در سالهای آغاز بعثت، مسلمانان سخت ترین شکنجهها و زجرها را در راه پیشبرد هدف تحمّل میکردند، روز بهروز این فشارها بیشتر می شد تا آنکه گروهی از مسلمانان بخاطر فرار از این شکنجهها به حبشه و گروه دیگری به یثرب هجرت کردند.
امّا شخص پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) از حمایت خاندان بنیهاشم و بالاخص ابوطالب«پدر حضرت علی(ع)» برخوردار بودند تا اینکه در سال دهم بعثت ابوطالب از دنیا رفت و پیامبر(ص) بزرگترین حامی و مدافع خویش را در مکّه از دست داد، هنوز چند روزی از مرگ عمویش نگذشته بود که همسر مهربان او خدیجه(س) که هیچ گاه از بذل جان و مال خود در پیشبرد هدف مقدّس پیامبر(ص) دریغ نمیداشت، نیز چشم از جهان پوشید، با درگذشت این دو حامی بزرگ، میزان خفقان و فشار بر مسلمین فزونی گرفت، تا آنجا که در سال سیزدهم بعثت سران قریش در یک شورای عمومی تصمیم گرفتند که پیامبر(ص) را زندانی کنند یا او را به قتل برسانند و یا او را از مکّه خارج سازند قرآن مجید این سه نقشه را یادآور شده و میفرماید:
(وَ اِذ یَمکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَروُا لِیُثبِتُوکَ اَوْ یَقتُلُوکَ اَو یُخرِجُوکَ وَ یَمکُرونَ وَ یَمکُرُالله وَ اللهُ خَیرُ الماکِرین) [1]
«به یادآور آن روزی را که کافران بر ضد تو نقشه کشیدند و بر آن شدند که تو را در زندان نگه دارند یا بکشند و یا تبعید کنند، آنان از در مکر وارد میشوند و خداوند مکر آنان را بهخودشان باز میگرداند، و خداوند از همه چارهجوتر است.»
سران قریش تصمیم گرفتند که از هر قبیله فردی انتخاب شود و افراد انتخاب شده نیمه شب بهطور دسته جمعی بهخانهی محمّد(ص) هجوم برده او را قطعه قطعه کنند، بدین طریق هم مشرکان از تبلیغات او آسوده میشدند و هم خون او درمیان قبایل عرب پخش میشد و در نتیجه بنیهاشم نمیتوانست با تمام قبیلههایی که در ریختن خون او شرکت کرده بودند به خونخواهی و مبارزه برخیزند.
فرشته وحی، پیامبر(ص) را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهی را به او ابلاغ کرد که باید هر چه زودتر از مکّه به سوی یثرب هجرت کند. شب مقرّر فرا رسید، مکّه و محیط خانه پیامبر(ص) در تاریکی شب فرو رفته بود، مأموران مسلّح قریش هر یک از سویی به خانه رسول خدا(ص) روی آوردند و این پیامبر(ص) بود که میبایست با شیوهی خاصّی آنان را غافلگیر کرده و خانه را ترک کند. و در عین حال چنین وانمود کند که در خانه خود و بسترش خوابیده است، برای اجرای این نقشه لازم بود که فرد فداکاری در بستر او بخوابد و روانداز پیامبر(ص) را به خود بپیچد تا افرادی که نقشه کشتن او را کشیدهاند چنین تصور کنند که او هنوز خانه را ترک نگفته و در نتیجه توجه آنان فقط به خانه پیامبر(ص) معطوف شود و راه عبور و مرور مردم را در كوچهها و بیرون مكّه كنترل ننمایند.
حال كیست كه از جان خود بگذرد و در خوابگاه پیامبر(ص) بخوابد؟ لابد كسی است كه اعتمادش به پیامبر(ص) از همه بیشتر و ایمانش از دیگران قوی تر است یعنی همان كسی كه از اول بعثت پروانهوار گرد شمع وجود اوگردیده است. و این شخص کسی جز حضرت علی(ع) نبود و این شایستگی جز در مورد آن بزرگوار صدق نمیكرد. از این رو پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: مشركان قریش نقشه كشتن مرا دارند و تصمیم گرفتهاند كه به طور دسته جمعی به خانهی من هجوم آورند و مرا در میان بستر بكشند و من مأمورم كه مكّه را ترك كنم، و لازم است تو در خوابگاه من بخوابی و روانداز مرا به خود بپیچی تا آنان تصور کنند كه من هنوز در خانهام و مرا تعقیب نكنند. حضرت علی(ع) با همه وجود این فرمان را پذیرفت و تنها سخنی كه بر زبانش جاری شد این بود كه اگر من به جای شما بخوابم آیا جان شما سالم خواهد ماند؟ و پیامبر(ص) فرمود: آری.
چهل نفر مسلّح كه به قصد كشتن پیامبر(ص) جمع شده بودند اطراف خانه را محاصره كرده و از شكاف در به داخل مینگریستند و وضع خانه را عادی میدیدند و چنین میپنداشتند كه پیامبر(ص) در بستر خود آرمیده است، همه سرا پا مراقب بودند و آنچنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند كه هیچ فعل و انفعالی در داخل منزل از نظر آنها پنهان نبود اكنون باید دید كه پیامبر اكرم(ص) در چنین موقعیّتی چگونه خانه را ترك گفتند؟
بسیاری از سیره نویسان[2] برآنند كه رسول خدا(ص) در حالی كه آیاتی از سوره یس را قرائت میكرد[3] صف محاصره كنندگان خانه را شكافت و آنچنان از میانشان عبور كرد كه كسی متوجه نشد و البته چنین چیزی نه تنها ممكن است بلكه اگر اراده خداوند بر این تعلق گیرد كه پیامبر(ص) خود را به طور معجزه آسا و به گونهای غیرعادی نجات دهد هیچ چیز نمیتواند مانع شود. ولی سخن اینجاست كه قرائن زیادی نشان میدهد كه خداوند نمیخواست پیامبر(ص) خود را از طریق اعجاز نجات بخشد زیرا در این صورت لازم نبود كه حضرت علی(ع) را در بستر خود بخواباند و خودش به غار«ثور»، پناه برد و با زحمات زیادی راه بیابان را پیش گیرد و به سوی مدینه هجرت کند.
برخی نیز میگویند[4] كه وقتی پیامبر(ص) از خانه خارج شدند، چون دیر وقت بود همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر(ص) از غفلت آنان استفاده كرد ولی این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمیكند كه چهل نفر مسلّح که خانهای را برای این محاصره كرده بودند كه پیامبر(ص) از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بكشند، مأموریت خود را آنچنان سرسری بگیرند كه همگی با خیال آسوده بخوابند. ولی بعید نیست. همان طوری كه برخی نوشته اند، پیش از محاصره منزل رسول خدا(ص) خانه را ترك گفته باشند.[5]
مأمورین مسلّح در حالی كه دستهایشان بر قبضهی شمشیر بود، منتظر لحظهای بودند که همگی به خانه وحی یورش آورند و دائماً از شكاف در خوابگاه آن حضرت را زیر نظر داشتند و تصور میكردند كه حضرت همچنان در محل خواب خود آرمیده و به زودی به آرزوی خود كه كشتن آن حضرت بود خواهند رسید، ولی علی(ع) با قلبی مطمئن و خاطری آرام در خوابگاه پیامبر(ص) دراز كشیده بود، زیرا میدانست كه خداوند پیامبر عزیز خود را نجات داده است.
دشمنان، نخست تصمیم داشتند كه نیمه شب وارد خانه شوند ولی به عللی از این تصمیم منصرف شده و قرار گذاشتند در سپیدهی صبح مأموریت را انجام دهند، سر انجام صبح صادق سینه افق را شكافت و مأموران با شمشیرهای تاخته به طور دسته جمعی به خانه پیامبر(ص) هجوم آوردند ولی پس از ورود، خوابگاه آن حضرت را از وجود مكرّمش خالی دیدند و به جای او حضرت علی(ع) را در بستر دیدند، خشم و تعجّب همه را فرا گرفت رو به حضرت علی(ع) كرده پرسیدند محمّد(ص) كجاست؟ فرمود مگر او را به من سپرده بودید كه از من می خواهید؟ در این موقع از شدّت خشم و عصبانیّت به سوی حضرت علی(ع) حمله برده و او را به مسجدالحرام كشیدند ولی پس از بازداشت مختصری او را آزاد كرده و در حالی كه خشم گلوی آنان را می فشرد تصمیم گرفتند به جای اینكه وقت خود را در آزردن و بازداشت حضرت علی(ع) صرف كنند از پای ننشینند تا جایگاه پیامبر(ص) را كشف كنند.[6]
قرآن كریم برای اینكه این فداكاری بی نظیر در تمام قرون و اعصار جاودان بماند در طی آیهای جانبازی حضرت علی(ع) را می ستاید و می فرماید:
(وَ مِن َ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ الله وَاللهُ رؤوفٌ بِالْعِبادِ)[7]
«برخی از مردم كسانی هستند كه جان خود را برای به دست آوردن خشنودی خداوند در طبق اخلاص می نهند و خداوند به بندگان خود رئوف و مهربان است.»
1- بزرگترین حامی و مدافع پیامبر(ص) در مکّه چه کسی بود؟
2- خداوند در کدام آیه سه نقشه سران قریش را یادآوری میکند؟
3- رسول خدا(ص) چگونه صف محاصره كنندگان خانه را شكافت و آنچنان از میانشان عبور كرد كه كسی متوجه نشد؟
[1] - سوره انفال آیه 30
[2] - ازجمله ابن کثیر در بدایه و نهایه و شو کانی در فتح القدیر
[3] - منظور آیه هشتم و نهم این سوره است
[4] - تفسیر قمی ، علی بن ابراهیم، ج1، ص 276
[5] - السیرۀ الحلبیۀ، ابوالفرج حلبی، ج 2 ،ص 32
[6] - تاریخ طبری، إبن جریر طبری ، ج 2 ،ص 97
[7] - سوره بقره آیه 207
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله علی تهرانی