درس دوازدهم | ۲
اگر ما به دستورات بیان شده در روایات عمل كنیم، مىتوانیم نیاز بدنمان را به خواب با ساعات كمترى تأمین كنیم؛ از جمله اینكه اگر ما قسمت عمدهی خواب خود را قبل از نیمه شب قرار دهیم، بسیار مفیدتر خواهد بود تا اینكه آن را به بعد از نیمه شب موكول كنیم. متأسفانه امروزه شرایط زندگى بهگونهاى شده است كه خواب بیشتر خانوادهها از نیمه شب به بعد است. در زمان پیامبر و ائمه اطهار(ع) و برخى زمانهاى دیگر كه مردم به دستورات اسلام و ائمه(ع) عمل مىكردند، برنامهی هر شب آنها به این صورت بود كه اول مغرب نمازشان را به جماعت مىخواندند، سپس به منزل رفته و شام مىخوردند، مجدداً به مسجد برگشته و نماز عشا را مىخواندند و آنگاه به منزل رفته و مىخوابیدند. البته، امكانات و شرایط زندگى هم بهگونهاى بود كه به این برنامه كمك مىكرد؛ مثلاً نبودن برق و تاریكى شب یكى از دلایل زودتر خوابیدن مردم بود.
خواب سرشب علاوه بر اینكه نیاز عمدهی بدن را تأمین مىكند، موجب مىشود تا انسان بتواند سحر با نشاط از خواب برخیزد و به عبادت بپردازد. طبیعى است كسى كه تا نیمههاى شب به تماشاى تلویزیون مىپردازد، نمىتواند چنین برنامهاى داشته باشد؛ زیرا خستگى و كسلى او حتى مانع از اداى به موقع فریضهی صبح مىگردد.
در گذشته، مسلمانان كمبود خواب خود در شب را با خواب قیلوله در روز جبران مىكردند. این خواب كه قبل از ظهر و حدود نیم ساعت به طول مىانجامید، از سویى، موجب برطرف شدن خستگى كار روزانه مىشد و از سوى دیگر، آمادگى لازم را در مسلمانان فراهم مىكرد تا با نشاط بیشترى نماز ظهر خود را به جا آورند. این شیوهی زندگى، به مسلمانان كمك مىكرد تا از خوابیدن كم اما به موقع خود، بیشترین بهره و نشاط لازم را ببرند.
اگرچه امروزه شرایط زندگى نسبت به گذشته تغییر كرده است، اما با برنامهریزى درست و سعى و تلاش مىتوانیم از اوقات زندگى خود حداكثر استفاده را ببریم، مثلاً نباید وقت خود را صرف تماشاى فیلمهاى بىفایده و یا برنامههاى سرگرم كنندهاى كنیم كه نه به درد دنیاى ما مىخورد و نه آخرتمان و چه بسا ضرر هم دارند. افرادى كه احتیاج به مطالعه دارند، خصوصاً طلبهها كه عادت دارند اول شب مطالعه كنند، بهتر است قسمت عمدهی مطالعهی خود را به آخر شب موكول نمایند. این كار باعث مىشود تا اولاً، به دلیل بازتر بودن و آمادگى بیشتر ذهن، استفادهی بیشترى از مطالعه عاید گردد و ثانیاً، فرصتى فراهم شود تا انسان به نافلهی شب و قرائت قرآن نیز بپردازد.
نكته دیگر اینكه صِرف كم خوابیدن در شب به تنهایى موضوعیت ندارد، بلكه نحوهی سپرى كردن آن مهم است. هدف از بیدار ماندن، گپ زدن و انجام كارهاى لغو و بىفایده و یا خداى ناكرده كشیده شدن به سمت امور مشتبه نیست، بلكه براى پرداختن به عبادت فردى و خودسازى است:
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً؛[1] و شب را [در نماز] به سجدهی خدا پرداز و شب دراز را به تسبیح و ستایش او صبح گردان.
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً؛[2] و بخشى از شب بیدار و متهجد باش و نماز شب كه بهرهی افزونى براى تو است به جاى آور، باشد كه خدایت به مقام محمود (شفاعت) مبعوث گرداند.
از روایات و احادیث چنین برمىآید كه پیامبر اكرم(ص) در طول شب چندین مرتبه مىخوابیدند و بیدار مىشدند. مستحب است كه مؤمنان بعد از بیدار شدن در نیمه شب، ابتدا چهار ركعت نافله بخوانند و بعد استراحت كنند. مجدداً بیدار شوند و چهار ركعت دیگر بخوانند و باز استراحت كنند... . البته این برنامه براى كسانى است كه بتوانند به خوبى از آن استفاده كنند به گونهاى كه به كار و وظایف واجبشان لطمهاى وارد نیاید. كسانى كه مىخواهند از دقایق عمرشان حداكثر استفاده را ببرند، باید براى كیفیت و تقسیم مطلوب آن نیز برنامهریزى كنند. اما كسانى كه دلشان مىخواهد وقتشان را طورى بگذرانند كه حتى نفهمند عمرشان چگونه گذشته است، احتیاجى به برنامهریزى ندارند؛ چرا كه شیطان زمینه را به گونهاى فراهم مىكند كه همواره سرگرمىهایى از قبیل جدول پر كردن، فیلم تماشا كردن، سخن لغو گفتن و... براى آنها مهیا باشد.
بر خلاف شب، كه مخصوص خودسازى و انجام عبادات فردى است، روز براى عبادات جمعى و فعالیتهاى اجتماعى از قبیل تحصیل، تدریس، جهاد، كمك به مستمندان و...است. انجام بعضى از مشاغلى كه جامعه به آنها نیاز دارد، علاوه بر اینكه واجب كفایى است، اگر به قصد قربت باشد، بزرگترین عبادت است. بنابراین مىتوان گفت كه كارهاى اجتماعى بیشتر در روز و كارهاى فردى و امورى كه پنهانى بودن آنها مطلوب است، بیشتر در شب انجام مىشود. یكى از برنامههاى شبانه پیامبر اكرم(ص)، حضرت على(ع) و سایر ائمه(ع) رسیدگى به فقرا بود بهگونهاى كه شناخته نشوند. حال اگر ما از انجام این امور در شب عاجزیم، حداقل مىتوانیم انفاق سرّى را جزو برنامههاى روزمان قرار دهیم.
نیكى كردن به برادران دینى، خصوصاً شیعیان، از جمله مواردى است كه ائمهی اطهار(ع) روى آن تأكید فراوان كردهاند و روایات متعددى در این زمینه وجود دارد. امام صادق(ع) نیز در ادامهی این روایت شریف مىفرماید:
یا بْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلشَّیطانِ مَصائدَ یَصْطادُ بها فَتَحامُوا شِباكَهُ و مَصائِدَهُ قلتُ یا بْنَ رسولِ اللهِ و ما هِىَ؟ قال: اما مَصائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاِخوانِ، و اَمّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضاءِ الصّلَواتِ الّتى فَرَضَهَا اللهُ، اَما اِنَّهُ ما یُعْبَدُ اللهُ بِمِثْلِ نَقْلِ الاَقْدامِ اِلى بِرِّالاِخْوانِ و زِیارَتِهِمْ، وَیْلٌ لِلسّاهینَ عَنِ الصَّلَواتِ، النّائِمینَ فِى الْخَلَواتِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِاللهِ وَ آیاتِهِ فىِ الفَتَراتِ.
شیطان دامهایى دارد كه به وسیلهی آنها انسانها را صید مىكند. از بزرگترین، عمومىترین و مؤثرترین دامهایى كه شیطان براى آدمیزاد مىگستراند، یكى این است كه انسان را از خدمت كردن به دیگران، به ویژه برادران دینى خود باز مىدارد، دوم آنكه كارى مىكند تا انسان نمازهایش را به موقع نخواند.
انسان ممكن است با انجام دادن واجبات و فرایض دینى خود فكر كند كه به طور كامل به وظیفهاش عمل كرده است، در حالى كه رفع نیازهاى مادى و معنوى برادران ایمانى نیز در حد توان از جمله وظایف دینى مسلمانان مىباشد. خصوصاً افرادى كه فعالیت خاصى مثل تحصیل، تدریس، نویسندگى و... را انجام مىدهند، باید بدانند كه وظایفى هم نسبت به دیگران، از جمله اقوام، همسایهها، هم حجرهاىها و دوستان دارند، اما متأسفانه اینگونه افراد به دلیل تمركز روى یك فعالیت خاص، كمتر به این نكته توجه دارند و از انجام این وظیفهی مهم غافلاند. این غفلتى است كه اولاً، مقدمات آن را شیطان فراهم مىكند؛ ثانیاً، به ما القا مىكند كه اصلاً چیزى ندارى كه بخواهى به دیگران كمك كنى؛ ثالثاً، ما را نسبت به نیازهاى دیگران بىتفاوت مىكند؛ یعنى حالتى را در ما ایجاد مىكند كه با خود بگوییم به من ربطى ندارد كه دیگران نیاز دارند یا ندارند، یا مىگوییم من زحمت كشیدهام و به اندازهی رفع نیاز خودم چیزى را به دست آوردهام، آنها هم بروند زحمت بكشند تا محتاج دیگران نباشند. حضرت در ادامه مىفرماید:
هیچ عبادتى بالاتر از این نیست كه انسان در راه كمك كردن به برادران دینى خود قدمى بردارد، حتى اگر هم در این راه موفق به رفع نیاز آنها نگردد. نه تنها احسان و خدمت به برادران دینى بالاترین عبادت است، بلكه دیدار دوستان، البته اگر براى خدا باشد، نیز بالاترین عبادت است.
از دیگر دامهاى شیطانى، بازداشتن انسان از خواندن نماز اول وقت است. آنچه انسان را مستقیماً در مسیر تقرب الى الله به پیش مىبرد، نماز است. نماز رابطه مستقیم بنده با خالق است. از جمله مسایلى كه باعث مىشود انسان نتواند به درستى از نمازش استفاده كند، زیاد خوابیدن، دیر خوابیدن و بد خوابیدن است. وقتى انسان دیگر اهتمامى به خواندن نماز اول وقت نداشته باشد، نسبت به مسایل دین نیز بىاعتنا مىشود و كم كم كارش به جایى مىرسد كه با دیدهی تمسخر به مناسك دینى مىنگرد:
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ؛[3] سرانجام كار آنان كه به اعمال زشت و كردار بد پرداختند این شد كه كافر شده و آیات خدا را تكذیب و تمسخر كردند. اگر خداى ناكرده انسان در این مسیر خطرناك قرار گرفت و نسبت به نماز بىاهمیت شد، در واقع با این كار مقدمات كافر شدن خود را فراهم ساخته است.
از جمله دلایل بىاعتنایى به دین و تمسخر آن، قرار گرفتن انسان در محیطى است كه در آنجا عوامل انحراف و دنیاگرایى زیاد است به گونهاى كه آیات الهى كمتر به گوش مىرسد، موعظه كمتر است و دسترسى به استاد و مربى مشكل است. قرآن كریم در مورد كسانى كه عهد خدا و سوگند خود را به بهایى اندك مىفروشند، مىفرماید:
أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَكِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ؛[4] اینان را در دار آخرت بهرهاى نیست و خدا از خشم با آنها سخن نگوید و به نظر رحمت در قیامت بدانها ننگرد و از پلیدى گناه پاكیزه نگرداند و آنان را (در جهنم) عذاب دردناك خواهد بود.
از خداوند متعال مىخواهیم كه ما را به وظایف خود آشنا و از شر وسوسههاى شیطان دور سازد.
1- شرح دهید که چگونه مىتوانیم نیاز بدنمان را به خواب با ساعات كمترى تأمین كنیم؟
2- از جمله دلایل بىاعتنایى به دین و تمسخر آن را بیان کنید.
[1]. انسان (76)، 26.
[2]. اسراء (17)، 79.
[3]. روم (30)، 10.
[4]. آل عمران (3)، (77).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی