَمَلَهُ فی كلِّ یومٍ و لَیْلَةٍ على نَفْسِهِ فَیَكُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأى حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخُزى یَومَ القیامةِ؛
اى پسر جندب، بر هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، لازم است كه در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بكشد؛ اگر كار خوبى در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر كار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى نگردد.
امام صادق(ع) در این روایت، بر این نكته تأكید دارند كه هر مسلمانى كه ما را مىشناسد و خود را به ما منتسب مىكند و مىخواهد برنامهی زندگیش را از ما بگیرد، باید كارهاى خود را وارسى كند.
از جمله ویژگىهایى كه خداى متعال به روح انسان عطا كرده این است كه مىتواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یكى از مسایلى است كه بسیارى از فیلسوفان جهان در آن متحیر ماندهاند. هر كس معمولاً مىتواند به دیگران و كارها و رفتارهاى آنان نظر داشته باشد، اما اینكه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگىهاى مهم روح آدمى است. كسانى كه دربارهی معرفت نفس مطالعاتى دارند، به خوبى به این واقعیت پىبردهاند كه انسان موجودى است كه مىتواند خود را تشویق كند، تنبیه نماید، توبیخ كند و... . اینكه این چه خصوصیتى است نیاز به بحثى مفصل دارد، اما گذشته از آن، یكى از الطاف خداوند است كه به انسان مرحمت كرده است. بنابراین مورد تأكید است كه انسان در هر شبانه روز، دست كم، یكبار اعمال خود را بررسى كند؛ ببیند آیا كار خوبى انجام داده است یا نه.
طبق این روایت، انسان باید حسابرس اعمال خود باشد، اگر كار خوبى در اعمالش مشاهده كرد، توجه داشته باشد كه لطفى از جانب خدا است، از او توفیق بخواهد كه آن كار را بیشتر انجام دهد. در روایات دیگرى آمده است كه در چنین حالتى، ابتدا خدا را شكر گزارد، سپس از او بخواهد كه توفیق عنایت كند تا فردا كارهاى بهتر و بیشترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده كرد، تدارك كند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهى توبه لوازمى دارد؛ مثلاً، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقى از كسى ضایع ساخته، ادا كند و یا چنانچه كار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران نماید تا كارهاى بد در روح او رسوخ نكند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.
امام صادق(ع) در كلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نكته را هم متذكر مىشوند كه: لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیامةِ؛ تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب مىكند تا ما كاملاً مراقب باشیم و كارى نكنیم كه در قیامت رسوا شویم؛ چرا كه در آن روز، دیگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد.
از نظر روحى، چنین هشدارهایى مهم و مؤثر است؛ زیرا تا وقتى انسان سود یا ضرر كارى را درك نكند نسبت به انجام یا ترك آن رغبتى نشان نمىدهد. عاملى كه انسان را وادار به انجام كارى مىكند، نفع و مصلحتى است كه از كار عاید او مىشود. نیز آنچه او را از انجام آن باز مىدارد، ترس از گرفتارى است. اگر بخواهیم برنامهی صحیحى اجرا كنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسّم نماییم تا انگیزهاى براى انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسایل و در نتیجه، كار بدون انگیزه، موجب مىشود انسان تنبل بار بیاید و مسایل را جدى نگیرد. بنابراین براى جلوگیرى از پشیمانى ـ كه از هر عذابى دردناكتر است ـ انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگى كند.
یكى از نامهاى قیامت، «یوم الحسرة» است. این نشانه اهمیت عذاب روحى ناشى از مسألهی پشیمانى است. یكى دیگر از نامهاى آن «یوم الحساب» است. اگر انسان توجه نداشته باشد كه روزى به كارهایش رسیدگى مىشود و از او حساب مىكشند، احساس مسؤولیت نمىكند و به فكر نمىافتد كه به كارهایش سرو سامانى بدهد، كارى را ترك كند یا به كارى همت گمارد؛ اما اگر بداند كه مسأله جدى است، به جزئیات كارهایش هم رسیدگى مىكند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است كه عذاب قیامت به دلیل فراموشى روز حساب است؛ همان فراموشى كه موجب مىشود انسان مرتكب كارهایى شود كه در نهایت، عذاب ابدى را به دنبال داشته باشد:
إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ.[1] این عذاب براى كسانى است كه روز حساب را از یاد بردهاند، هر چند ممكن است به آن اعتقاد نیز داشته باشند، اما اعتقاد كمرنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تأثیر نمىگذارد.
قرآن كریم داستان دو برادر را نقل مىكند كه یكى از آنها بىبند و بار بود و دراموالش حساب و كتابى نداشت. برادر دیگر هر قدر به او سفارش مىكرد كه مراقب اعمال و كردار خود باشد، مىگفت:
ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّی لَأجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً؛[2]
تصور نمىكنم قیامتى برپا شود و اگر به فرض هم خدا و قیامتى باشد و من به سوى خداى خود باز گردم، در آن جهان نیز منزلى بهتر از این دنیا خواهم یافت. مقصود قرآن از نقل این داستان این است كه بگوید، چنین اعتقادى به معاد فایدهاى ندارد؛ زیرا ركن اساسى اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. آنچه مهم است این اعتقاد است كه در آن جهان زنده مىشویم تا نتیجهی اعمالمان را ببینیم، وگرنه صرف اعتقاد به زنده شدن كارآیى ندارد. لازمهی چنین اعتقادى توجه به عاقبت كار در همین دنیا است. پیامبر اكرم(ص) درروایتى مىفرمایند:
حَاسِبُوا اَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبوا؛[3] پیش از آنكه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.
اگر چنین باورى در انسان وجود داشته باشد كه روزى به همهی اعمالش رسیدگى مىگردد و مطابق آنها دقیقاً پاداش یا كیفر داده مىشود، به فكر محاسبهی نفس خود مىافتد و از خود حساب مىكشد.
1- بزرگترین خطر تهدید كنندهی سالك چیست؟
2- امام صادق(ع) در كلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، کدام نكته را هم متذكر مىشوند؟
[1]. ص (38)، 26.
[2]. كهف (18)، 36.
[3]. بحارالانوار، ج 70، باب 45، روایت 26.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی