فصل ششم: ایمان و اسلام | ۲
گفته شد که چهار امر، اسباب آسایش بشر را سلب میکند؛ اوّلین امر: پریشانی روح بود که دربارهی آن مطالبی بیان شد. دومین امر: امراض گوناگونی است که دامنگیر بشر شده؛ امراضی که روز به روز هم در حال ازدیاد هستند. هر چه شیوههای معالجه و درمان زیاد و علم پزشکی پیشرفت میکند، باز نمیتوان با این بیماریها مبارزه کرد، اگر هم به راه درمانی پی میبرند، بیماری جدیدی، رخ مینماید. با این همه بیمارستان، پزشک، داروهای رنگارنگ و داروخانه، پیشرفت پزشکی و اختراع دستگاههای جدید، باز نمیتوان از بروز بیماری جلوگیری کرد. واقعاً با این آفت جان بشر چه باید کرد؟ آیا چیزی جز دین و ایمان به خدا میتواند با این بلایا مقابله کند؟ آیا راهی جز تغییر سبک زندگی و گرایش به زندگی دینی داریم؟ بسیاری از امراض از نوشیدن شراب پدید میآید؛ بیماریهایی مانند فشار خون، تصلّب شَرایین، سکتههای ناگهانی و زخم معده. آیا نه این است که دین جلوی خوردن شراب را گرفته است؟ و حال آنکه بسیاری از بیماریها با رعایت دستورهای اسلامی و رعایت حلال و حرام اصلاً پدید نخواهند آمد. مثلاً در بسیاری روایات وارد شده است که: شراب در تمام ادیان، حرام بوده است. پیامبر اسلام(ص) فرمود:
وقتی مشروبخوار مریض شد، عیادتش نکنید و بر جنازهاش حاضر نگردید و چون بر چیزی شهادت داد، برای شهادتش زمینهی پذیرش به وجود نیاورید و چون از شما دختر خواست به او ندهید و او را در امانت گذاشتن نزدش امین ندانید.[1]
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
خداوند، خَمر را و کسی که آب انگور را برای آن بگیرد و کسی که آن را بجوشاند و کسی که آن را بنوشد و کسی که آن را حمل کند و کسی که شراب به سوی وی حمل شده است و فروشنده و خریدار آن و ساقی آن و کسی را که در ظرف وی شراب ریخته شود، لعنت کرده است.[2]
همچنین بسیاری بیماریها از داشتن صفات بد پیدا میشود؛ صفاتی همچون: حسد، طمع و چشمهمچشمی، که اسلام و سایر ادیان از آنها نهی کردهاند. شاید تعجب کنید که چگونه رعایت نکردن اخلاق دینی باعث بیماری میشود، ولی کسانی که از روانشناسی و بهداشت اطلاع دارند میدانند که علت غالب امراض، بداخلاقی است که پریشانی را به دنبال میآورد و سبب زخم معده و سوء هاضمه میشود، حتی بعضی علما، مدعی هستند اکثر امراض به دلیل پایبند نبودن به اخلاق است؛ حتی سرطان. «دکتر کارل جونک»، یک روانشناس است که مینویسد:
در طیّ سی سال اخیر، مردمانی از تمام کشورهای متمدن جهان به من مراجعه کردهاند و من صدها بیمار را معالجه کردهام، اما در بین تمام بیمارانم که نیمهی دوم حیات خود؛ یعنی سنین بالاتر از 35 را میگذرانند یکی پیدا نشده است که مشکلش مربوط به پیدا کردن یک عقیدهی دینی، در زندگی نباشد. با اطمینان خاطر میتوانم بگویم هر یک از آنها از آن جهت مریض شده بود که آنچه را ادیان زندهی هر عصر به پیروان خود عطا کردهاند از دست داده بود. آنها که عقیدهی دینی خود را باز نیافتند، واقعاً درمان نشدند.[3]
یکی از امراض عمومی، امراض عصبی در انواع و اقسام مختلف آن است که از بیایمانی و بیقراری دل، پیدا میشود و درمانی جز ایمان به خدا ندارند. اگر ایمان بود، این همه جنایتها، جنونها و خودکشیها نبود. یکی از روانشناسان غربی میگوید:
کسی که حقیقتاً به مذهب، معتقد است، هرگز گرفتار امراض عصبی نخواهد شد. اگر مذهبْ حقیقت نداشت زندگی بیمعنا و پوچ بود و بازیچهای بیش نبود.[4]
همچنین دیل کارنگی میگوید:
در امریکا بهطور متوسط هر 35 دقیقه یک نفر خودکشی میکند و در هر دو دقیقه یک نفر دیوانه میشود. اگر مردم از تسکین خاطر و آرامشی که دین و عبادت به آدمی میبخشد نصیبی داشتند ممکن بود از اغلب این خودکشیها و بسیاری از دیوانگیها جلوگیری میشد.[5]
امروزه معالجهی بیماران به واسطهی تلقینات روحی و القائات نفسانی رواج پیدا کرده، البته ما نمیگوییم فقط با نماز و عبادت میتوان تمام بیماریها را درمان کرد؛ یعنی منکر علل و اسباب و دارو نیستیم، ولی میگوییم اگر دین باشد مرضها و ناخوشیها کمتر میشوند. اگر مردم، نظافت و بهداشت را که دین به آنها دستور داده رعایت کنند، بیماریهای مربوط به رعایت نکردن بهداشت، یا اساساً پیش نمیآیند و یا برطرف میشوند. اگر مردم دستورهای دین را دربارهی میزان خوردن غذا و نحوهی خوردن و آداب آن مراعات نمایند از مرضهای مربوط به نحوهی غذا خوردن جلوگیری میشود. خلاصه اگر دین باشد، بسیاری از امراض روی نمیدهد. انسان دین مدار میداند که حفظ نفس، واجب است، لذا طوری رفتار میکند که بدنش که امانتی الهی است در معرض هلاکت و بیماریها قرار نگیرد.
رفتار افراد با یکدیگر است. هر چند برای جلوگیری از بدرفتاری مردم با یکدیگر قوانینی وضع شده، قانونِ خود بشر تا چه اندازه میتواند جلوی ظلم و تعدی افراد به یکدیگر را بگیرد؟ ازاینرو، مردم باید دارای قانونی آسمانی باشند تا نتوانند لغوش کنند. آنگونه که دین میتواند از تعدی و اجحاف مردم به یکدیگر جلوگیری کند، قانون وضع شدهی بشر نمیتواند. هیچ چیز مانند ایمان به خدا نمیتواند بر فکر و دل بشر مسلط شود و او را از کارهای بد و اجحاف در حقِّ دیگران مانع شود. بهترین چیزی که بشر در دنیا میتواند بر آن تکیه کند، خدا و ایمان به اوست. ایمان به خدا معلم را وا میدارد آنچه را صلاح شاگرد است بگوید و درس را به او خوب یاد دهد و مطلب غلط به او نیاموزد و گمراهش نکند و اخلاقش را فاسد نسازد و اوقاتش را تلف نکند و اخلاقش را نیکو تربیت کند و عیوبش را اصلاح سازد و او را پاکدامن و با تقوا تربیت نماید. ایمان به خدا گوینده و نویسنده را وا میدارد با فکر مردم به دلخواه خود بازی نکند و بذر فساد و بیعفتی و نفاق را در دلها نپاشد و مردم را دربارهی یکدیگر بدبین و بیاعتماد و مأیوس نسازد و آبرویشان را نریزد و برای کسب شهرت، آنچه نفهمیده نگوید و چیزهاییکه برای جامعه مفید است بگوید و از بیان مطالب بیثمر بپرهیزد، بلکه آنان را به کارهای نیک و پرهیز از گناهان تشویق کند و امانت و صداقت و درستی را به آنها بیاموزد و همه را با هم متحد و مهربان گردانَد. ایمان به خدا مانع کم فروشی و اجحافِ تاجر و کاسب به مردم میشود و جلوی احتکار را میگیرد، یا از ورود اجناس غیرمفید و غیرشرعی که باعث فساد اخلاق جامعه میشود و برای مردم لازم نیست جلوگیری میکند. ایمان به خدا انسان را از بسیاری جرایم اجتماعی دور نگه میدارد.
ایمان به خداست که کارگر و مزدور و خدمتکار را وا میدارد کارشان را به خوبی انجام دهند و خیانت نکنند. ایمان به خداست که زنان را وادار میکند به شوهران خود وفادار باشند و عفت و ناموس خویش را حفظ کنند و فرزندان را نیکو تربیت کرده و با تقوا و امانت و درستی تحویل جامعه دهند. ایمان به خداست که نمیگذارد مردان پی عیاشی و هوسرانی و چشمچرانی به ناموس دیگران باشند. ایمان به خداست که پسران و دختران جوان را در توفان جوانی از خطرهای روحی و جسمی نجات میدهد. و خلاصه ایمان به خداست که در جامعه هر فرد را وادار میکند با کمال حقیقت به وظیفهی خویش عمل کند و در حقِّ دیگری تعدی نکند. ایمان به خدا تمام درهای فتنه و فساد را میبندد و دل مردم را متوجه خدا ساخته و از اندیشهی بد جلوگیری میکند.
1- سه عامل که اسباب آسایش بشر را سلب میکند را نام ببرید.
2- برکات ایمان به خدا را بیان کنید.
[1]. «شارب الخمر لا یعاد إذا مرض، و لا یشهد له جنازة، و لا تزکره إذا شهد، و لا تزوّجوه إذا خطب، و لا تأتمنوه علی أمانة» (کلینی، الکافی، ج6، ص397).
[2]. «إنّ الله لعن الخمر، و عاصرها، و معتصرها، و بایعها، و مشتریها، و ساقیها، و آکلَ ثمنها، و شاربها، و حاملها، و المحمولة إلیه» (حرّ عاملی، وسائلالشّیعه، ج17، ص224).
[3]. دیل کارنگی، آیین زندگی، ص154.
[4]. همان، ص 208.
[5]. همان، ص154.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت