کد مطلب: ۶۵۱۸
تعداد بازدید: ۲۹۰
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۴
گفتارهای اخلاقی و اجتماعی | ۳۳
این نکته ناگفته نماند که مقصود این نیست که انسان، همه‌ی مردم را خوب بداند و با کمال سادگی دین و دنیای خود را به آن‌ها تسلیم کند، زیرا این کار هم خلاف عقل و دین است که آدمی تسلیم اشخاصی نیازموده و نشناخته، شود و به آن‌ها اعتماد کند. مراد این است که آن‌ها را بد ندانید، ولی تا هنگامی که خوبی آن‌ها ثابت نشده، خوب هم ندانید.

فصل هشتم:  وحدت  اسلامی | ۵


مسخره کردن


یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَلا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الفُسُوقُ بَعْدَ الإِیمانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ؛[1]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آن‌ها از این‌ها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیب‌جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید. بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان، نام کفرآمیز بگذارید و آن‌ها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند.
در جنگ تبوک، برای لشکر آزوقه می‌آوردند، ابوعقیل انصاری، کارگری کرده و دو صاع[2] خرما به دست آورده بود؛ یک صاع برای عیال خود و یک صاع دیگر برای لشکر آورد. حضرت رسول گرفت و آن را داخل صدقات نمود. منافقان بر کمی صدقه او سُخرِیه کردند و بعضی حرف‌ها زدند، آیه[3] نازل شد که چه بسا همین شوخی‌ها و تمسخرها باعث دشمنی‌های شَدید می‌شود، حتی گاهی اوقات از دو نفر تجاوز کرده و دو طایفه دو قریه یا دو شهر را به هم می‌ریزد.


بدگمانی


یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا؛[4]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضی گمان‌ها گناه است و هرگز [در کار دیگران] تجسس نکنید.
یکی از بلاهای خانمان‌سوز ما که موجب تفرّق و تشتّت مسلمانان شده «سوء ظن» به برادران دینی است؛ یعنی گمان بد بردن به یکدیگر. این صفت یکی از گناهان بزرگ شمرده شده؛ همانند غیبت و دروغ. در قرآن کریم نیز صریحاً از آن نهی شده و نزد عقل نیز زشت و مذموم است و در علم اخلاق از گناهان اخلاقی محسوب می‌شود. گمان بد بردن باعث ضررهای بسیارِ اجتماعی می‌شود، سلب اعتماد اشخاص از یکدیگر، بی‌اثرشدن وجود اشخاص در جامعه، به‌هم‌خوردن وحدت روحی و الفت قلبی افراد، پیدا شدن دشمنی‌ها و کینه‌ها بیچاره شدن بعضی و بر هم خوردن سامان زندگی آن‌ها و شیوع گناه غیبت و بهتان و دروغ. این مرض بد، نه تنها نمی‌گذارد افراد جامعه به هم نزدیک شوند و با هم تشریک مَساعی داشته باشند، بلکه روز به روز فاصله‌ی طبقات و اشخاص را زیادتر می‌کند و امید اتحاد و برادری و در نتیجه ترقی را مبدل به یأس می‌کند. شاید این روحیه را بیگانگان در ما پدید آورده باشند یا حداقل بی‌دخالت نیستند. کسانی که نمی‌خواستند ما متحد باشیم. کاری می‌کنند تا ما را به هم بدبین کنند تا در نتیجه همه یکدیگر را بد ببینیم. اوّلین کاری که به این منظور کردند، فاصله انداختن بین عالمان و مردم بود. ازاین‌رو، در روزنامه‌ها و مجلات، علما را مذمت کردند و عده‌ای هم بدون تأمل و فکر، تسلیم اظهارات آن‌ها شدند. هم‌چنین برخی علما را هم به مردم بدبین کردند. علم را به علم جدید و قدیم قسمت کرده، طالب هر یک را به دیگری بدبین کردند. اداری را با رعیت، رعیت را با اداری؛ لشکری را بر کشوری، کشوری را با لشکری؛ عالم را با جاهل، جاهل را با عالم؛ شهری را با روستایی، روستایی را با شهری؛ زن را با مرد، مرد را با زن و... خلاصه همه را به هم بدبین کردند. هر یک دیگری را بد و بدخواه خود و بدخواه جامعه می‌داند و در نتیجه، افراد اصلاً به هم نزدیک نمی‌شوند تا چه رسد به اتحاد و اتفاق! هیچ کس حاضر نیست از احساسات و عقاید دیگری با خبر شود و هر کدام دیگری را غول بی‌شاخ و دُم و دَدی می‌داند که هیچ قابل معاشرت نیست. هر کسی از دور، دیگری را بد می‌داند و حال آن‌که پیامبر(ص) ما فرموده:
خدا سه چیز را از مسلمان بر شما حرام کرده: خون آن‌ها، مال آن‌ها و آن‌که درباره‌ی آنان گمان بد ببرید.[5]
امام صادق(ع) نیز فرمود:
هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می‌رود، چنان‌که نمک در آب، ذوب می‌شود.[6]
هم‌چنین فرمود:
هر کس برادر دینی خود را تهمت زند، احترامی بین آن دو به جا نماند و هر که با برادر دینی‌اش مانند سایر مردم برخورد کند، او از آنچه خود را بدان بسته (مذهب) برکنار شده است.[7]
پس اگر گمان بدی به شخصی در دل ما پیدا شد باید بر آن ترتیب اثر ندهیم، مگر این‌که چشم ما ببیند و گوش ما بشنود و حتی اگر می‌توانیم خودمان را هم تکذیب کنیم. اگر اشخاصی ظاهرالصّلاح هم چیزی درباره‌ی کسی گفتند، نباید فوراً به گفته‌ی آن‌ها ترتیب اثر بدهیم، زیرا نمی‌دانیم این آدم اوّلاً درست فهمیده یا اشتباه و ثانیاً آیا حرفش از روی کینه و حسد است! پس چگونه می‌توان بی‌درنگ سخن یکی را درباره‌ی دیگری قبول کرد. حضرت امیر(ع) می‌فرماید:
هر کار [ی را که از] برادر دینی‌ات [سرزند،] به بهترین وجه آن تفسیر کن، تا زمانی که کارش راه توجیه را بر تو ببندد، و هیچ‌گاه به سخنی که از [دهان] برادرت بیرون آید، گمان بد مَبَر، در صورتی که برای آن سخن، توجیه خوبی می‌یابی.[8]
این نکته ناگفته نماند که مقصود این نیست که انسان، همه‌ی مردم را خوب بداند و با کمال سادگی دین و دنیای خود را به آن‌ها تسلیم کند، زیرا این کار هم خلاف عقل و دین است که آدمی تسلیم اشخاصی نیازموده و نشناخته، شود و به آن‌ها اعتماد کند. مراد این است که آن‌ها را بد ندانید، ولی تا هنگامی که خوبی آن‌ها ثابت نشده، خوب هم ندانید. درباره‌ی آن‌ها بی‌طرف باشید تا یک طرف به علم ثابت شود. خلاصه این‌که مؤمن دانا، کَیِّسْ و فطن است و در خوبی و بدی؛ بی‌دلیل داوری نمی‌کند.
هر چند کار ما در دو طرف به عکس است! بعضی اوقات به فردی گمان بد داریم یا بدون دلیل، جماعتی را بد می‌دانیم و وقتی علتش سؤال شود از جواب عاجزیم! بعضی اوقات نیز خوش‌گمان هستیم و به اشخاصی اعتماد می‌کنیم و بدون دلیل، دین یا دنیای خود را به آن‌ها می‌سپاریم. تعجب این‌جاست که اشخاص وسواسی و بدگمان که حتی به اشخاص ظاهر الصّلاح و خوب نیز بدبین هستند، تسلیم اشخاصی می‌شوند که انسان از کارشان، مات و مبهوت می‌ماند!
گاو را دارند باور در خدایی، عامیان / نوح را باور ندارند از پی پیغمبری[9]
علت امر هم این است که اشخاصی که بی‌دلیل، بدگمان می‌شوند و اهل تأمل و داوری صحیح نیستند، در خوبی نیز همین‌طور هستند.


خودآزمایی


1- شأن نزول آیه‌ی 79 سوره توبه را شرح دهید.
2- یکی از بلاهای خانمان‌سوز که موجب تفرّق و تشتّت مسلمانان شده، چیست؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. حجرات، آیه‌ی 11.
[2]. صاع: واحدی برای اندازه‌گیری، پیمانه‌ای که حدود سه کیلوگرم گنجایش دارد.
[3]. توبه، آیه‌ی 79: «الَّذِینَ یَلْمِزُونَ المُطَّوِّعِینَ مِنَ المُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَالَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلاّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»؛ آن‌هایی که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیب‌جویی می‌کنند و کسانی را که برای انفاق در راه خدا جز به مقدار [ناچیز] توانایی خود دست‌رسی ندارند، مسخره می‌نمایند خدا آن‌ها را مسخره می‌کند و برای‌شان عذابی دردناک است.
[4]. حجرات، آیه‌ی 12.
[5]. بحرانی، الحدائق النّاظرة، ج18، ص147.
[6]. «إذا اتّهم المؤمن أخاه انماثّ الإیمان من قلبه کما ینماثّ الملح فی الماء» (حرّ عاملی، وسائل‌الشّیعه، ج12، ص207).
[7]. «من اتّهم أخاه فی دینه فلا حرمة بینهما، و من عامل أخاه بمثل ماعامل به الناس فهو بریء ممّا ینتحل» (کلینی، الکافی، ج2، ص361).
[8]. «ضَع أمرَ أخیک علی أحسَنِهِ حتّی یأتِیکَ مِنهُ ما یغلِبُکَ، وَ لا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخیکَ سُوءاً وَ أنتَ تَجِدُ لَها فِی الخَیرِ مَحمِلاً» (حرّ عاملی، وسائل‌الشّیعه، ج12، ص303).
[9]. سنایی.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: