فصل ششم: ایمان و اسلام | ۳
قالَتِ الأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمّا یَدْخُلِ الإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ؛[1]
عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید اسلام آوردهایم. هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است».
از آیات سورهی عصر، استفاده شد که مردم همه در زیانند، مگر کسانی که مؤمن باشند، اما ایمان توضیح داده نشده. لذا باید دید ائمهی اطهار(ع) این مفاهیم را چگونه معنا کردهاند. گفته شد که ایمان از واژگانی پُر استعمال ولی مجهولالمراد است. آیا به صرف گفتن شهادتَین و اظهار ایمان، شخص، مؤمن و نجاتیافته، تلقی میشود؟ مؤمن چه کسی است؟ یا ایمان چه شرایطی دارد؟ با مراجعه به کلمات ائمه(ع) استفاده میشود که ایمان با اسلام تفاوت دارد. امام صادق(ع) میفرماید:
با اسلام، خون انسان محفوظ و ادای امانت او لازم و ازدواج با او حلال میشود، ولی ثواب بر ایمان مترتب میشود.[2]
اسلام، عبارت است از شهادتَین، اما عملکردن همراه با ایمان، مستلزم ثواب یا عِقاب است. آن حضرت(ع) در روایت دیگری میفرماید:
ایمان، اقرار زبانی، تصدیق قلبی، و عمل با اعضا و جوارح است.[3]
همچنین در حدیث دیگری فرمود:
خدای عزّ و جلّ ایمان را هفت سهم کرده است: نیکی، راستی، یقین، رضا، وفا، علم و بردباری.[4]
یا فرمودند:
در هر مؤمن، این خصال هشتگانه لازم است: ثابت قدم و استوار در فتنهها، آشوبها و آشفتگیها؛ صبور و با استقامت در آزمایشها؛ شکرگزار در فراخی زندگی؛ قانع به آنچه خداوند، برایش مقدر نموده؛ به هیچ کس، ظلم روا ندارد، حتی به دشمنان؛ برای دوستی، شانه را زیر بار گناه نکشد؛ مثلاً اگر ضد دوستش از او گواهی خواهند، آن را کتمان ننماید؛ بدن خود را به زحمت و سختی بکشد، اما مردم از او در آسایش باشند.[5]
این است معنای ایمان. پس مسلمانی و ایمان به صرف گفتن «من مؤمن هستم» ثابت نمیشود. ایمان، آثاری دارد. ایمان؛ یعنی اعتقاد به خدا و روز جزا؛ هر چند این معنا با رفتار و اعمال بعضی از ما سازگاری ندارد! مؤمنین صدر اسلام چگونه بودند؛ آیا اعمالشان مثل ما بود؟
«ابوطلحه انصاری»، باغی داشت. روزی در آنجا نماز میکرد در آن حال، مرغی شروع به خواندن کرد و دل او مشغول شد. گفت: باغی که مرا از حضور قلب در نماز باز دارد، به کارم نمیآید. آن را فروخت و قیمت آن را تصدق نمود![6]
«فضل بن شاذان» نزد «ابن ابی عُمَیر» آمد و او در سجده بود و سجده را بسیار طول داد، چون سر برداشت و از طول سجدهاش یاد آوردند، گفت: اگر سجدههای «جمیل بن درّاج» را میدیدی سجدهی مرا سهل میشمردی! گفت: سپس روزی نزد جمیل رفتم و او سجدهاش را بسیار طول داد، چون سر برداشت گفتم: سجده را طول دادید! گفت: اگر سجدهی «معروف بن خرَّبوذ» را میدیدی، سجدهی مرا سهل میشمردی![7] مسلمانان صدر اسلام در خیرو خوبی از یکدیگر سبقت میجُستند.
وَالوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ المُفْلِحُونَ * وَمَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ؛[8]
وزن کردن [اعمال و سنجش ارزش آنها] در آن روز، حق است! کسانی که میزانهای [عمل] آنها سنگین است، همان رستگارانند! و کسانی که میزانهای [عمل] آنها سبک است، افرادی هستند که سرمایهی وجود خود را، برای ظلم و ستم خود به آیات ما، از دست دادهاند.
خدای متعال برای هدایت بشر و تأمین دنیا و آخرت او احکامی را توسط پیامبران و اولیای خود بیان کرده است. این احکام در واقع، برای عمل مردم به آنها بیان شده است و گفتیم ایمانی که سبب فلاح و رستگاری مردم میشود بر اساس روایات، ایمانی است که عمل، جزء یا لازمهی لاینفک (جداییناپذیر) آن باشد. لذا بدون عمل نمیتوان امید به ثواب داشت. از آیهی یاد شده هم استفاده میشود کسانی که اعمالشان در میزان عدل الهی، کم باشد در خسران و زیان هستند. همانطور که سورهی «والعصر» نیز بر همین مسئله دلالت داشت؛ البته امیدواری به رحمت حق، از صفات ممدوح است و یأس از رحمت پروردگار در حدّ کفر به خدا. ولی معنای رجاء و امیدواری این است که آنچه از اعمال و اخلاق بر عهدهی آدمی است به جا آورده شود و بعد امید و رجاء به رحمت الهی داشته باشد؛ چنان که در امور دنیا نیز چنین است. کشاورزی که بذر نیفشاند یا شخم نزند، یا کود ندهد یا آبیاری نکند یا علفهای هرزه را از مزرعهاش نچیند و امیدِ برداشت داشته باشد، دیوانه شمرده خواهد شد. امام صادق(ع) دربارهی قومِ گناهکاری که به فضل و رحمت خداوند امیدوارند، میفرماید:
اینان دروغ میگویند و اهل رجا و امید نیستند. قطعاً کسی که به چیزی امید دارد، در پی تحقق و طلب آن برآید و کسی که از چیزی میهراسد، از آن پرهیز میکند و میگریزد.[9]
همچنین امام باقر(ع) فرمود:
مبادا مذاهب [انحرافی] شما را با خود ببرند. به خدا سوگند شیعیان ما، فقط کسانی هستند که خدا را اطاعت میکنند.[10]
و نیز امام رضا(ع) به نقل از امام باقر(ع) میفرماید:
ای حیثمه! به شیعیان ما بگو: در دادگاه الهی، ما شما را از عمل بینیاز نمیکنیم (با اعتماد به ما از عمل باز نمانید) و به آنان بگو که فقط با عمل میتوان به خدا رسید. و نیز بگو: حسرتمندترین مردم در قیامت کسی است که از عدل و داد سخن بگوید و مردم را بدان فراخواند ولی خود خلاف عمل کند. و به آنها برسان که: اگر به وظایف خود قیام کنند و آنچه به آنان دستور داده شده انجام دهند، در قیامت رستگارند.[11]
بنابراین، اگر شیعهی علی و ائمهی اطهار(ع) هستیم، باید عملاً پیرو آنها باشیم. عبادت و وَرَع علی(ع) مَثَل بود. از خوف خدا غش میکرد. تیر را در نماز از پایش بیرون میآوردند و او متوجه نمیشد. پیشانی مبارکش از کثرت عبادت، پینه بسته بود؛ البته همهی ائمهی بزرگوار ما این چنین بودند. امام صادق(ع) فرمود:
جَدّم امام حسن، هرگاه حج میرفت، با پای پیاده و بسا با پای برهنه میرفت، و هرگاه از مرگ یاد میکرد، گریه میکرد، و چون عَرض اعمال را یاد میکرد، نعره میکشید و مدهوش میشد، و چون به نماز میایستاد بدنش میلرزید، و چون به یاد دوزخ میافتاد مثل مارگزیده به خود میپیچید، و همواره مشغول ذکر بود. وقتی میخواست وضو بگیرد رنگ مبارکش زرد میشد و میفرمود: کسی که میخواهد به ربُّ العزّة وارد شود باید چنین باشد. 25 بار حج به جا آورد و دو یا سه بار اموالش را با فقیران قسمت کرد.[12]
امام سجاد(ع) نیز از عُبّاد روزگار بود. شبها به عبادت، مشغول و روزها روزه بود. هنگام وضو و نماز بدنش میلرزید و رنگش تغییر میکرد. شبها آن قدر عبادت میکرد که خسته میشد و مانند کودکان به رختخواب میرفت. وقتی در نماز به «مالِکِ یَومِ الدِّینِ» میرسید آن قدر تکرار میکرد که نزدیک بود قالب تهی کند. فاطمه دختر علی(ع) روزی به جابر فرمود:
تو از صحابهی کبار ما هستی و بر تو حق داریم. از اهل بیت همین علی بنالحسین مانده و او در عبادت بر خود جور میکند؛ پیشانی و زانوها و پاهایش از عبادت پینه بسته و بدنش نحیف شده. از او بخواه شاید بر خود و ما ترحم کند! جابر خدمت حضرت رسید، حضرت او را اکرام کرد و پهلویش نشانید. عرض کرد: خداوند عالمیان بهشت را برای شما و جهنم را برای دشمنان شما خلق کرده چرا اینقدر به خودتان زحمت میدهید؟ فرمود: ای مصاحب رسول خدا! پیغمبر خدا با آن مقام، آنقدر عبادت کرد که ساق مبارکش ورم کرد. صحابه گفتند: چرا اینقدر زحمت میکشید؟ فرمود: «آیا بندهای سپاسگزار نباشم؟».[13]
امام صادق(ع) نیز میفرماید:
پدرم فرمود: روزی بر پدرم علی بن الحسین وارد شدم دیدم عبادت در او اثر کرده، رنگش زرد و دیدهاش مجروح و پیشانیاش پینه بسته و پاهایش ورم کرده، نتوانستم طاقت بیاورم و گریان شدم. فرمود: بیاور بعضی کتابهای عبادت علی را. چون آوردم، نظری کرد و بر زمین گذاشت و فرمود: چه کسی طاقت عبادتهای علی را دارد؟[14]
1- کدام نکات از آیات سورهی عصر بدست میآید؟
2- معنای رجاء و امیدواری چیست؟
[1]. حجرات، آیهی 14.
[2]. «الإسلامُ یُحْقَنُ به الدَمُّ، و تُؤَدّی بِه الأمانةُ، وَ تُستحلُّ به الفروجُ، و الثوابُ عَلَی الإیمانِ» (حرّ عاملی، وسائلالشّیعه، ج20، ص557).
[3]. «الایمانُ هُوَ الإقرارُ بِاللّسانِ، وَ عقْد فی القَلْبِ، وَ عَمَلٌ بِالاَرکانِ» (کلینی، الکافی، ج2، ص28).
[4]. «إنَّ اللهَ وضع الایمانَ عَلی سَبعَةِ أسهم: عَلَی البرّ، وَ الصِّدْقِ، و الْیقِین، وَ الرِّضا، و الوَفاء، وَ العِلْم، وَ الحِلْم» (همان، ص42).
[5]. «یَنبغی لِلمُؤمنِ أَنْ یَکونَ فیه ثَمانی خِصالٍ: وَقوراً عِندَ الهَزائزِ، صَبورٌ عِندَ البلاءِ، شکورٌ عِندَ الرخاءِ، قانعاً بِمَا رَزَقَه اللهُ، لاَ یَظلِمُ الأعداء، و لاَ یَتَحاملُ لِلأصدقاءِ بَدنُهُ مِنْهُ فی تعبٍ، و النّاسُ مِنهُ فی راحةٍ» (همان، ص 47).
[6]. غزالی، احیاء العلوم، ج4، ص347.
[7]. شیخ عباس قمی، تتمة المنتهی، ص217.
[8]. اعراف، آیهی 8 ـ 9.
[9]. «هؤلاء قوم یترجّحون فی الأمانی، کذبوا لیسوا براجین، إنّ من رجا شیئاً طلبه، و من خاف من شیء هَربَ منه» (کلینی، الکافی، ج2، ص68).
[10]. «لا تذهب بکم المذاهب، فواللهِ ما شیعتنا إلاّ من أطاع الله» (حرّ عاملی، وسائلالشّیعه، ج15، ص233).
[11]. «یا حیثمة، أبلغ شیعتنا إنّا لانغنی من الله شیئاً، و أبلغ شیعتنا أنه لا ینال ما عندالله الاّ بالعمل، و أبلغ شیعتنا إنّ أعظم الناس حسرة یوم القیامة من وصف عدلاً ثمّ خالفه إلی غیره، و أبلغ شیعتنا أنّهم إذا أقاموا بما أمروا انّهم هم الفائزون یوم القیامة» (همان، ج 1، ص 93).
[12]. مجلسی، بحارالانوار، ج84 ، ص258.
[13]. «اَلا اَکُون عَبْداً شَکُوراً» (کلینی، الکافی، ج2، ص95).
[14]. مجلسی، بحارالانوار، ج46، ص74.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت