تذكّر اين مطلب لازم است كه اين فكر ناپخته و خام به برخی از اذهان نبايد راه يابد كه خود را سرگرم بحث و گفتگو در مورد شناخت حقيقت ملكهی عصمت نمايد و اينكه چگونه امامان(ع) معصوم شدهاند و چرا ويژگی عصمت را به ما ساير انسانها ندادهاند و ....
فرض كنيم جمعيّتی هستيم كه در بيابان سوزان بیآب و گياهی، گرفتار شدهايم و تشنگی و گرسنگی و وحشت از همه سو به ما هجوم آورده است؛ تنها آرزوی ما اين است كه شخص راهشناسی پيدا شود و ما را از گمگشتگی نجات دهد و به باغستانی سرشار از چشمهسارها و انواع و اقسام نعمتها برساند. اتّفاقاً شخص بزرگوار و باوقار پيدا میشود و يقين داريم كه او راهشناس امين و بصيری است و میتواند ما را از حيرت و سرگردانی نجات دهد؛ طبيعی است بیدرنگ دست به دامنش میزنيم و با عشق و علاقهی تمام به دنبالش حركت میكنيم و به هر سو كه فرمان داد میرويم.
حال، اگر در اين موقع از او بپرسيم كه راه و راه شناسی يعنی چه و شما از چه زمانی و از چه سِنّی تحت تعليم قرار گرفتهای و چگونه آموزش ديدهای و اگر به ما هم تعليم میدادند، اكنون ما هم مانند شما راهشناس كامل بوديم و ...، آن شخص محترم به اين طرز فكر و كار ما خرده میگيرد و میگويد: الان چه جای اين بحث و پرسشهاست؟ دنبال من حركت كنيد تا از هلاكت حتمی نجات يابيد.
مثال ديگر، اگر برای بیماری كه از درد به خود میپيچد و ناله میكند و طبيب حاذقی پيدا شود، طبيعی است آن بيمار بدون معطّلی از او نسخه میگيرد و به آن عمل میكند تا دردش آرام شود و از بهبود يابد. حال، اگر او با همان درد و رنج با طبيب به گفتگو بنشيند كه طبّ و پزشكی يعنی چه و چطور شما پزشک شدهای و من نشدهام، آيا از نظر عقلا حمل بر جنون و ديوانگی نمیشود؟
اينک بسياری از مردم ما نه بيابان هولناک دنیا را شناختهاند، نه خبری از عواقب عالم پس از مرگ دارند و نه به موقعیّت خود در وادی حیرت و ضلالت و بیماری خود پی بردهاند؛ امّا به جای اينكه در پی راهنمايان معصوم الهی باشند و آنها را بشناسند و دست به دامنشان بزنند تا از گمگشتگی رهايی يابند و به نسخهی آن اطبّای حاذق آسمانی عمل كنند تا بیماریهای کشندهی خود را برطرف سازند، به بحثهای جاهلانه و نابجا میپردازند و میخواهند حقيقت وحی و نبوّت و امامت را بشناسند و بفهمند كه چرا امامان(ع) معصوم شدهاند و آنها نشدهاند و ... غافل از اينكه پيش از نيل به پاسخ اين پرسشهای غیر لازم، مدّت عمر منقضی میگردد و با كولهباری از جهل و فساد در عقيده و اخلاق و عمل وارد عالم برزخ میشوند و به عذابهای پايانناپذير آن عالم مبتلا میگردند. در صورتی كه بايد تا زندهاند از خالق حكيم خود تشكّر کنند كه راهنمايانی معصوم از هر گونه خطا به سوی آنها فرستاده تا آنها را از گمگشتگی در بيابان پر وحشت دنيا نجات بدهند و اطبّای بصير و امين در اختيارشان قرار داده تا از بيماریهای مهلک كفر و نفاق شفايشان بخشند و از اين رو به حكم عقل، اوّلین وظیفهی ما تبعیّت از امامان معصوم است كه همين تبعیّت، شكر نعمتهای خالق مهربان محسوب میشود و اولويت بعدی تحقيق و بررسی و يافتن پاسخ سؤالات است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت