از آیات و احادیث استفاده میشود که در قیامت برای تعیین مقدار و ارزش کارهای نیک بندگان و مقدار کارهای زشت و گناهان آنان میزانی نصب و با آن، اعمال خوب و بد (حسنات و سیئات) سنجیده میشوند.
توزین اعمال یکی از عقاید اسلامی و بخشی از حسابرسی است.
قرآن میگوید: «ميزانهاى عدل را در قيامت برپا مىسازيم، پس هيچكس به هيچ چيز مورد ستم قرار نمىگيرد. اگر به مقدار مثقالى از دانهی خردل هم باشد آن را مىآوريم. و حسابرسى ما كفايت مىكند.»[1]
میزان (ترازو) ابزاری است برای تعیین مقدار اجناس و اشیاء. این وسیله در طول تاریخ و در میان اقوام و ملل، به صورتهای گوناگون معمول بوده و هست. گرچه غالباً با اشیاء مادی ساخته میشود و اجسام را با آن میسنجند اما اختصاصی به امور مادی ندارد بلکه به طور حقیقت در امور دیگر نیز استعمال میشود.
علم منطق را که وسیلهای است برای شناخت قضایای صحیح از باطل «علم ميزان» مینامند، در کشف مقدار هوش و حافظه و علوم و اطلاعات افراد از آزمونهای کتبی و شفاهی استفاده میکنند و آنها را میزانِ کشف واقع مینامند، و امور دیگری از این قبیل. بنابراین در صدق میزان ضرورتی ندارد حتماً مادی باشد.
چنان که در میزان قیامت همین گونه است. چون وسیلهای است برای شناخت ایمان و اصول عقاید، اخلاق نیک و زشت، عملهای صالح و ناصالح نمیتواند یک امر دنیوی و جسمانی باشد.
آیا نماز، روزه، اخلاص، تقوا، ایمان، راستگویی، امانتداری را میتوان با ترازوهای دنیوی سنجید؟ شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد:
«آیا در قیامت عملهای بندگان توزین نمیشود؟ فرمود: نه. چون عمل که جسم نیست، آنچه مورد سنجش قرار میگیرد صفت (اثر) عملهاست.
کسی نیاز به توزین دارد که از تعداد و مقدار سنگینی و سبکی آنها بیاطلاع باشد. در حالی که چیزی بر خدا پوشیده نیست. همان شخص عرض کرد:
پس میزان اعمال چه معنا دارد؟ فرمود: یعنی در محاسبه و پاداش عمل عدالت رعایت میشود. عرض کرد: پس معنای این آیه: «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ» چيست؟ فرمود: يعنى اعمال نيك او زيادتر باشد.»[2]
بنابراین میزان اعمال در قیامت نظیر ترازوهای متعارف و جسمانی دنیوی نیست بلکه باید به گونهای دیگر باشد. در تبیین و تفسیر میزان در قیامت میتوان یکی از دو وجه را برگزید:
وجه اول این که میزان عبارت باشد از مجموعه عقاید صحیح، ارزشهای اخلاقی، احکام و قوانین شریعت و دین، که صراط مستقیم سیر و سلوک الی الله و نیل به عالیترین مراتب انسانیت است. بنابراین در قیامت عمل هر انسانی را به مقدار تطابق با متن شریعت میسنجند و پاداش میدهند. در احادیث به همین معنا اشاره شده است:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «عدل در زمين ميزان خداست، هر كس به آن عمل كند او را به بهشت مىبرد، و هر كس آن را ترك كرد او را به دوزخ خواهد كشيد.»[3]
امام صادق(ع) فرمود: «هر كس كلمه لا إله إلّا الله را با اخلاص بگويد: به بهشت میرود. و اخلاصش در اين است كه شهادت به لا إله إلّا الله او را از ارتكاب محرمات باز دارد.»[4]
رسول خدا(ص) فرمود: «نماز ميزان است، هر كس حق آن را ادا كند پاداش كامل دريافت خواهد كرد.»[5]
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «در قيامت چيزى را در ميزان اعمال بندگان نمىگذارند كه افضل از حسن خلق باشد.»[6]
حضرت صادق(ع) فرمود: «هر كس با اين ده چيز خدا را ملاقات كند داخل بهشت مىشود: شهادت به لا اله الا الله، شهادت به رسالت حضرت محمد(ص) و اقرار به آنچه از جانب خدا آورده است، برپاداشتن نماز، پرداختن زكات، روزه گرفتن ماه رمضان، حج بيت الله، قبول ولايت اولياى خدا، برائت از دشمنان خدا و اجتناب از مسكرات.»[7]
وجه دوم این که: میزان عبارت باشد از نفوس مقدس پیامبران و اوصیای معصوم آنان. این ذوات مقدس چون در علم و عمل هادی مردم هستند خود به مجموعه احکام و قوانین شریعت و ارزشهای اخلاقی عمل میکنند و کمالات انسانی در آنها تجسم یافته است و مردم را به همان سوی دعوت مینمایند. به همین جهت میتوان عقاید، اخلاق، گفتار و کردار پیروانشان را با آنان تطبیق کرد و سنجید بدین صورت میزان اعمال به شمار میروند. در برخی احادیث به همین مطلب اشاره شده است.
امام صادق(ع) در تفسیر آیهی «وَنَضَعُ المَوازِينَ القِسْطَ لِيَوْمِ القِيامَةِ» فرمود: آنان پیامبران و جانشیان آنها هستند.[8]
امام سجاد(ع) فرمود: «على(ع) امير ايمان و ميزان اعمال است.»[9]
امام صادق(ع) فرمود: «به خدا سوگند! على صراط مستقيم و ميزان اعمال است.»[10]
رسول خدا(ص) فرمود: «من ميزان علم و على دو كفه ميزان و حسن و حسين ريسمانهاى آن، و فاطمه وسيله ارتباط آنها و امامان بعد از حسن و حسين ميزان شناخت دوستان و دشمنان مىباشند.»[11]
بنابراین، نفوس مقدس پیامبران و اوصیای معصوم آنان را نیز میتوان به عنوان میزان سنجش اعمال افراد امت معرفی کرد، ولی با اندکی دقت تصدیق میکنید که وجه دوم نیز به وجه اول باز میگردد، چون نفوس پیامبران و اوصیا بدین جهت که مرکز تجسم یافته عقاید، اخلاق و کردارهای شایسته دین هستند به عنوان میزان معرفی شدهاند، پس حقیقت میزان عبارت است از متن عقاید، اخلاق، احکام و قوانین دین. و عمل هر انسانی را به آن مقایسه میکنند، میسنجند و پاداش نیک یا کیفر میدهند.
در این سنجش نفس انسان موردِ محاسبه یک کفه میزان است و کفه دیگر عبارت است از مجموعه عقاید اخلاق، و احکام و قوانین شریعت.
از بعضی آیات استفاده میشود انسان یک میزان ندارد بلکه میزانهای متعدد دارد: «در آن روز وزن كردن بر طبق حق است، آنها كه ميزانهايشان سنگين است رستگارند، و آنان كه ميزانهايشان سبك است كسانى هستند كه نفوس خود را خسارت كرده و به آيات ما ستم روا داشتهاند.»[12]
در این آیه، صحبت از سنگین بودن میزانهای بعض انسانها و سبک بودن میزانهای بعضی دیگر میباشد. معلوم میشود: هر انسانی دارای میزانهای متعدد خواهد بود. شاید بدین جهت باشد که عقاید را با میزانی میسنجند و اخلاق را با میزانی دیگر، و اعمال را با میزانی سوم. و اگر هر یک از عقاید را با عقاید صحیح واقعی و هر یک از اخلاقی و مقدار آن را با اخلاق واقعی و هر یک از اعمال و مقدار آن را با متن احکام و قوانین شریعت محاسبه کنیم برای هر انسانی میزانهای متعدد خواهد بود.
زمینه سنگین شدن یا سبک شدن کفه میزان در همین جهان به وسیله عقاید، اخلاق، کردار و گفتار انسان فراهم میشود: عقاید صحیح نفس را نورانی میسازند، و هر چه ایمان قویتر باشد نورانیت نفس بیشتر میگردد. اخلاق نیک و ملکات پسندیده نیز همین گونهاند، عملهای صالح، عبادات، کارهای خیر گرچه امور عرضی هستند و باقی نمیمانند، ولی از طریق اخلاص و نیت خیر به صورت ملکه در میآیند نفس انسان را نورانی و با صفا میسازند و جنبههای انسانی او را قویتر و کفه میزانش را سنگینتر میسازند.
بر عکس عقاید باطل، اخلاق زشت، عملهای ناشایسته نفس را تاریک، وحشتناک میسازند، جنبه انسانیت او را ضعیفتر، و جنبههای حیوانیت او را قویتر، و حتی گاهی در باطن ذات به صورت حیوانی درنده در میآید و کفه میزان انسانیت او به طور کلی تهی و سبک میگردد.
همه این فعل و انفعالها و دگرگونیها در همین جهان و در باطن نفس رخ میدهد ولی خودش از آنها آگاه نیست، تا این که در قیامت پرده از چشم باطن او برداشته میشود: «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» همه را بالعیان مشاهده خواهد کرد. در آن هنگام کفه میزان نفس خود را سنگین یا سبک خواهد یافت.
1- میزان (ترازو) چیست؟
2- از آيه 8 سوره اعراف کدام موضوع فهمیده میشود؟
[1]. انبياء (21) آيه 47: «وَنَضَعُ المَوازِينَ القِسْطَ لِيَوْمِ القِيامَةِ فَلاتُظْلَمْ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَكَفى بِنا حاسِبِينَ».
[2]. بحارالأنوار، ج 7، ص 248: «سأل الزنديق أباعبدالله(ع) فقال: أو ليس توزن الأعمال؟ قال: لا، إنّ الأعمال ليست بأجسام و إنّما هي صفة ما عملوا، و إنّما يحتاج إلى وزن الشيء مَن جهل عدد الأشياء و لا يعرف ثقلها و خفّتها، و إنّ الله لا يخفى عليه شيء، قال: فما معنى الميزان؟ قال: العدل، قال: فما معناه في كتابه «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ» قال: فمن رجّح عمله».
[3]. مستدرك الوسائل، ج 11، ص 388: قال النبيّ(ص): «العدل ميزان الله في الأرض فمن أخذه قاده إلى الجنّة و من تركه ساقه إلى النار».
[4]. وسائل الشيعه، ج 15، ص 257: «عن أبيعبدالله(ع) قال: من قال: لا إله إلّاا لله مخلصاً دخل الجنّة و إخلاصه أن يحجزه لا إله إلّا الله عمّا حرّم الله».
[5]. كافى، ج 3، ص 268: «قال رسولالله(ص): الصلاة ميزان، من وفّى استوفى».
[6]. همان، ج 2، ص 100: «قال رسولالله(ص): ما يوضع في ميزان امرئ يوم القيامة أفضل من حسن الخلق».
[7]. وسائل الشيعه، ج 1، ص 30: «عن أبيعبدالله(ع) قال: عشر من لقي الله بهنّ دخل الجنّة: شهادة أن لا إله إلّا الله، و أنّ محمداً رسول الله، و الإقرار بما جاء من عند الله، و إقام الصلاة، و إيتاء الزكات، و صوم شهر رمضان، و حجّ البيت، و الولاية لأولياء الله، و البراءة من أعداء الله، و اجتناب كلّ مسكر».
[8]. كافى، ج 1، ص 420: «عن أبيعبدالله(ع) في قوله تعالى: «وَنَضَعُ المَوازِينَ القِسْطَ لِيَوْمِ القِيامَةِ» قال: الأنبياء و الأوصياء».
[9]. مستدرك الوسائل، ج 10، ص 224: «قال عليّ بن الحسين(ع): عليّ يعسوب الإيمان و ميزان الأعمال».
[10]. بحارالأنوار، ج 35، ص 363: «عن أبيعبدالله(ع) قال: «قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقِيمٌ» قال: هو والله! عليّ، هو و الله! الصراط المستقيم و الميزان».
[11]. همان، ج 23، ص 107: «قال رسولالله(ص): أنا ميزان العلم و عليّ كفّتاه و الحسن و الحسين حباله، و فاطمة علاقته، و الأئمّة من بعدهم يزنون المحبّين و المبغضين الناصبين الذين عليهم لعنة الله و لعنة اللاعنين».
[12]. اعراف (7) آيه 8: «وَالوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ المُفْلِحُونَ * وَمَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی