فاطمه بنت اسد بن هاشم و نام مادرش هم فاطمه بنت قیس بود، و دختر عموی زائدۀ بن اصمّ بوده که جدّ مادری خدیجه دختر خویلد(همسر رسول خدا) بوده است. فاطمه همسر ابوطالب بن عبدالمطلب است.(1) نسل اسد بن هاشم فقط از فاطمه باقی ماند و از دیگر فرزندان وی نسلی نماند.(2)
مادر امیرالمؤمنین(ع) که برای پیامبر(ص) نیز همچون مادر بودند و پیامبر(ص) با محبّت های این بانوی بزرگوار رشد کردند، از اولین کسانی است که به ایشان ایمان آورده و با آن حضرت به مدینه مهاجرت کرد. در وصف او گفتهاند: او اولین زن هاشمی است که برای مردی هاشمی فرزند آورد.(3)
معنی فاطمه
درباره واژهی «فطم» گفته شده: «فَطَمَت الرَّضیعَ» یعنی او را از شیر گرفتم و جدا کردم. «فَطَمَ الولدَ» یعنی فرزند را از شیر گرفت؛ الفطیم(بر وزن کریم) به کسی گفته میشود که زمان شیرخوارگی او به پایان رسیده باشد. از این رو دربارهی دختر رسول خدا (ص) گفته شده است که ایشان را به فاطمه نام گذاری کرده اند، همان طوری که روایت شده: «أنّها سُمِّیت فاطمة لأنّها فُطِمَت شیعتُها مِنَ النّار و فُطِمَ أعداؤُها عن حُبِّها؛ ایشان را فاطمه نامیدهاند چون شیعیانشان از آتش جهنم گرفته میشوند و محبت او از دشمنانشان گرفته میشود. و نیز دربارهی فاطمه بنت اسد بن هاشم، مادر أمیرالمؤمنین(ع) گفته شده که خداوند متعال او را از دانش سیراب و از ناپاکیها جدا ساخته است.»(4)
فرزندان فاطمه
ابوطالب از فاطمه دارای شش فرزند بود که عبارتند از: طالب، عقیل، جعفر و حضرت امیر(ع) که هر یک از آنها بهترتیب، ده سال بزرگتر از دیگری بود و امّ هانی و جمانه که مادر همهی این شش فرزند فاطمه بنت اسد بود.(5) ولی مرحوم طبرسی و ابن سعد معتقدند فرزندان ابوطالب از فاطمه هفت نفر بودند که عبارتند از: طالب، عقیل، جعفر، حضرت امیر(ع)، امّهانی، جمانه و ریطه.(6)
جایگاه فاطمه
فاطمه بنت اسد، زنی فاضل و درستکار بود که در ابتدای بعثت، اسلام آورد و رسول خدا (ص) بیشتر اوقات بهدیدارش میرفتند و در خانهاش به استراحت میپرداختند.(7)
دربـارهی فـاطمه روایت شده است کـه حضرت فرمودند: «أنها کانت أمّی إذ کانت لتجیع صبیانها تشبعنی، و تشعّهم و تذهننی، و کانت أمّی، إنّه لم یکن بعد أبی طالب أبربی منها؛ به راستی فاطمه مادرم بود، چرا که کودکان خود را گرسنه میگذاشت و مرا سیر میکرد و آنان را گردآلود و ژولیده میگذاشت و مرا شسته و آراسته میداشت و معطر میساخت. آری، فاطمه مادرم بود. به درستی که هیچ کس بعد از ابوطالب، مانند فاطمه، به من نیکی نکرد.»(8) و نیز فرموده: من از آن هنگام که به فاطمه پناه بردم، یتیمی را احساس نکردم.(9)
کعبه، زایشگاه فاطمه
از ویـژگیهـای فـاطمه بنت اسد که برای هیچ کس حاصل نشد، این که دیـوار خـانهی خـدا برای او شکـافته شد و فـرزند بـرومندش را در آنجـا بهدنیا آورد و ایـن یک حقیقت و واقعیتی است کـه شیعه و سنی دربارهی آن نوشتهاند.(10) گنجی شافعی در کتاب خود از حاکم نیشابوری ماجرای تولد حضرت را در داخل کعبه یادآوری کرده است و در ادامه میافزاید، او گفت: امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در مکه داخل بیتالله الحرام بهدنیا آمد و پیش از او و بعد از او نوزادی در کعبه به دنیا نیامد و این برای بزرگداشت و احترام به مقام او در بزرگی و شرافت میباشد.(11)
احترام همگان به فاطمه
معاویه به دنبال عبیدالله بن عمر که به شام آمده بود، فرستاد. وقتی او نزد وی آمد، به او گفت: «عموجان! اسم پدرت روی تو است، بنابراین با همه بصیرت بیندیش و با همه قدرتت سخن بگو. مردم به تو اعتماد دارند و حرفت را میپذیرند. بنابراین بالای منبر برو و به علی ناسزا بگو و علیه او شهادت بده که عثمان را کشته است.»
وی در مقابل درخواست معاویه گفت: «درباره بد گفتن به او، باید دانست که او علی بن ابیطالب(ع) است و مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم. بنابراین دربارهی نسب و نیاکانش چه میتوانم بگویم. درباره دلیریش نیز مسلّم است که دلیری شیرآساست و دروه ی حکومتش را هم که میدانی چگونه بود. فقط میتوانم او را به قتل عثمان متّهم کنم.» (12)
فاطمه، شاهد اتفاقات هنگام میلاد حضرت رسول اکرم(ص)
هنگام میلاد رسول خدا (ص) اتفاقات شگرفی پدید آمد که مادر آن حضرت (آمنه) و فاطمه بنت اسد دیده و گزارش کردهاند که در کتابهای تاریخ و سیرهی پیامبر اکرم (ص) بهطور کامل آمده است؛ از جمله از امام جعفر صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «چون رسول خدا (ص) بهدنیا آمدند، (کاخهای) سفید فارس و قصرهای شام، در پرتوی نوری که تابید، برای آمنه آشکار شد. پس فاطمه بنت أسد، مادر امیرالمؤمنین(ع)، خندان و شاداب نزد ابوطالب آمد و به او آنچه را که آمنه گفته بود، خبر داد. ابوطالب نیز مژدهی ولادت وصی و وزیر پیامبر (ص) را از رحم وی بهاو داد.» (13)
و نیز از همان امام روایت شده که فاطمه دختر أسد، برای دادن مژده میلاد پیامبر (ص) نزد همسرش ابوطالب آمد. پس از نقل حوادث پیش آمده، ابوطالب به وی گفت: «سی سال دیگر صبر کن که تو را به فرزندی مانند وی، جزء در مقام پبامبری، مژده میدهم.» (14)
فرزندی فاطمه، از افتخارات حضرت امیر(ع)
ابن سعد از زبیر بن بکار نقل میکند که وی اولین زن هاشمیه است که فرزندش خلیفه شده و بعد از او فاطمه زهرا(س)، دختر رسول خدا (ص) چنین فضیلتی یافت.(15) شخصیت فاطمه بنت اسد، چنان برجسته است که فرزندیِ این بانوی بزرگوار را از جملهی افتخارات حضرت امیر(ع) میدانند؛ از میان سروده های شعرا که شیخ مفید نیز آنها را در ارشاد آورده، نمونه هایی نقل میکنیم:
ابیاتی که اسید بن ابیایاس که دربارهی جنگ بدر و شجاعت حضرت امیر(ع) سروده است، در آن مشرکین قریش را بر حضرت میشوراند: (ای گروه قریش) در هر انجمنی که پرچمی برپا شد (یعنی در جنگها) شما را رسوا کرد نوجوانی نورس که بر پیران سالمند و قهرمانان نامآور پیروز شد. خدایتان خیر دهد آیا شما (کردار این جوانان را) ناشایست نمیدانید و بد میپندارید؟ چیزی را که هر آزادمرد بزرگواری از آن شرم دارد و بدش میآید؟ این پسر فاطمه (بنت اسد) است که با سر بریدن و کشتن، شما را نابود کرد (در حالی که نیازی به بریدن سر نداشت و با همان ضربت شما را از پا درآورد).(16)
حجاج بن علاط سلمی نیز اشعاری در این باره گفته که ترجمهاش این است: به ر استی خداوند چه دفاع کنندهای دارد که از حزب او (آنان که خداپرستند) دشمنان را دور کند! و منظور من پسر فاطمه (بنت اسد) که عموها و داییهای او مردمان کریم و بزرگواری هستند.(17)
ابن میمون نیز نقل کرده است: و مقصودم (از وصی) پسر فاطمه (بنت اسد) است آن وصی (بزرگواری) که هر که دربارهی فضائل و کارهای نیک او سخن گوید دروغ نگفته است.(18)
فاطمه و ولادت امیرالمؤمنین(ع)
حاکم نیشابوری از علمای اهل سنّت و گروهی دیگر گفتهاند اخبار متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرالمؤمنین(ع) را درون خانه کعبه بهدنیا آورد... شماری از دانشمندان و مورخان تصریح کردهاند که احدی غیر از او در خانهی کعبه متولد نشده است.(19)
موّرخان، ماجرای ولادت امام(ع) را که در مکه و بنابه مشهورترین روایات، در روز جمعه سیزدهم ماه رجب اتفاق افتاد، چنین نقل کردهاند: « فاطمه بنت اسد برای طواف خانه کعبه از خانه بیرون رفت و در حال طواف خانه بود که او را درد زایمان گرفت و آثار وضع حمل بروی ظاهر شد (البته در برخی از منابع چنین آمده که چون وی در خانه درد زایمان گرفت، بهسوی خانهی خدا روی آورد تا از قاضیالحاجات درخواست کمک کند که این درد برای او آسان گردد؛ با توجه بهشخصیت فاطمه این بهواقع نزدیکتر است)، پس سر بهسوی آسمان بلند کرد و گفت: «ای قیّوم بینیاز و ای خداوند چارهساز! ای پناه بیچارگان و ای فریادرس درماندگان! مرا در بیتالله راه ده و در ظّل حمایت خود پناه ده.» باب رحمت بهروی او گشوده شد و از گرهگشای هستی آنچه خواست به اجابت رسید.»
عباس بن عبدالمطلب که خود ناظر این ماجرا بوده، میگوید: ما بههمراه عده زیادی نزد خانه کعبه نشسته بودیم و با یکدیگر گفت و گو میکردیم که فاطمه بنت اسد پیدا شد و طولی نکشید که از دیدگان ما ناپدید گشت. به هر صورت به درون کعبه وارد شد.
فاطمه می گوید: بعد از چند روز، آن حضرت را بیرون آوردم و چون به خانه رسیدم، ابوطالب بسیار شادی کرد و چون خبر ولادت امام(ع) و باقی حالات دیگر به پیامبر اکرم (ص) رسید آن حضرت متبسم شده، فرمودند: «این مولود، مظهر العجایب و مظهر الغرایب خواهد بود؛ چون مرا ببیند، چشم بگشاید و چون لعاب دهان من را تناول کند، شیر بنوشد.» پس حضرت او را طلبیدند و روی اطهر خود را بر روی او مالید و سپس آن سرور با حضرت امیر(ع) سخنانی گفتند.(20)
عباس بن عبدالمطلب میگوید: بعد از آن که فاطمه پس از سه روز از همان جایی که به کعبه وارد شده بود(که به نام رکن یمانی مشهور است)، خارج شد، در حالی که علی(ع) نیز در آغوشش بود، به مردم گفت: «ای مردم! به راستی خداوند متعال از میان بندگانش مرا برگزید و نسبت به برگزیدگان پیشین برتری بخشید. خداوند، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) را برگزید چرا که وی مخفیانه خداوند را در جایی عبادت میکرد که به جز در حال اضطرار، چنان عبادتی پذیرفته نمیشود، مریم دختر عمران را انتخاب کرد، چرا که ولادت حضرت عیسی(ع) را برای او آسان کرد و درخت خرمای خشکیده را با تکان دادن سبز کرد و خرمای تازه از آن میافتاد و او میخورد، و این در حالی است که خداوند مرا بر آن دو نیز و سایر زنان عالم برتری بخشید و برگزیدهتر ساخت، چرا که من فرزندم را داخل بیت عتیق و خانهی کعبه به دنیا آوردم و در آن جا سه روز ماندم و از میوه های بهشتی و برگ های آن استفاده کردم. هنگامی که می خواستم از آنجا بیرون بیایم، ندایی شنیدم که میگفت: ای فاطمه، نام این طفل را علی بگذار که من علی أعلا و بلند مرتبه هستم. من این کودک را از قدرت و عزّت و عدل و داد آفریدم و نام او را از نام خود برگزیدم و او اول فردی است که بر بام خانهی من اذان میگوید و بت ها را میشکند و آنها را بهرو بر زمین میاندازد و کلمه توحید را برافراشته میکند. و او بعد از حبیب و پیامبر و برگزیدهی از میان آفریدههای من، محمد (ص) رسول من، امام و وصی او است. خوشا به حال کسی که او را دوست داشته باشد و وای به حال کسی که از او نافرمانی و بر علیه او قیام کند و حقوق او را نادیده بگیرد.(21)
شیخ صدوق در أمالی، عللالشرایع و معانی الأخبار آورده است که: یزید بن قعنب گفت: با عباس بن عبدالمطلب و عدّه ای از بنی العزّی در کنار بیت الله الحرام نشسته بودم. در این حال فاطمه بنت اسد، مادر امیرالمؤمنین(ع) که ماه نهم حاملگیاش را میگذراند و به درد زایمان مبتلا شده بود، به کنار کعبه آمد و گفت: «خدایا من بهتو و بهتمام رسولان و کتاب های تو ایمان دارم و من سخنان جدّم، ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم. او همان کسی است که بیت العتیق را بنا نهاده است. تو را به حق کسی که این خانه را بنا کرده و تو را به حق مولودی که در رحم دارم، قسم میدهم که این ولادت را بر من آسان گردان». پس دیدیم که پشت دیوار کعبه از هم شکافته شد فاطمه در آن وارد شده و از نظرها غایب شد و دیوار به حالت اول خود برگشت. پس تلاش کردیم که قفل در باز کنیم، اما باز نشد و دانستم که این حادثه از مقدّرات الهی است.(22)
مغازلی از حضرت علی بن الحسین امام زین العابدین(ع) نقل میکند که فرمودند: «ما نزد امام حسین(ع) بودیم که زنی پیش آمد و گفت: «من زبده دختر قریبه عجلان از بنی ساعده هستم». پس به او گفتم: آیا مطلبی داری که برای ما نقل کنی؟ گفت: «آری؛ بهخدا، أمّ عمارهی ساعدی برای من نقل کرد: روزی در میان زنان عرب بودم به ناگاه ابوطالب را دیدم که بسیار ناراحت و محزون بود. به او گفتم: تو را چه شده است؟ گفت: فاطمه بنت اسد درد زایمان دارد. سپس دست او را گرفت و به سوی کعبه آورد و به او گفت: به نام خدا در اینجا بنشین».
ابن صباغ مالکی از امام موسی بن جعفر(ع) نقل میکند که فرمود: «روزی نبی اکرم (ص) بهمسجدالحرام وارد شد و ابوطالب را دید که غمگین است. بهاو گفت: «ای عمو، چه شده است که تو را غمگین میبینم؟» گفت: «فاطمه بهدرد زایمان مبتلا شده است.» نبی اکرم (ص) دست ابوطالب را گرفت و با هم نزد فاطمه رفتند و او را بهسوی کعبه آوردند و پیامبر (ص) او را بهداخل کعبه برد و گفت: «به نام خدای تعالی در اینجا بنشی؛ همانا سزاوار است که این مولود مکرم در این مکان مقدّس به دنیا بیاید.» (23)
همین روایت را شیخ طوسی در أمالی از امام صادق(ع) و ایشان از پدران گرامیشان نقل کرده است: «...سپس شکاف به هم آمده و به إذن الهی التیام یافت. فاطمه سه روز در کعبه ماند و تمام اهل مکه دربارهی این اتفاق صحبت میکردند. پس از سه روز، کعبه از همان جایی که شکافته شده بود، باز شد و فاطمه در حالی که علی(ع) در بغلش بود، از آن خارج شد.» (24)
حرام شدن آتش جهنّم بر فاطمه
از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «جبرئیل به پیامبر (ص) نازل شد و عرض کرد: «ای محمد! خدای جلّجلاله بهتو سلام میساند و میفرماید: «من آتش را حرام کردم بر پدری که تو را آورد و شکمی که تو را پرود و دامنی که تو را بار آورد.» حضرت فرمودند: «ای جبرئیل، توضیح بده.» عرض کرد: «پدری که تو را آورد، عبدالله بن عبدالمطلب است و شکمی که تو را پرود، آمنه دختر وهب است و دامنی که تو را بار آورد ابوطالب بن عبدالمطلب و فاطمه بنت اسد است.» (25)
ادامه دارد....
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
* در این نوشتار با تغییراتی از کتاب ارزشمند دائرة المعارف صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، استفاده شده است.
پی نوشت ها:
1. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 8 ص179.
2. اسدالغابه، ابن اثیر، ج 6ص 218.
3. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 35 ص 16- شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 1ص 13، ج 13 ص278
4. مجمع البحرین، طریحی، ج 6ص 32 (ذیل واژهی فطم).
5. سیرت پیامبر اعظم و مهربانی، اشتهاردی، ص 87.
6. إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج 1 ص282 - الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج8 ص 232 .
7. تاریخ الیعقوبی، یعقوبی،ج 2 ص4 - بحارالانوار، علامه مجلسی، ج20 ص185.
8. تاریخ الیعقوبی، یعقوبی،ج 2ص 4.
9. سیرۀ المطصفی، هاشم معروف الحسنی (ترجمه: ترقیجاه)، ج 1ص57،56 و 91.
10. الغدیر، علامه امینی (ترجمه: جمعی از مترجمان)، ج 11ص44 - المستدرک، حاکم نیشابوری، ج 3ص 483.
11. الغدیر، علامه امینی (ترجمه: جمعی از مترجمان)، ج 11ص 44.
12. وقعۀ صفین، نصر بن مزاحم، ج 1ص 92 - شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 1ص 256 - الغدیر، علامه امینی (ترجمه: جمعی از مترجمان)، ج 20 ص 97.
13. اصول کافی، کلینی، ج 1 ص 454 - روضه کافی، کلینی، ج 8 ص 302 - و بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 15ص 297.
14. اصول کافی، کلینی، ج1 ص 452 - معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص 14 - بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 15 ص 263.
15. اصول کافی، کلینی، ج 1 ص 377 و376 - الارشاد، شیخ مفید، ج 1 ص 5 - المستدرک، حاکم نیشابوری، ج 3 ص180.
16. الارشاد، شیخ مفید (ترجمه: رسولی)، ج 1ص68.
17. الارشاد، شیخ مفید (ترجمه: رسولی)، ج 1ص 81 و 82 .
18. الارشاد، شیخ مفید (ترجمه: رسولی)، ج 1ص34 .
19. سیرت جاودانه، سپهری ج1ص235.
20. آثار احمدی، استرابادی، ص 75 و 466.
21. الأمالی، شیخ طوسی، ص 708-707.
22. الأمالی، شیخ صدوق، ص 114 - عللالشرایع، شیخ صدوق، ج 1ص 164 - معانیالأخبار، شیخ صدوق، ص62 .
23. الفصول المهمه، سید شرفالدین، ص 14.
24. الأمالی، شیخ طوسی، مجلس 42 .
25. اصول کافی، کلینی، ج 1 ص446 - معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص 136و 137 - الأمالی، شیخ صدوق (ترجمه: کمرهای مجلس هشتاد و هشتم)، ص 607 .
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سعید بلوکی