فصل نهم: عدالت | ۲
وَهذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیّاً لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْری لِلْمُحْسِنِینَ؛[1]
و این کتاب هماهنگ با نشانههای تورات است، در حالی که به زبان عربی و فصیح و گویاست تا ظالمان را بیم دهد و برای نیکوکاران بشارتی باشد.
زندگی انسان با سایر حیوانات بسیار فرق دارد. حیوانات بهتنهایی و بدون کمک یکدیگر میتوانند به حیاتشان ادامه دهند. خلقت آنها طوری است که احتیاجاتشان کم است و غذای آنها غالباً در بیابانها یافت میشود و احتیاج به لباس ندارند؛ ولی انسان برای تهیهی غذا، لباس و مسکن احتیاجات زیادی دارد که همه را بهتنهایی نمیتواند تأمین کند. در نتیجه، افراد انسان محتاج یکدیگر هستند و زندگی آنها بدون تماس با یکدیگر و بدون برقراری ارتباط با همنوعان بسیار مشکل است. در اینجا تزاحم پیش میآید، زیرا اگر هر کسی بخواهد با آزادی زندگی کند و محدود به حدود و قوانینی نباشد، زندگی برای دیگران مشکل میشود. پس باید احکام و قوانینی وجود داشته باشد که برای هر یک از افراد جامعه در خور استعداد و کار، شغل و منصب او حکمی وضع کند تا طبق آن، عمل کنند زندگی بر آنان آسان باشد و هر یک از افراد از زندگی، نعمت آسایش و آزادی بهرهمند شود و در دنیا سعادتمند و رشید باشد.
برای این منظور دو چیز لازم است:
یکی، قوانین درست و منظمی که حقوق همهی افراد کاملاً در آن مراعات شده باشد؛ دوم، تربیت صحیح افراد جامعه که از زمان کودکی، درست تربیت شده باشند و خود را ملزم به عمل به قوانین بدانند و حقوق دیگران را محترم بشمارند تا جلوی تعدی و تزاحم گرفته شود. این دو امر، بدون دین و تربیت دینی ممکن نیست، چون بشر نمیتواند به تمام جهات مصالح و مفاسد خود احاطه داشته باشد. کسی میتواند قوانین جامع وضع کند، که عالِم به تمام امور باشد و او، بیتردید، ذات واجب الوجود است. همچنین بر فرض که قوانین درست باشد، ولی آیا میتواند مردم را به عمل وا دارد، و جلوی تعدی و ظلم و اجحاف را بگیرد؟
در یکی از سفرهایم به دانشمندی برخوردم که خود را کمونیست میدانست. شروع به صحبت و بحث کرد. اوّلاً: منکر خدا بود، لذا تا آنجا که ممکن بود جوابش را دادم، قانع شد. ثانیاً: به اسلام اشکال داشت که احکامش نمیتواند زندگی دنیایی مردم را تأمین کند و جلوی تورّم پول و تعدی را بگیرد. در این موضوع هم بعد از بحث مفصّلی به حسب ظاهر قانع شد، ولی گفت: چون احکام اسلام، ضمانت اجرا ندارد، لذا اثری بر آن مترتب نیست، بلکه قانونی میتواند جلوی ظلم و تعدی انسان را بگیرد که عدهای مجری آن باشند و آن مرام کمونیسم است! گفتم: بسیار خوب اوّلاً: قوانین کمونیسم ناقص است و حقّ تمام افراد در آن مراعات نشده. بر فرض اینکه قوانین کمونیسم کامل بوده و اشکالی نداشته باشد، باز هم قوّهی اجرایی نمیتواند مردم را ملزم به عمل کند، بلکه باید یک ایمان قلبی و واعظ باطنی و محرک نفسانی در کار باشد تا هر فردی در مقابل وجدان و عقیدهی خود ملزم به عمل باشد، تا به خودی خود جلوی تعدی و ظلم گرفته شود و افراد حقوق یکدیگر را مراعات کنند.
از او پرسیدم: کسانی که مجری قانون هستند، همین افراد هستند یا از ملائکهی مقربیناند؟ گفت: از افراد همین مملکت هستند. گفتم: آیا طبیعت هر فردی این نیست که به نفع خود کار کند؟ گفت: چرا. گفتم: پس در صورتیکه ایمان و رادع باطنی نباشد، از کجا میدانید این عده به نفع خود کار نکنند؟ اگر اینها از اغنیا باشند، به نفع اغنیا و اگر از فقرا باشند به نفع فقرا کار خواهند کرد، زیرا در نفع و ضرر هم شریک هستند و خلاصه منافع خود را ملاحظه میکنند و بس. گفت: جماعتی هم مافوق و ناظر به اعمال آنها هستند. گفتم: از کجا که آنها ملاحظهی خود را نکنند و با هم شریک نشوند؟ گفت: همهی مردم ناظر یکدیگرند و اگر دیدند آنها به وظیفهی خود عمل نمیکنند، از مصدر کار برکنارشان خواهند کرد و کیفرشان میدهند. گفتم: بسیار خوب، پس قوّهی مجریه خود مردم هستند؟ گفت: بله. گفتم: پس چرا به قوانین اسلام عمل نکنند و قوّهی مجریهاش هم خودشان باشند. علاوه بر این اگر چنین باشد، کار دائماً به زد و خورد و کشمکش خواهد انجامید و گروه غالب، بر دستهی مغلوب تعدی خواهند کرد و حقوق آنها پایمال میشود و اقلیت نیز نمیتواند کاری کند. پس اگر مردم ایمان داشته باشند، میتوان تساوی حقوق و عدالت حقیقی را در جامعه برقرار کرد و الاّ نه.
خلاصه باید قوّهی مقننهی متدین و با ایمان باشد تا قوانین را به نفع خودشان وضع نکنند و حقوق همهی افراد را ملاحظه کنند. قوّهی مجریه هم با عقیده و ایمان باشند، تا در اجرای قوانین، سستی و کوتاهی نورزند، رشوه نگیرند، دزدی نکنند، ملاحظهی خویشاوندی و برادری را ننمایند و مقصودشان حق و عدالت باشد و حقوق ضعفا را پایمال ننمایند. و هیئت قُضات و متصدیان فصل خصومات نیز باید متدین و معتقد باشند تا حق و عدالت، اجرا و جلوی تعدی و ظلم گرفته شود، و الاّ اگر ایمان نباشد، خود آنها نیز تعدی و ظلم خواهند کرد، تا چه رسد به افراد معمولی نسبت به همدیگر! خلاصه مطلب اینکه برای افراد و اجتماع، قوانین الهی و تربیت دینی لازم است تا بتوان آنها را با عدالت، اداره نمود، وگرنه با قوانین بشری نمیتوان چنین کرد؛ چنان که تا کنون نشده و در آینده هم نخواهد شد.
گفتیم هدف اصلی و اساسی پیامبر اسلام(ص) برقراری عدالت بوده و ثابت شد که از قبل از بعثت تا دم وفات اعمال ایشان بر این اساس بوده و به لشکرشان همین را توصیه میکردهاند. از آیهای که به آن اشاره شد استفاده میشود که هدف قرآن نیز همین بوده است. قرآن برای انذار و ترساندن ظالمان و بشارت به نیکوکاران و مؤمنان نازل شده است. آیات بسیاری در مذمت ظلم و ظالمین و عاقبتِ آنها و نتیجهی ظلم وارد شده است؛ مانند این آیات:
کسی را که خدا گمراه کند، ولی و یاوری، جز او نخواهد داشت و ظالمان را [روز قیامت] میبینی هنگامی که عذاب الهی را مشاهده میکنند، میگویند:
آیا راهی به سوی بازگشت [و جبران] وجود دارد؟ و آنها را میبینی که بر آتش عرضه میشوند؛ در حالی که از شدّت مذلّت خاشعند و زیر چشمی [به آن] نگاه میکنند و کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: زیانکاران واقعی آنانند که خود و خانوادهی خویش را روز قیامت از دست دادهاند. آگاه باشید که ظالمان [آن روز] در عذاب دائمند. آنها جز خدا اولیا و یاورانی ندارند که یاریشان کنند. و هر کس را خدا گمراه سازد، هیچ راه نجاتی برای او نیست.[2]
اگر ستمکاران تمام آنچه را روی زمین است، مالک باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شَدید روز قیامت رهایی یابند و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند. در آن روز اعمال بدی را که انجام دادهاند، برایشان آشکار میشود و آنچه را استهزا میکردند بر آنها واقع میگردد.[3]
و ظالمان این گروه [اهل مکه] نیز به زودی گرفتار بدیهای اعمالی که انجام دادهاند خواهند شد، و هرگز نمیتوانند از چنگال عذاب الهی بگریزند.[4]
در آیات فراوانی نیز چنین آمده است:
«وَاللهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ». «وَاللهَ لا یَهْدِی القَوْمَ الظّالِمِینَ» و امثال این تعبیرات:
گمان مَبَر که خدا، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است! [نه، بلکه کیفر] آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن [بر اثر ترس و وحشت] از حرکت باز میایستد، گردنها را کشیده، سرها را به آسمان بلندکرده، حتی پلک چشمهایشان از حرکت بازمیماند، [زیرا به هر طرف نگاه کنند، آثار عذاب آشکار است!] و [در این حال] دلهایشان [فرو میریزد و از اندیشه و امید] خالی میگردد.[5]
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که:
پستترین و ذلیلترین خلق نزد خدا کسی است که امر مسلمانان در دست او باشد و میانِ آنان به راستی رفتار نکند.[6]
و نیز فرمود:
یک ساعت ظلم، بدتر است نزدِ خدا از شصت سال گناه.[7]
حضرت سجاد(ع) هنگام وفات به امام باقر(ع) فرمود:
فرزند عزیزم! بترس از ظلم به کسی که دادرسی به غیر از خدا ندارد، چون کسی دیگر ندارد، دست به درگاه مالکالملک بردارد و منتقم حقیقی را بر سر انتقام میآورَد.[8]
پیامبر اسلام(ص) در آخِرین ایام حیات مبارکشان در مسجد، خطبه خواندند، سپس فرمودند: «خداوند حکم کرده و قسم خورده که نگذرد از ظلم ستمکاری. پس سوگند میدهم شما را به خدا که هر کس مَظلمهای دارد، نزد محمد برخیزد و قصاص کند که آن نزد من محبوبتر است از قصاص عقبا نزد گروه ملائکه و انبیا. پس «سوادة بن قیس» برخاست و عرض کرد: هنگامی که از طایف میآمدی، به استقبالت آمدم بر ناقهات سوار بودی و عصای ممشوق خود را در دست داشتی. چون خواستی به راحلهی خود بزنی، بر شکم من آمد. حضرت فرمود: معاذالله که عمدی باشد. بلال را فرمود: برو به خانهی فاطمه و همان عصا را بیاور. چون بیرون آمد، در بازارهای مدینه ندا میکرد: «ای گروه مردم! کیست که قصاص کند نفس خود را پیش از قیامت؟ اینک محمد خود را در معرض قصاص درآورده.» چون عصا را پیش رسول خدا(ص) آورد، فرمود: ای پیرمرد! قصاص کن، تا از من راضی شوی. چون شکم خود را گشود، پیرمرد گفت: پدر و مادرم فدای تو باد یا رسول الله! اجازه میدهی ببوسم؟ اجازه گرفت و بوسید و عرض کرد: تو را عفو کردم. حضرت فرمود: خداوندا! تو عفو کن از سواده، چنان که عفو کرد از پیامبر تو».[9]
1- چرا بین افراد انسان تزاحم پیش میآید؟
2- برای اینکه هر فردی از نعمت آسایش و آزادی بهرهمند شود و در دنیا سعادتمند و رشید باشد، چه چیزهایی لازم است؟
[1]. احقاف، آیهی 12.
[2]. «وَمَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَتَرَی الظّالِمِینَ لَمّا رَأَوُا العَذابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ * وَتَراهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْها خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ یَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ وَقالَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ القِیامَةِ أَلا إِنَّ الظّالِمِینَ فِی عَذابٍ مُقِیمٍ * وَما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ» (شوری، آیهی 44 ـ 46).
[3]. «وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الأَرْضِ جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ العَذابِ یَوْمَ القِیامَةِ وَبَدالَهُمْ مِنَ اللهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ * وَبَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَحاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» (زمر، آیهی 47 ـ 48).
[4]. «وَالَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ» (همان، آیهی 51).
[5]. «وَلاتَحْسَبَنَّ اللهَ غافِلاً عَمّا یَعْمَلِ الظّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الأَبْصارُ * مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ» (ابراهیم، آیهی 42 ـ 43).
[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج75، ص352.
[7]. همان.
[8]. کلینی، کافی، ج2، ص91.
[9]. محمد محمدی ری شهری، نهج الدّعاء، ج2، ص127.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت