فصل یازدهم | ۲
۴: گاهی سؤال میکنند که مثلاً در یک خانه دو نفر باجناق زندگی میکنند. باجناق یعنی دو خواهر با دو مرد ازدواج کردهاند. آن دو مرد با هم باجناق میشوند. حالا چون در یک خانه با هم زندگی میکنند برای اینکه در امر حجاب و پوشش اندکی تخفیف داده شود آن دو مرد میخواهند هر کدام دختر بچّهی خود را به دیگری تزویج کند. در نتیجه هر کدام از آن دو خواهر نسبت به مرد دیگر مادرزن و محرم میشود. آیا این کار جایز است یا نه؟ آقایان فقها فرمودهاند آری جایز است؛ ولی با دو شرط:
شرط اوّل: چون هر کدام از آن دو خواهر نسبت به بچّهی دیگری خاله حساب میشود در فقه ما این مسأله هست که اگر کسی بخواهد با خواهرزاده یا برادرزادهی زوجهاش ازدواج کند باید با اجازهی زوجهاش که عمّه یا خاله حساب میشود باشد.
شرط دوّم: این جریان یادداشت بشود که در تاریخ فلان دختر بچّه به نام فلان با اذن ولیاش (پدر یا جدّ پدری) به آقای فلان به عقد موقّت تا مدّت فلان تزویج شد و مدّت هم بذل شد.
آری این جریان یادداشت بشود تا در آینده بر اثر فراموشی مطلب دچار مشکلات غیر قابل حلّی نشوند. چون هستند افرادی که تنها میخواهند مشکل فعلی خود را حل کنند. مردان و زنانی به قول خودشان با هم محرم شرعی بشوند و بعد در مجمع فامیلی با هم مخلوط شوند و به اهوای نفسانیشان برسند. حالا دیگر آینده چه میشود و چه مشکلاتی پیش میآید اصلاً توجّهی به آن نمیکنند.
در مجمع المسائل یکی از آقایان فقها دیدم که سؤال کرده بودند مردی دختر بچّهای را با اذن ولیّاش برای خودش به عقد موقّت تزویج کرد و بعد مدّت را بذل کرد و سالها گذشت و این جریان به فراموشی سپرده شد تا اینکه آن مرد همان دختر بچّه را که به سنّ ازدواج رسیده بود برای پسرش عقد کرد، یعنی آن پسر با زن پدرش ازدواج کرد و بعد از چهار سال که اولاددار شدند فهمیدند که جریان از چه قرار بوده است. حال باید چه کنند؟
در جواب فرمودهاند: این عقد باطل است و باید از هم جدا شوند. احتیاج به طلاق هم نیست. زیرا اصلاً عقد صحیحی در کار نبوده تا محتاج به طلاق باشد. تنها آن زن اگر بخواهد با مرد دیگری ازدواج کنند باید عدّه نگه دارد و پس از انقضای عدّه با هر که خواست ازدواج میکند و حقّ مطالبهی مَهر از مرد اوّل را دارد. اولاد هم چون اشتباهی در کار بوده حلالزاده محسوب میشوند.
البتّه مشابه این جریان را خود بنده مشاهده کردم؛ تقریباً ۴۰ یا ۴۵ سال پیش جلسهای اطراف میدان خراسان داشتیم، هفتگی در خانهها گردش میکرد. در یکی از جلسات دیدم صاحبخانه خودش پای سماور نشسته چای میریزد و دو دختر بچّه در حدود پنج شش ساله هم کنارش نشسته امّا خیلی پژمرده و افسرده و غمگینند. به صاحبخانه گفتم آقا! چرا این بچّهها را اینجا آوردهاید نگه دارید؟ پیش مادرشان بروند و آزاد باشند. گفت: اینها مادر ندارند. گفتم: مادرشان چه شده است؟ گفت: ما قصّهای داریم. برای شما نقل میکنم برای مردم بگویید بلکه عبرتی باشد. من با زنی ازدواج کردم، سالها گذشت و این دو بچّه به دنیا آمدند. اخیراً فهمیدیم که مادر اینها خواهر رضاعی[1] من بوده است. یعنی هر دو از یک زن شیر خوردهایم (طبق شرایطی که در شرع مقدّس مقرّر شده است[2]).
به هر حال معلوم شد من با خواهر رضاعیام ازدواج کردهام و لذا از هم جدا شدیم و این دو بچّه بیمادر شدهاند و از من جدا نمیشوند. البتّه همانطور که گفتیم بچّهها چون اشتباهی در کنار بوده حلالزادهاند. از این جهت اشکالی نیست. منظور این که این نمونهای از مشکلاتی است که بر اثر عدم توجّه و سهلانگاری و یادداشت نکردن وقایع پیش میآید و احیاناً خانوادههایی بی سروسامان میگردند و چه بسا افراد نادان این بیسروسامانیها را به حساب احکام دین میگذارند و خود را اصلاً مقصّر در انجام وظایف طبق دستور شرع مقدّس نمیدانند.
اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج واجعلنا من المنتظرين لظهوره واجعل خاتمة أمرنا خيراً؛
والسّلام عليكم و رحمة الله وبركاته
پایان
۱- با توجه به رعایت کدام شرایط دو باجناق که در یک خانه زندگی میکنند، برای اینکه در امر حجاب و پوشش اندکی تخفیف داده شود، میتوانند هر کدام دختر بچّهی خود را به دیگری تزویج کند؟
[1]ـ همشیر، پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی میشوند و محرم ابدی میباشند.
[2]ـ شرایط شیر دادنی که علّت محرم شدن است هشت شرط است که عبارتند از: اوّل: بچّه شیر زن زنده را بخورد، پس اگر از پستان زنی که مرده است شیر بخورد فایده ندارد. دوّم: شیر آن زن حرام نباشد، پس اگر شیر بچّهای را که از زنا به دنیا آمده به بچّه دیگر بدهند به واسطه آن شیر، بچّه به کسی محرم نمیشود. سوّم: بچّه شیر را از پستان بمکد، پس اگر شیر را در گلوی او بریزند نتیجه ندارد. چهارم: شیر، خالص و با چیز دیگر مخلوط نباشد. پنجم: شیر از یک شوهر باشد، پس اگر زن شیردهی را طلاق دهند، بعد شوهر دیگری کند و از او آبستن شود و تا موقع زاییدن، شیری که از شوهر اوّل داشته باقی باشد و مثلاً هشت دفعه پیش از زاییدن از شیر شوهر اوّل و هفت دفعه بعد از زاییدن از شیر شوهر دوّم به بچّهای بدهد، آن بچّه به کسی محرم نمیشود. ششم: بچّه به واسطهی مرض، شیر را قی نکند و اگر قی کند بنابر احتیاط واجب کسانی که به واسطهی شیر خوردن به آن بچّه محرم میشوند، باید با او ازدواج نکنند و نگاه محرمانه هم به او ننمایند. هفتم: پانزده مرتبه یا یک شبانهروز به طوری که در مسألهی بعد گفته میشود شیر سیر بخورد یا مقداری شیر به او بدهند که بگویند از آن شیر استخوانش محکم شده و گوشت در بدنش روییده است، بلکه اگر ده مرتبه هم به او شیر دهد احتیاط مستحبّ آن است کسانی که به واسطهی شیر خوردن او به او محرم میشوند با او ازدواج نکنندو نگاه محرمانه هم به او ننمایند. هشتم: دو سال بچّه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال او را شیر دهند به کسی محرم نمیشود بلکه اگر مثلاً پیش از تمام شدن دو سال، چهارده مرتبه و بعد از آن یک مرتبه شیر بخورد، به کسی محرم نمیشود، ولی چنانچه از موقع زاییدن زن شیرده بیشتر از دو سال گذشته باشد و شیر او باقی شد و بچّهای را شیر دهد آن بچّه به کسانی که گفته شد محرم میشود. نقل از توضیحالمسائل امام خمینی(ره)، مسألهی ۲۴۷۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت