فصل ششم: سوءظن و بدگمانی | ۲
زیانهای اجتماعی این انحراف اخلاقی، فوقالعاده زیاد و اثر نامطلوب آن وسیع و دامنهدار است، از جمله اینکه:
1ـ سوء ظن موجب عدم درک صحیح اجتماعی است، زیرا کسانی که گرفتار چنین حالتی هستند و با چشم بدبینی به همهچیز مینگرند در تشخیص وضع اشخاص، حوادث و رویدادها، علل و انگیزهی واقعی فعالیتهایی که در صحنهی اجتماع روی میدهد گرفتار اشتباهات فراوانی میشوند و در یک جهان خیالی برخلاف آنچه در واقع وجود دارد زندگی میکنند، و همین «عدم درک صحیح واقعیات» مسلماً سبب عقبماندگی، عدم بهرهبرداری از فرصتها و از افراد با ارزش و درماندگی در برابر حوادث خواهد گردید.
2ـ بدبینی و سوء ظن بزرگترین مانع همکاریهای اجتماعی و اتحاد و بههم پیوستگی دلهاست و انسان را به زندگی فردی، گوشهگیری و انزوا و تکروی و مفاسد ناشی از این صفات میکشاند، سوء ظن نمیگذارد که انسان به دیگری اعتماد کند و پایهی همکاری با او را بریزد و با کمک او به حل مشکلات بشتابد.
3ـ سوء ظن انسان را به تجسس در حال دیگران وامیدارد و همانطور که سابقاً هم اشاره کردیم «تجسس» سرچشمهی غیبت و مفاسد ناشی از آن خواهد گردید، قرآن مجید نیز در آیهی 12 سورهی حجرات به این حقیقت اشاره فرموده است.
4ـ بدبینی سرچشمهی عداوتها و گاهی مایهی اصلی جنگها و نزاعهای خونین میشود. چه بسیار خانوادهها که بر اثر بدبینی از هم متلاشی شده و چه بسیار رجال لایق و باشخصیت که با یک گمان بد در بارهی آنها، به قتل رسیدهاند! و گاهی گمان بد آتش جنگهای بزرگی را روشن ساخته است.
در شأن نزول آیهی شریفهی:
اِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبإٍ فَتَبَیَّنُوا اَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ؛
اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، دربارهی آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کردهی خود پشیمان شوید!
میخوانیم که: بدبینی و سوء ظن «ولید بن عقبه» نزدیک بود موجب نابودی یک طایفه گردد، و قرآن مجید با دستور به «تبیّن» و تحقیق جلو این فاجعهی بزرگ را گرفت.[1] (البته در مورد ولید بعضی احتمال تعمد هم دادهاند).
5ـ سوء ظن، محبت و دوستی را خاموش و نفاق و دورویی را در میان دوستان پرورش میدهد، زیرا چنین کسی در ظاهر ناچار است تظاهر به دوستی با رفقای خود کند در حالی که در باطن چنین نیست و نسبت به آنها بدبین میباشد، و همین طرز رفتار موجب پرورش روح نفاق و دورویی در او خواهد گردید.
خلاصه مفاسد و زیانهای اجتماعیِ سوء ظن و بدگمانی بیش از آن است که معمولاً تصور میشود، و آنچه در بالا گفتیم در حقیقت قسمتی از این مفاسد میباشد.
سوءظن و بدبینی گذشته از زیانهای اجتماعی از نظر فردی نیز زیانهای فراوان و غیر قابل جبرانی دارد که در اینجا به چند قسمت مهم آن اشاره میشود:
1ـ بدبینی سرچشمهی ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر است. افراد بدبین غالباً ناراحتند و بر اساس توهماتی که دربارهی اشخاص و حوادث دارند فوقالعاده رنج میبرند. آنها از معاشرت با افراد که یکی از وسایل عادی و مؤثر نشاط روحی است گریزانند زیرا کلمات یا کارهای مردم را ـ مثلاً ـ گوشهها و نیشهایی برای خود فرض میکنند!
از «درد دل کردن» که وسیلهی مفیدی برای تخفیف آلام و ناراحتیهاست میترسند، زیرا فکر میکنند ممکن است موجب افشای اسرار آنها و یا مشکلات دیگری گردد! و به همین دلیل غالباً افسرده، بینشاط و غمگین هستند و تدریجاً بصورت یک موجود معطل و بیفایده درمیآیند.
اگر این حال «بدبینی» در انسان تشدید شود، وضع وخیمی به خود خواهد گرفت، کار به جایی میرسد که انسان از همه چیز و همهکس میترسد و وحشت میکند، همهی حوادث را به زیان خود میبیند، کارهای عادی افراد را نقشههایی بر ضد خود میپندارد و همه را مصمم بر نابودی یا آزار خود تصور میکند.
بدیهی است این حالت را باید جزو بیماریهای روانی و خارج از علم اخلاق محسوب داشت.
اصولاً تمام انحرافهای اخلاقی تا زمانی که از حدود عادی تجاوز ننموده، مربوط به علم اخلاق است و تنها مربیان اخلاقی باید به درمان آن برخیزند؛ ولی هنگامی که از صورت معمولی ـ که در غالب مردم ممکن است یافت شود ـ خارج شد، در این حالت صورت «بیماری» به خود میگیرد و از موضوع علم اخلاق بیرون میرود. حسدهای افراطی، تکبرهای افراطی، کینهتوزیهای افراطی، خودنماییهای افراطی و مانند اینها همه داخل در این قسمت میباشند.
جالب توجه اینکه در سورهی منافقون ضمن بیان حالات منافقین، موضوع سوءظن و بدبینی را یکی از صفات آنها شمرده و میفرماید: آنها چنان گرفتار سوءظن هستند که:
...یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ؛
هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضدّ خود میپندارند.
و یکی از عذابهای دنیوی آنها همین است.
البته این نوع سوء ظن برای افراد نادرست طبیعی است زیرا آنها روی اصل «مقایسه به خود» تصور میکنند دیگران از وضع آنان باخبرند و در مقام مجازات و انتقام از آنها میباشند و لذا دائماً میترسند.
ضربالمثل معروف «اَلْمُرِیبُ خائِف» یا «اَلْخائِنُ خائِف؛ افراد خائن میترسند» نیز از همینجا سرچشمه گرفته است.
2ـ بدبینی دربارهی «خلق» گاهی منتهی به بدبینی و سوءظن دربارهی «خالق» میشود و به اساس اعتقادات دینی انسان نیز سرایت میکند.
گاهی در «عدالت خدا» و گاهی در «قدرت خدا» تردید میکند!
ممکن است در دعوت پیامبران الهی نیز تردید کند و در اعماق قلب خود دعوت آنها را یک نوع صحنهسازی برای حکومت بر مردم و جلب تودهی عوام تصور کند، اگرچه ممکن است ظاهراً معتقد به اصول دینی باشد.
عدم تسلیم بسیاری از تبهکاران و منافقان در برابر دعوت انبیاء نیز ممکن است از همینجا ناشی شده باشد.
3ـ افراد بدبین از صفای روح غالباً بیبهرهاند زیرا همیشه در دل خود مشغول غیبت افراد دیگرند، و به همین ملاحظه بعضی از علمای اخلاق سوءظن را به عنوان «غیبت با قلب» عنوان نمودهاند.
این بود قسمی از زیانهای فردی سوءظن و بدبینی.
در این بحث قبل از هرچیز اشکالی وجود دارد که باید به حل آن بپردازیم، و آن اینکه:
موضوع «سوء ظن» غالباً یک امر اختیاری نیست که بتوان از آن خودداری کرد بلکه در بیشتر اوقات بر اثر مشاهدهی یک منظره، یا شنیدن یک سخن، یا خطور یک خاطره به ذهن (با سوابق خاص ذهنی دربارهی شخص مورد نظر) گمان بدی بدون اختیار، به فکر انسان راه مییابد، با این حال چگونه ممکن است این موضوع حرام و ممنوع باشد؟
روایت معروف:
ثَلاثٌ لا یَسْلُمُ مِنْها اَحَدٌ: اَلطِّیَرَةُ وَالْحَسَدُ وَالظَّنُّ.[2]
سه چیز است که هیچکس از آنها سالم نمیماند: تفأل بد، حسد و بدگمانی.
نیز شاهد این معنی است.
محققان برای حل این اشکال طرق مختلفی را پیمودهاند:
1ـ بعضی معتقدند گمان بد بخودی خود ممنوع نیست؛ شاهد این مدعی را حدیث نبوی معروف میدانند که میفرماید:
ثَلاثٌ فِی الْمُؤْمِنِ لا یُسْتَحْسَنَّ وَلَهُ مِنْهُنَّ مَخْرَجٌ، فَمَخْرَجُهُ مِنْ سُوءِالظَّنِّ اَنْ لا یُحَقِّقَهُ.[3]
سه چیز ناپسند در وجود مؤمن است که راه فرار از آنها دارد، و راه فرار از بدگمانی این است که به آن ترتیب اثر ندهد.
2ـ بعضی دیگر میگویند مراد از تحریم سوءظن، عدم ترتیب اثر قلبی و خارج بر آن است. یعنی در قلب خود بناگذاری و «عقد قلب» که امر اختیاری است نسبت به آن موضوع ننماید و احساس تنفر و کراهتی نسبت به شخص مورد سوء ظن نکند و در خارج نیز در مناسبات و رفتار خود با او تغییری ندهد، بنابراین منظور از عدم تحقق سوءظن، همان معنی وسیع کلمه یعنی اعم از ذهن و خارج است.
تردیدی نیست که این دو معنی، هر دو، خلاف ظاهر آیهی اجتناب از سوء ظن و احادیث وارده در این قسمت است، زیرا در اینها نهی از خود سوء ظن است و جنبهی بناگذاری قلبی ندارد که قابل اجتناب باشد.
البته مسألهی اعتقاد و بناگذاری قلبی یک امر اختیاری است (بنابر اینکه اعتقاد و ایمان غیر از علم میباشد همانطور که در محل خود اثبات شده است) ولی مسألهی احساس تنفر و کراهت چنین نیست.
3ـ حق این است که سوء ظن اگرچه در بدو امر غالباً جنبهی اختیاری ندارد ولی ادامهی آن اختیاری است، زیرا سوء ظن معمولاً از یک سلسله عوامل غیر واقعی سرچشمه میگیرد که بر اثر شتابزدگی و عجله در قضاوت چنان گمانی را تولید میکند، به همین دلیل با فکر و مطالعه در اطراف موضوع و دقت در احتمالات گوناگون بزودی میتوان آن را از بین برد، و لذا در اخبار و روایات تأکید فراوانی روی همین مطلب شده که انسان تا میتواند کوشش و تحرّی برای یافتن احتمالات صحیح در کارهای مسلمانان کند و خطورات ابتدایی را از بین ببرد.
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
وَلا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ اَخِیکَ سُوءاً وَاَنْتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیْرِ مَحْمِلاً.[4]
به سخنی که از برادرت میشنوی، تا هنگامی که راه صحیحی برای آن مییابی گمان بد مبر.
بنابراین آنچه از اختیار بیرون است همان خطورات ناگهانی قلبی است، اما سوء ظن پابرجا و پایدار، امری است اختیاری و این معنی با ظاهر آیهی شریفه و اخبار نهی از سوء ظن، کاملاً سازگار است، بنابراین دلیلی ندارد که ما آنها را حمل بر خلاف ظاهر کنیم.
ظاهراً جملهی:
کَذِّبْ سَمْعَکَ وَبَصَرَکَ عَنْ اَخِیکَ.[5]
چشم و گوش خود را در مورد برادرت تکذیب کن.
که در روایت امام صادق(ع) خطاب به محمد بن فضیل وارد شده نیز اشاره به همین موضوع، یعنی کوشش برای یافتن محملهای صحیح و از بین بردن خطورات ابتدایی است.
1- زیانهای اجتماعی بدبینی را بیان کنید.
2- زیانهای فردی سوءظن را ذکر کنید.
3- چرا ادامهی سوء ظن اختیاری است؟
[1]. شرح این شأن نزول را در« تفسیر نمونه» ذیل آیهی 6 سورهی حجرات مطالعه فرمایید.
[2]. مجلسی، بحارالانوار 58/320.
[3]. مجلسی، بحارالانوار 75/201.
[4]. کلینی، کافی 2/362.
[5]. کلینی، کافی 8/147.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت