بخش دوم: حقوق و وظایف زن در آینهی پرسش و پاسخ | ۱
حیات در گسترهی همه موجودات و جانداران به مشیت حق باید ادامه مییافت؛ این مهم با «تَك» ـ خواه نرینه و خواه مادینه ـ میسور نبود بلکه «جفت» لازم بود. در زندگی انسانی نیز این دو جنس لازم بود؛ یعنی حتماً باید کسی «مرد» میشد و جفت دیگر «زن». لذا زن و مرد بر اساسِ هدف عالیِ خلقت و با ویژگیهای انسانی و فطریِ یکسان، اما تفاوتهای مشهود فیزیکی و گاه روحی ـ روانی، و بر مبنای آن، حقوق و وظایف معین، آفریده شدند.
اسلام به زن و مرد، از زاویهی «انسانى» نگریسته و هر دو را موجود شریف و برتری دانسته که خداوند متعال از خلقت آنها به خود بالیده است. به اقتضای این آفرینش و به منظور ادامهی حیات انسانی بر عهدهی هر یک، وظایفی گذاشته است، اما گاه این وظایفِ مختلف و بر اساس آن، حقوقِ متفاوت، ابهامهایی را به وجود آورده است؛ به طوری که در ذهن بعضی، پارهای از قوانین را تبعیضآمیز و دستهای از محدودیتها را ضد آزادی، قلمداد کردهاند.
در بخش قبل، در ضمنِ بحثهای تفصیلی به این ابهامها پاسخ گفتیم و از وجوه مختلف آزادی، حجاب، ازدواج و طلاق، ارث، مهریه، نفقه و مسائلی از این قبیل بحث کردیم، اما در این بخش، شیوهی بحث به گونهی دیگری است؛ یعنی ما از طریق سؤالهایی که به دستمان رسیده با مخاطبان خود در یک هماندیشی و گفتوگویِ مستقیم قرار گرفتهایم و به پرسشهای آنان دربارهی مقام و جایگاه زن، فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، مقولههای خانهداری، هنر، آزادی، شیوهی زندگی، حقوق طبیعی و اکتسابی و موضوعات دیگری از این دست، پاسخ گفتهایم. امید که سودمند واقع شود.
اصولاً روش من در انتخاب موضوعِ هر کتابی که نوشتهام دو چیز بوده است: یکی نیاز جامعه که آنرا از متن خود جامعه درک میکردم، و دوم اینکه کتاب خوبی وجود نداشته باشد که بتواند این نیاز را تأمین کند. کمتر پیش میآید کتاب خوبی را ببینم و هوس کنم که من هم در این موضوع کتابی بنویسم. بلکه دنبال چیزهایی میروم که مورد نیاز است و در آن زمینه کتابی نیست و یا اگر هست ناقص است. همهی نوشتههای من تقریباً اینگونه است.
اولین کتابی که نوشتم دادگستر جهان بود که در سال 1346 انجام شد. در آن زمان موضوع بهاییها و مبارزه علیه آنها مطرح بود. مسائل مربوط به امام زمان ـ سلامالله علیه ـ مورد سؤال بود و برای جوانها مسئله مهمی بود. من در آن زمان متوجه این نیاز شدم، لذا کتابهایی که در این زمینه بود جمعآوری و مطالعه کردم و دیدم گرچه کتابهای خوبی در این زمینه هست ولی اثر کاملی که جوابگوی نیاز جوانان و اهل تحقیق باشد نیست. از اینرو به فکر نوشتن این کتاب افتادم.
کتابهایی که در زمینهی مسائل زنان نوشتم، عبارتند از: آیین همسرداری، آیین تربیت، اسلام و تعلیم و تربیت، انتخاب همسر و بانوی نمونهی اسلام.
این کتابها مشخصاً پیرامون موضوع زن و مسائل زنان میباشد.
اما اینکه انگیزهی این کار چه بوده است، در مورد کتاب آیین همسرداری که حدود سال 54 نوشته شد، انگیزهی تألیف آن، این بود که من به عنوان یک طلبه که ارتباط نزدیکی با زندگی مردم داشتم، شاهد مشکلات و مسائل زناشویی مردم ـ از جمله نزدیکان و خویشاوندان ـ بودم و در این زمینه مراجعاتی هم به من میشد. همهی اینها مرا وادار کرد که دست به تهیهی این کتاب بزنم و در خصوص این موضوعات مسائلی را مطرح کنم. ابتدا کتابهایی که در این زمینه بود ـ که خیلی هم کم بود ـ جمع کردم، در هنگام بررسی و مطالعه متوجه شدم چندان جوابگوی نیازها نیست، لذا تصمیم گرفتم آیین همسرداری را بنویسم. این کتاب را که نوشتم خوانندگانی داشت و برای آنها مطلوب واقع شد و طبعاً بعد از آن در مورد مشکلات خانوادهها مراجعاتی به من شد که نه تنها از آنها فرار نمیکردم بلکه استقبال هم میکردم و از اینکه بتوانم یک مشکل خانوادگی را حل کنم لذت میبردم.
بعد از حدود چهار ـ پنج سالی که از نزدیک با این مسائل روبهرو شدم به این نتیجه رسیدم که اکثر اختلافات خانوادگی در اثر فقدان تربیت صحیح خانوادگی دختران و پسران جوان میباشد، از اینرو به فکر افتادم که کتابی دربارهی تربیت کودک بنویسم. در این زمینه هم کتابهای مربوط را جمعآوری و مطالعه کردم و متوجه شدم که اتفاقاً در این زمینه هم آن کتابی که باید وجود داشته باشد، نیست. البته کتابهایی بود که برخی جنبههای اسلامی نداشت و بعضی هم در سطح بالا و خیلی علمی بود که مشکل تودهی مردم را حل نمیکرد. از این جهت با توجه به تجربیاتی که به دست آورده بودم مشغول تهیهی این کتاب (آیین تربیت) شدم. همزمان، از دوستی که در تهران جلسهای برای خانمها داشت و مسائل تربیتی را در آن مطرح میکرد خواستم که از خانمهای شرکتکننده در آن جلسه بخواهند که سؤالها و مشکلات خود را مطرح کنند که از این طریق حدود دویست نامه یا بیشتر به دستم رسید که کمک شایانی در شناسایی مشکلات و نیز تهیهی این کتاب نمود. البته در این خصوص، مجلهها و روزنامهها را هم میخواندم.
اما کتاب انتخاب همسر: هنگام بررسی مشکلات خانوادگی، پی بردم که بسیاری از مشکلات در اثر این بوده است که پسر و دختر سنجیده و با فکر ازدواج نکردهاند، لذا بعداً به مشکلاتی مبتلا شدهاند. به نظرم رسید که یکی از نیازهای مبرم جوانان، انتخاب همسر است که پس از بررسی، کتاب مورد توجهی را در اینباره نیافتم. البته برخی کتابها به طور خیلی فرعی، مطالبی داشتند اما کتابی که برای پسران و دختران جوان، مفید باشد نبود. این سبب شد که کتاب انتخاب همسر را نوشتم.
در این ضمن چون در بعضی سمینارها شرکت میکردم در همین زمینهها احساس کردم که در تعلیم و تربیت اسلامی نیاز به کتابی علمیتر هست تا بتواند پاسخگوی نیازهای طبقهی تحصیلکرده باشد. از این جهت در ضمن اینکه کتاب انتخاب همسر را مینوشتم، همزمان کتاب جدیدی را به نام اسلام و تعلیم و تربیت مشغول شدم. البته قبل از اینها هم کتاب بانوی نمونهی اسلام را نوشتم. آنجا هم سعی کردم جنبههای اخلاقی را سیرهگونه بنویسم.
نمیخواستم تاریخگونه باشد. کل این کتابها در آن زمان مورد نیاز بود. الآن هم تقریباً در کنار کارهایی که در سمینارهای مختلف و در برنامههای صدا و سیما انجام میشود یکی از کارهایم همین مسئله حل اختلافات خانوادگی است که به مقداری که در توانم باشد انجام میدهم و از آن لذت میبرم. البته از اینکه فرصت کافی برای پرداختن به این امور ندارم متأسفم.
اما هر وقت که بتوانم امتناع نمیکنم.
به نظر من رسانههای عمومی مثل صدا و سیما، روزنامهها و مجلات باید عنایت بیشتری به مسئله ازدواج و حراست از کیان خانواده داشته باشند. من برای آیندهی خانوادهها در ایران اسلامی احساس خطر میکنم.
البته صدا و سیما و سازمانهای دیگر برنامههایی دارند و نویسندگان کتابهایی مینویسند ولی کافی نیست. خیلی بیشتر از اینها نیاز است. کتاب، یکی از ابزارهای مهم آگاهی است، اما چون گران است، بسیاری از خانوادهها و زوجها نمیخوانند. خیلی مناسب بود اگر افراد خیّری پیدا میشدند و کتابهایی را که در مورد تربیت خانوادگی است به قیمتهای ارزانتر در دسترس مردم قرار میدادند یا بنیادهای خیریهای مثل کمیته امداد امام خمینی که گاهی چند هزار نفر را عروس و داماد میکنند کاش اینها همین طور که یخچال و فریزر و تلویزیون در اختیار زوجهای جوان قرار میدهند یک کتاب اخلاق خانواده هم به اینها میدادند. این کارها شدنی است. بهای یک کتابِ دوهزار تومانی در مقابل قیمت جهیزیهای که به یک دختر داده میشود چیزی نیست.
علاوه بر این، من احساس میکنم برای اینکه از اختلافات خانوادگی جلوگیری شود وازدواجها موفق باشد باید کلاسهایی به همین منظور تأسیس شود که متأسفانه در این قسمت خیلی کم داریم. اگر کسی را بخواهند برای آموزگاری یا هر کار دیگری استخدام کنند نوعاً تا یک دوره نبیند اجازه نمیدهند، اما برای ازدواج که اساسیترین مسئله زندگی پسر و دختر است بدون داشتن اطلاعاتی در موضوع همسرداری انجام میگیرد. نه در کتابهای درسی به اینها عنایتی شده است و نه کلاسهایی برای اینها وجود دارد. اگر نظامِ اسلامی ما هر پسر و دختری را مقید میکرد که در صورتی میتوانند عروسی کنند که مثلاً یک دورهی یک ماهه ببینند و در آن دوره، مسائل خانوادگی را درست بررسی میکردند و به جوانان آموزش میدادند و بعد اجازهی ازدواج میدادند، به نظر من مشکلات خیلی کم میشد. مخصوصاً طلبهها و فضلا باید به این مسئله عنایت داشته باشند و جزو برنامههایشان باشد. بعضی از طلبهها در شهرستانها چنین برنامههایی دارند ولی کافی نیست. به هر حال باید یک کار گستردهای به همّت همه افرادی که در عرصههای تبلیغ هستند؛ چه روحانیون چه نویسندگان و صدا و سیما و همه و همه انجام بشود.
1- اسلام به زن و مرد، چگونه نگریسته است؟
2- چگونه و با چه ابزارهایی میتوان آگاهیهای مفید را دربارهی زندگی مشترک به خانوادهها رساند؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی