درس سوّم |۱
یَا ابْنَ جُنْدَبٍ حَقٌّ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ یَعْرِفُنا اَنْ یَعْرِضُ عَمَلَهُ فى كُلِّ یَومٍ و لَیْلَةٍ عَلى نَفْسِهِ فَیَكُونُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها و اِنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیامةِ.
در جلسهی گذشته گفته شد كه امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب فرمودند: هر كه افتخار انتساب به مكتب ما را دارد و از معرفت اسلام بهرهمند مىباشد و ظیفه دارد در هر شبانه روز نسبت به اعمال خود محاسبهاى داشته باشد. به عبارت دیگر، هر كس باید از خودش حساب بكشد؛ اگر دید كارهاى خوبى انجام داده، از خدا بخواهد كه توفیق زیادتى آن كارها را به او مرحمت كند و اگر دید لغزشى از وى سر زده، استغفار كند تا در قیامت مبتلا به خزى و رسوایى نشود.
در محاسبه، باید توجه داشته باشیم كه آیا اعمال خوبى هم كه از ما سر زده واقعاً مؤثّر بوده و مورد قبول واقع شده، یا فاسد گردیده و به مرتبهی قبولى نرسیده است؟ زیرا كارهاى خوب هم در صورتى حسنهی واقعى است و در سعادت انسان تأثیر دارد كه با نیتى صحیح انجام گیرد. اگر انسان كار خوب را به نیت ریا و سُمعه انجام دهد، براى اینكه دیگران ببینند و بشنوند و از او تعریف كنند، نه تنها ثوابى از آن نمىبرد و موجب سعادتش نمىشود، بلكه حتى ممكن است موجب سقوط او هم بشود.
انسان براى آن كه موقعیت خود را در مقابل رفتارهایش بهتر درك كند، خوب است همین طور كه در دنیا نسبت به اموالش حسابگر است، قدرى تأمل كند و به حساب اعمالش هم رسیدگى نماید. به طور طبیعى، هر كسى سرمایهاى دارد نگران آن است كه آیا كسبش سود كافى داشته یا نه. یك تاجر و كاسب گاهى وقتى حساب مىكند، مىبیند كه سرمایهاش از بین رفته و هیچ سودى عایدش نشده است. وضعیت بدتر این است كه با سرمایهاش چیزى خریده باشد كه نه تنها سودى برایش نیاورده، بلكه ضررهاى جسمى، روحى، خانوادگى، و رسوایى هم در پى داشته است. كسانى كه در اموالشان اهل محاسبه هستند، علاوه بر اینكه سعى مىكنند از این دو وضعیت اجتناب كنند، در مورد سود هم همیشه به دنبال آن هستند معاملهاى انجام دهند كه سود بیشترى داشته باشد. اینگونه افراد اگر متوجه شوند كه مثلاً، با سرمایه گذارى در كارى هزار تومان سود به دست مىآورند، حاضر نیستند آن سرمایه را در كار دیگرى كه پانصد تومان سود برایشان مىآورد، صرف كنند و با خود مىگویند: چرا سرمایه را صرف كارى كنیم كه سودش كم است؟
در مورد اعمالى هم كه ما انجام مىدهیم شبیه این وضعیتها وجود دارد. گاهى ما اعمالى انجام دادهایم كه نه تنها برایمان سودى نداشته، بلكه موجب رسوایى و ذلّت ما در قیامت نیز مىشود. آیا این پشیمانى ندارد؟ اگر انسان به جاى آن كه سرمایهاش را در كارى كه سود و درآمدى دارد به جریان بیندازد، آن را راكد بگذارد یا در زمینهی نامناسبى از آن استفاده كند، كار بیهودهاى انجام نداده است؟ شاید هیچ ضررى نكرده باشد ولى به هر حال كسى كه اهل تجارت و اهل حساب باشد، نه فقط از ضرر بلكه از این هم كه از معاملهاش هیچ فایدهاى نبرده است ناراحت مىشود. اینگونه كارهاى بىفایده در لسان شرع «لغو» نامیده مىشود. در سوره مؤمنون مىخوانیم:
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛[1] مؤمنان كسانىاند كه از كارهاى بىفایده اعراض مىكنند. وقتى سرمایهاى داریم كه مىتوان با آن به سودى سرشار رسید چرا آن را در كارى صرف كنیم كه هیچ فایدهاى ندارد؟
برخى افراد آنقدر حسابگرند كه حتى شب نگرانند مبادا از جنسى كه خریدهاند در معامله فردا سود خوبى نبرند، مبادا جنس آنها معیوب باشد. ما نیز در اعمالمان، در مورد ارتكاب اعمال مشتبه باید چنین باشیم؛ یعنى كارى كه انسان نمىداند حرام است یا نه، و ممكن است بر اساس اصل اباحه ظاهراً مباح هم باشد، اما چون مشتبه است و احتمال حرمت آن وجود دارد، مؤمن باید نگران باشد كه نكند كارى كه انجام داده در واقع خلاف باشد.
مادامى كه مىتوانیم جنسى بخریم كه یقین به سالم بودن آن داریم، آیا معقول است پولمان را در مقابل جنسى بدهیم كه مشكوك به معیوب بودن است؟! مبادا روزى افسوس بخوریم از اینكه چرا وقتى مىتوانستیم كارى صددرصد درست انجام دهیم، كارى مشكوك و متشابه انجام دادهایم؟ اگر انسان حسابگر باشد و قدر عمر و سرمایهاش را بداند از این هم نگران مىشود، چه برسد به انجام مكروهات (كارهایى كه هر چند عذاب ندارد، ولى به هر حال، از نظر شرع مرجوح است).
امثال بنده كه در مراتب پایینترى از ایمان هستیم، باید از خدا بخواهیم توفیق دهد كه واجباتمان را انجام دهیم و محرّمات را ترك كنیم؛ ولى باید بدانیم خداوند بندگانى دارد كه افق دیدشان بسیار بالاتر از اینها است. محاسباتى دارند كه با ما فرق مىكند؛ كسانى هستند كه اصلاً مرتكب حرام نمىشوند و اگر هم لغزشى از آنها سر بزند در مكروهات و مشتبهات است. اینها نگران آن نیستند كه كار حرامى كردهاند یا نه، بلكه به دنبال آن هستند كه ببینند آیا كار لغوى كردهاند یا نه. آنها سعى مىكنند حتى كارى كه براى آخرتشان هم بىفایده است انجام ندهند، تا چه رسد به كارى كه مضرّ است.
ما فكر مىكنیم دایرهی واجبات و مستحبات محدود است، و بیشتر اعمال ما مباح مىباشد مانند نفس كشیدن، نگاه كردن، غذا خوردن و خوابیدن ـ ولى صرف نظر از اینكه همینها هم با عناوین ثانوى ممكن است واجب یا حرام باشند؛ اگر بدانیم چه تكالیفى به عنوان ثانوى داریم، خواهیم دید كه اگر تمام عمرمان را هم صرف واجبات كنیم، وقت كم مىآوریم. براى مثال، اگر ما طلبهها توجه كنیم كه چه وظایفى داریم و شبهاتى را كه در مسایل اعتقادى براى دیگران مطرح مىشود، باید پاسخ دهیم، آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید كه اگر 24 ساعتمان را هم صرف مطالعه و تحقیق كنیم باز هم كم است، چه رسد به اینكه بخواهیم میلیاردها انسان عالم را، كه به معارف اهلبیت(ع) نیاز دارند، هدایت كنیم. ما موظفیم این معارف را به همهی مردم دنیا برسانیم، این امانتى است در دست ما، و قرآن مىفرماید:
إِنَّ اللهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها؛[2] خدا به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش برسانید. اگر به این تكالیف توجه داشته باشیم، خواهیم فهمید كه اصلاً جایى براى مستحبات هم باقى نمىماند، چه رسد به مباحات.
كسانى كه افق دید بالاترى دارند اگر هم فرصتى براى انجام مستحبات داشته باشند، به هر كار دیگرى غیر از واجب و مستحب كه دست بزنند از آن استغفار مىكنند. حرام كه جاى خود دارد، آنها حتى از مشتبه و مكروه هم استغفار مىكنند؛ زیرا خدا دوست ندارد انسان اهل لغو باشد:
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.[3] این گونه افراد وقتى شب محاسبه مىكنند و مىبینند در طول روز كار حرامى مرتكب نشدهاند، خیالشان راحت مىشود، اما حساب مىكنند چند كار لغو از آنها سرزده است. این افراد محاسبهشان بیشتر از این جهت است كه كدام كار را انجام دادهاند كه اگر انجام نمىدادند ضررى به آخرتشان نمىرسید؛ چه نگاهى كردهاند، چه سخنى گفتهاند، كدام صدا را شنیدهاند،... كه اگر هم انجام نمىشد مشكلى براى آخرتشان پیش نمىآمد. نگرانى بیشتر از این است كه چرا این قبیل كارها را انجام دادهاند و وقتشان را صرف كارى نكردهاند كه حتماً سود داشته باشد.
1- كارهاى خوب در چه صورتى حسنهی واقعى است و در سعادت انسان تأثیر دارد؟
2- انسان براى آن كه موقعیت خود را در مقابل رفتارهایش بهتر درك كند، باید چه کاری انجام دهد؟
[1]. مؤمنون (23)، 3.
[2]. نساء (4)، 58.
[3]. مؤمنون (23)، 3.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی