بخش دوّم: رابطهی خودسازی با خودشناسی | ۳
برای تبيينِ جنگ با خود ناگزيريم چند مقدمه ذكر كنيم:
جسم و جان آدمی، يك حقيقت را تشكيل میدهند و اندام، ابزار روح است؛ مثلاً اگر انسان بخواهد در اين جهان به رنگها و اشيای اطراف خود بنگرد با ابزار چشم مینگرد و شخص كور، از نعمت نگاه بینصيب است. روح ما صداهای گوناگونی را میشنود، درك میكند، لذت میبرد يا ناراحت میشود، ولی در اين دنيا تا گوش نباشد نمیتواند بشنود.
ازاينرو، روح و تن، با همديگر يك انسان را تشكيل میدهند و در جهان كنونی نه بدن به تنهايی میتواند زندگی و فعاليت كند، نه روح تنها و شخصيت انسان كه مركّب از جسم و جان است و دارای درجات و مراتبی است و فعاليتها، خواسته و غرايز گوناگونی دارد. برای اين كه حدّ و مرز خوبیها و بدیها، ارزشهای مثبت و منفی، فضايل و رذايل روشن شود از جنبههای خوب خويش تعبير میكنيم: من انسانی، ملكوتی، روحانی، معنوی و به جنبههای منفی اشاره میكنيم: بُعد حيوانی، خواستههای نفسانی، مادّی. بديهیاست بين اين دو مرتبهی شخصيت ما و خواستههايش، همواره كشمكش و نزاع هست. هرگاه گفتيم: نفس انسان ارزشمند است، از عالم ملكوت آمده، سرچشمهی خوبیهاست و بايد در تكامل جان و رشد شخصيت خويش كوشيد، «مرتبهی عالی نفس» مورد نظر است.
و آنگاه كه گفته میشود: «نفس دشمن تو میباشد، به نفس خويش اعتماد مكن كه تو را نابود میكند، جهاد با نفس، جهاد اكبر است»، منظور مرتبهی پايين شخصيت آدمی است.
بديهی است كه هر فردی خودش را دوست میدارد و نيز هر چه مرتبط با خويش است را میخواهد. پدر و مادر و فرزند و ساير بستگان، قوم و قبيله، كشور و مليّت و... رشد و تكامل خود، ثروت و سرمايه خود، مقام و منصب خود و هر اثر و هنر و صنعتی را كه پديد آورده، همه و همه را دوست میدارد.
هر كسی خوشگذرانی، شهوترانی، كامجويی، رياست و قدرت، ثروت و انواع التذاذها، تفريحها و بهرهمندیها را دوست میدارد.
سيری ناپذيری و عطش كمال بالاتر و والاتر، در وجود همگان هست. تفاوت در ديدگاها و انتخاب مسيرهاست. افرادی كه سعادت خويش را در بندگی و تقرّب به خدای تعالی میدانند از عبادت، انفاق، ايثار و... خسته و سير نمیشوند. اوليای الهی نمونههای عينی اين نوع بوده و هستند.
حضرت خديجه(س) ثروتمندترين و با شخصيتترين زنان زمان خويش بود و تمامی ثروت و موقعيت خويش را در راه خدا فدای مردم كرد. حضرت علی(ع) اموالش را انفاق، ايثار و وقف مینمود، بلكه تمامی هستی خويش از قبيل: وطن، آسايش، جان و... خويش را در طبق اخلاص نهاده و در راه خدا دادند. اگر فرضاً ميلياردها برابر آنچه داشتند، ثروت و موقعيت میداشتند باز همين كار را میكردند و هيچگاه سير و متوقّف نمیماندند.
عالمان ربّانی، از كلينی تا خمينی و از شيخالطائفهی طوسی تا آية الله بروجردی(رحمهم الله)، كه همهی هستی و همهی عمر خويش را در راه تعليم و تعلّم علوم آل محمد(ص) مصرف كردند، اگر فرضاً عمر نوح(ع) هم میداشتند و گنج قارون، باز همين كار را میكردند و خسته نمیشدند، مگر هنگامی كه مركب تن، فرتوت و فرسوده شود و از حركت باز ايستد.
عابدان و زاهدان واقعی تا زنده بودند، تمامی همّ و غّمشان در عبادت و زهادت بود. شهدای فراوانی بودند كه سخن شهدای كربلا را به دل داشتند، همانگونه كه در شب عاشورا بيان كردند كه اگر هزار جان داشتيم، دوست میداشتيم در ياری امام حسين(ع) فدا كنيم.
كسانی هم كه در مسير شهوترانی، بولهوسی و خوشگذرانی، رياست طلبی و... میافتند، يا كمال و سعادت خويش را در اين راه میدانند، تا جايی كه بتوانند به راه خود ادامه میدهند. نمونهاش بسياری از خلفا و شاهان و سران ستم در طول تاريخ و رياست پرستان و آدم كشانی چون يزيد و حجّاج تا هيتلر و... كه برای حفظ قدرت و تقويت و توسعهی رياست، اگر میتوانستند ميلياردها برابر جناياتی كه كردند ادامه میدادند.
اگر تمامی ثروتهای كرهی زمين از آغاز تا انجام هستی در دست يك شخص پولپرست باشد، سير نمیشود و به فكر دستاندازی به ساير كرات برمیآيد. بنابراين، داشتن خواستههای نامحدود (خصلت) سيریناپذيری ويژگی نفس انسان است.
تمامی نعمتهای الهی و همهی لذّتهای بدنی و روحی را خداوند برای انسان آفريده است. آيات متعددی از قرآن اشاره دارد كه آنچه در زمين است را خداوند در تسخير شما قرار داد و برای شما آفريد. ازاينرو، میتوان گفت: اسلام طرفدار استفاده از لذتها و نعمتها و كامرانیهاست، ولی در محدوده حفظ جنبهی انسانيت.
پيشروی بی حد و مرز در عرصهی خواستههای معنوی، نظير دانشجويی، تقوا، ايثار و فداكاری موجب تكامل و ترقی بيشتر است و مشكلی ايجاد نمیكند، ولی پيشروی بیحساب و كتاب در مسير خواستههای مادّی، برای فرد و اجتماع، مشكل ساز است. و میتوان گفت: تمامی اضطرابها، نگرانیها و ناكامیهای بشر امروز، از استفادهی بیرويّه و يا سوء استفاده از نعمتهای خدادادی است؛ مثلاً: غذاها، ويتامينها، كالریها برای سلامت و شادابی بدن ما آفريده شده، ولی كمبود يا زيادهروی در استفاده از قند، چربی، آهن و... هر دو باعث بيماری است و استفاده منظّم و كنترل شده و به اندازهی اينها، باعث سلامت و طول عمر است.
كودكی كه تازه راه افتاده، اگر رها باشد دوست دارد هر غذا و هر شیء مسموم، كثيف، حتی نجاست و خاك را در دهان بگذارد و بخورد و اگر جلوگيری نشود به خوردن خاك معتاد میشود. هنگامی كه دوران دبستان را میگذراند در خوردن برخی غذاها، مثل انواع شيرينیها زيادهروی میكند، زيرا لذّت آنی و زودگذر را احساس میكند و نمیداند استفادهی بیرويّه از شيرينیها تعادل قند خونش را به هم میريزد و در آينده بيماری قند و يرقان و... میگيرد، ولی مادر آگاه و دلسوز، او را در خوردن شيرينی كنترل میكند و از خوردن خاك، صد در صد جلوگيری میكند.
اگر بنا بگذاريم، دبستانی را به ميل دانشآموزان اداره كنيم و به سبك دموكراسی هر چه خواستند انجام شود، معلوم است دوست دارند به جای درسهای دشوار رياضی، جغرافی و... هر روزه ورزش، اردو و يا تفريح و تعطيل باشد، زيرا خواستهی كنونی نوجوانی و افق ديد او همين اندازه است، ولی دبيران پخته كه سعادت دراز مدّت آنان را، در راهيابی به دانشگاه و رسيدن به مدارج و معارج بالا میدانند، نوجوان را به كارهايی وا میدارند كه برايش ناپسند و دشوار است.
كودك نمیداند كه آزادی مطلق و زيادهروی در خوراك، منجر به نابودیاش میگردد.
مبارزه با نفس، به معنای محروميت از كامروايی و لذتجويی نيست، بلكه كنترل و تنظيم بهرهمندی از نعمتها و لذّتهاست و يك مسلمان، عقل و شرع را شايستهی برنامهريزی و ارائه قانون تنظيم روابط انسان در برخورد با ديگران يا خواستهها میشناسد.
مبارزه با هوای نفس؛ يعنی زندگی به سبك اسلامی كه برخوردار از نعمتها و لذّتهای حلال و مشروع است، هم در اين جهان و هم در آخرت.
اسلام نمیگويد غذا نخور، از شهوت و لذت محروم باش، میگويد پرخوری، حرامخوری يا بیبند و باری و بولهوسی، مانع سعادت شماست. قرآن میفرمايد:
چه كسی زينت خدايی و روزیهای پاك را كه خداوند برای بندگان خود پديد آورده حرام كرده است؟... بگو: همانا پروردگار من كارهای زشت را، چه پيدا و چه پنهان، حرام كرده، نيز گناه و ظلم به ناحق را.[1]
دين، حفظ جان و سلامت را از مهمترين واجبات میداند و از كسانی كه نمیتوانند روزه بگيرند، تكليف روزه را برمیدارد، ازدواج را بهترين نردبان تعالی و ترقّی معنوی میداند، پس «مبارزه با نفس»؛ يعنی مبارزه با بیبرنامگی و يا افراط و تفريط در استفاده از نعمتها و لذّتها برای رسيدن به نعمتهای برتر و بهتر.
خواسته ها و اميال هرزه و حرام را هوای نفس میناميم و مبارزه با افراطها و انحرافها را كه در ادبيات دينی، گناه و حرام ناميده میشود، مبارزه با نفس میگويند، زيرا نفس سيریناپذير انسان عاشق لذتهای آنی و كنونی است. حتی اگر منافع دراز مدت و مصالح معنوی و روحی انسان بر باد رود. اگر معتادان، يك لحظه در آغاز اعتياد، با هوای نفس خويش مبارزه كرده بودند، عمری اسير چنگال اعتياد خانمانسوز نمیشدند.
نمونههايی از گفتار حضرت اميرالمومنين(ع) دربارهی ارزشمندی نفس را يادآوری میشويم:
ـ نفس گوهری گرانبهاست، هر كه آن را صيانت و حفاظت كند، آن را به مقام عالی و والا رسانده و هر كه آن را رها و مبتذل سازد، آن را پست و بیارزش كرده است.[2]
ـ هر كس كه منزلت نفس خويش را بداند آن را با لذتهای زودگذر به پستی نمیكشد.[3]
ـ هر كس به شرافت نفس خويش پی برد آن را از خواستههای پست و آرزوهای باطل صيانت خواهد كرد.[4]
ـ آن كس كه نفسش والا و شريف باشد، عواطفش زياد خواهد بود.[5]
1- اسلام طرفدار چگونه استفادهای از لذتها و نعمتها است؟
2- معنای مبارزه با نفس چیست؟
[1]. اعراف، آيههای 32 و 33: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِی الحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ القِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ * قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّىَ الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالبَغْىَ بِغَيْرِ الحَقِّ ...».
[2]. تميمی آمدی، غررالحكم، ح 3494: «إنّ النفسَ لجوهرةٌ ثمينةٌ، من صانَها رفعَها و من ابتَذلَها وضَعَها».
[3]. همان، ح 8758: «مَن عرفَ نفسَه، لم يُهنِها بالفانيات».
[4]. همان، ص710: «مَن عرفَ شرفَ معناه صانَه عن دنائة شهوتِه و زور مناه».
[5]. همان، ح 8163: «من شَرُفَت نفسُه، كَثُرت عواطفُه».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامیمسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی