کد مطلب: ۶۶۳۵
تعداد بازدید: ۲۹۶
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۸
عدالت در اسلام | ۱۲
سخن در این نیست که مردم، عدالت را نمی‌‏پسندند، نه هیچ‏کس حتی دزدان و یا سران ستم که استعمارگران باشند نیز هنگام تقسیم غنائم در میان خودشان، به عدالت توصیه می‏‌کنند. پس همگان عدالت را دوست می‏‌دارند، ولی اکنون در روابط اجتماعی ما سازوکاری حاکم است که نتیجه‌‏اش همین حال و روزی است که مشاهده می‏‌شود.

فصل سوّم: عدالت و  حکومت | ۴


تأکید بر رفتار اسلامی و عادلانه


رهنمود امام راحل به پاسداران کمیته‌ها:[1]
اگر در این مرحله که نشستن یک رژیم به جای یک رژیم فاسد است، مراعات نکنند آن جهات انقلابی را، مراعات نکنند آن عدالت اسلامی را که عدالت اسلامی از خود انسان شروع می‏‌شود تا همه‌جا؛ عدالت در خود انسان، عدالت با رفیق، عدالت با همسایه، عدالت با هم‏‌محله، عدالت با هم‏شهری، عدالت با هم‏استانی، عدالت با هم‏‌مملکتی، عدالت با همسایه‏‌های کشورهایی که با ما هستند، عدالت با همه بشر، اگر این معنا حاصل نشود، نه حکومت اسلامی است، نه پاسدارش پاسدار اسلام است.[2]
هم‏چنین تأکید کردند:
ما باید کوشش کنیم که این مطلب را به دنیا ثابت کنیم که مملکت ما یک مملکتی است که متحول شده از رژیم طاغوتی به رژیم اسلامی ـ انسانی و محتوایش، واقعش تغییر کرده؛ تحول واقعی، فقط اسم نبود که ما بگوییم جمهوری اسلامی. نه ما می‏خواهیم تمام قواعد اسلامی همان‏طور که در صدر اسلام بوده است، در ایران تحقق پیدا بکند... .[3]
«... عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید و این ملت را خدمت‏گزار باشید».[4]


تأمین اهداف حضرت امام راحل


وجود مبارک امام راحل، از بالاترین هدایای الهی به ملت شریف ایران و جهان اسلام بود که بسیار کم‏‌نظیر است. کاری که ایشان کردند؛ یعنی بیداری جهان، به‏ ویژه اندیشمندان لایق جهان اسلام و نیز تشکیل جمهوری اسلامی بر ویرانه‏‌های جور و جنایت ستم‏شاهی در درازای تاریخ ایران و گستره گیتی، معجزه الهی و بی‏نظیر است و قطعاً دست‏آوردهای بسیار فراوان و مثبتی دارد.[5]
اکنون سخن این است که آیا با گذشت چهاردهه از پیروزی انقلاب، خواسته امام راحل(قدس سره) که برگرفته از آموزه‏‌های دینی است، در باب عدالت اجتماعی کاملاً، پیاده شده است؟
سوگ‏مندانه و صادقانه باید گفت: نه. با این اقرار فوراً این پرسش به میان می‌آید که چرا؟
پاسخ تفصیلی به این سؤال در فصل «زمینه‏‌های اجرای عدالت اجتماعی» و فصل «موانع دادگستری و عدالت‏محوری» خواهد آمد.[6]
عجالتاً در این‏جا نقل گوشه‏ای از سخنان آیةالله خامنه‌‏ای، پاسخی به این پرسش است. ایشان می‌‏گوید:
... عدالت با تعارف درست نمی‏‌شود، اولاً: قاطعیت می‏خواهد، ثانیاً: ارتباط با مردم می‏خواهد، ثالثاً: ساده‌‏زیستی و مردمی‌بودن لازم دارد. و بالاتر از همه، خودسازی و تهذیب می‌خواهد، این هم جزء پیش‌شرط‏ها و پیش‌نیازهای اجرای عدالت است. اول باید خودمان را درست کنیم... تا بتوانیم عدالت را اجرا کنیم؛ وظیفه من و شما این‏هاست. واقعاً باید با ویژه‏ خواران و فساد مبارزه کنیم... عدالت را باید در برنامه‏‌های گوناگون معنا کنید... که از جمله آن‏ها تقویت پول ملی، مهار تورم و گرانی، کم ‏کردن شکاف و فاصله بین دهک‏های بالا و پایین جامعه، از این قبیل است. این سیاست‏ها باید به برنامه تبدیل شود و الا خود عنوان عدالت، یک هدف آرمانی است.[7]


پاسخ قرآن کریم


پاسخ یک آیه به این پرسش که چرا کارگزارن و دولت کاملاً و صددرصد عادلانه رفتار نمی‏کنند و چرا خواسته رهبران انقلاب، صددرصد پیاده نمی‏‌شود.
پاسخ آیه 26 سوره مبارکه حدید آن است که فرد فرد مردم همگی باید تهذیب و تربیت شوند و قیام به عدل کنند، چنان نیست که تنها وظیفه سردمداران و مدیران باشد. به بیانی، همان‏گونه که وظیفه رسولان و امیران جامعه، اقامه عدل است، منشأ عمده زمینه عدالت‏ گستری مردم هستند.
قرآن کریم می‏‌فرماید: «به ‏راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آن‏ها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم قیام به قسط کنند»[8] نمی‏‌فرماید:

«لِأقامةِ النّاس بِالقسطِ»، تا مردم را به زور به اقامه قسط وا دارند، زیرا اگر مردم خود تشنه و خواهان عدالت نباشند، اقامه اجباری ممکن نیست؛ همان‏گونه که ایجاد ایمان اجباری ممکن نیست.
منظور این نیست که اقامه عدل، تنها کار ملت است، نه دولت‏مردان بلکه معتقدیم وظیفه هر دو گروه است و اگر مردم در میدان عدالت‏‌گستری پا به رکاب و فداکار نباشند، دولت‏مردان عدالت‏خواه را بر سر کار نمی‏آورند و در وضعیتی که نوع مردم در پی ارزش‏های دیگری ـ غیر از عدالت ـ باشند چند مدیر متدین عدالت‏خواه آن‏قدر توانایی ندارند که شق‏القمر کنند و همگان را در همه‌جا به عدالت وادارند.
نیز در آیه 135 سوره نساء می‏‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید».[9]
گرچه مصداق آیه، قسط در ادای شهادت است، ولی در آیه هم به عدل دستور داده شده و هم به یک مورد از مصادیق عدالت؛ یعنی شهادت صادقانه و در تعمیم آیه نسبت به عدل، تردیدی نیست و مصداق، مخصص نیست.[10]
حتی در مبحث عدل جهانی حضرت مهدی(ع) نیز آیه شریفه می‏‌فرماید: «بندگان صالحم وارث زمین خواهند شد».[11] یعنی عبد صالح بودن، شرط عدل جهانی آن حضرت است. هم‏چنین قرآن حیات طیبه را برای مؤمن عامل صالح می‏داند.[12]
سرلوحه کار انبیا(ع) نیز «اعْبُدُوا اللهَ»[13] بود؛ یعنی تربیت مردان موحدی که بنده خدا باشند، نه در بند درهم و دینار و دنیا و در مراحل بعدی به عدالت اقتصادی و سلامت روابط معیشتی دستور می‌‏دادند و می‌فرمودند:

«فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ».[14]
سخن در این نیست که مردم، عدالت را نمی‌‏پسندند، نه هیچ‏کس حتی دزدان و یا سران ستم که استعمارگران باشند نیز هنگام تقسیم غنائم در میان خودشان، به عدالت توصیه می‏‌کنند. پس همگان عدالت را دوست می‏‌دارند، ولی اکنون در روابط اجتماعی ما سازوکاری حاکم است که نتیجه‌‏اش همین حال و روزی است که مشاهده می‏‌شود.
در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی نزد بیش‏تر مردم، ارزش‏های اسلامی مثل تقوا، جهاد، عدالت، ساده‌‏زیستی و... ارزش درجه اول و مقبول بود و بسیاری از مردم مؤمن به همین سو جهت‏‌گیری و گرایش داشتند، ولی اکنون که در عرف جامعه ما یک انقلاب ارزشی رخ داده و بسیاری از معروف‏ها منکر و منکرها، ارزش عالی جلوه کرده است.[15] دغدغه درجه اول مردم در روی کار آوردن مسئولان کشور اعم از شورای شهر یا نماینده مجلس یا دولت و رئیس جمهور و... و رأی‌دادن در انتخابات، گرایش‏های حزبی و جناحی است نه قداست و تقوا و کارآیی و کاردانی. به عبارتی اکثراً هنگام رأی‌دادن، به لیست حزب مورد علاقه خود رأی می‏دهند. ازاین‏رو، برخی از نمایندگان مجلس بوده‏اند که در یک مرحله بیش‏ترین آرا را داشته‌اند و در مرحله‌‏ای دیگر حداقل نصاب قبولی را هم کسب نکرده و باز در مرحله‌‏ای صدرنشین شده‌‏اند.
بدیهی است دغدغه اول مدیرانی که از دالان چنین دموکراسی بر کرسی قدرت تکیه می‌‏زنند، جز جلب هوای موکلان و کسب قربت بیش‏تر برای دوام ریاست چیزی نیست و صد البته که عدالت یعنی محدود و محصورکردن همین مدیران با دست خودشان که مصداق این واقعیت است که در این تمثیل آمده که هیچ‏گاه چاقو دسته خودش را نمی‏بُرد.
امام علی(ع) می‏‌فرماید: «امر [حاکمیت دین] خدا را فقط کسانی می‏توانند بر پای دارند که سازش نکنند، همرنگ جماعت نشوند و خود در پی مطامعی [و خواسته‏‌هایی] نباشند».[16]
تنها وجود یک دین یا قانون عادلانه کافی نیست، ضمانت اجرا می‌‏طلبد. شهیدبهشتی می‌‏نویسد:
عوامل ضمانت اجرای قانون در نظام اجتماعی اسلام عبارت‌ا‏ند از:
1. رشد فکری توده مردم؛
2. عواطف انسانی و مسلکی؛
3. ایمان به خدا و پاداش و کیفر او در دنیا و آخرت؛
4. احترام عمیق قلبی به قانون، از آن نظر که مستقیم یا غیرمستقیم به خدا مربوط می‏‌شود؛
5. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر؛
6. حکومت.[17]
و درباره خودسازی و مبارزه با فساد، چنین آمده است:
تأکید اسلام در خودسازی و تلاش مداوم در جهاد اکبر و پرورش معنوی اخلاقی افراد، عامل مهم ایجاد و بقای نظام عادل اجتماعی است. آفت نظام‏هایی که از ابتدا بر اساس حفظ حقوق و مصالح امت به وجود آمده‌‏اند فسادی است که از درون خود گردانندگان نظام، مملکت است زبانه بکشد. چه بسا خودخواهی، سودجویی و سلطه‌‏طلبی گروه‏‌های پیشتاز که هدف‏های اولیه را به دست فراموشی می‏سپارند و همه آنچه که در حقیقت، هدف تلاش‏های گذشته، ازبین‌بردن آن بوده است با چهره‏ای تازه وضع موجود را قبضه می‏کند که جلوگیری از این آفت، جز با انتظام مداوم از خود و تصفیه و سازندگی افراد و احیای ایمان و احساس معنوی و سازندگی پیگیر میسر نخواهد شد.
بدین ترتیب، انسان‏های پاک و آگاه و متبحر، با بهره‌گیری از نظام و قوانین اسلامی، می‏توانند، هم به‌وجودآورنده نظام صالح و عادل باشند و هم پاسدار آن.[18]


خودآزمایی


1- شرایط اجرای عدالت از نظر آیة الله خامنه‌‏ای را بیان کنید.
2- عوامل ضمانت اجرای قانون در نظام اجتماعی اسلام را نام ببرید.

 

پی نوشت ها


[1]. همان، ج8، ص318 تاریخ 6/4/58.
[2]. همان.
[3]. صحیفه امام، ج9، ص50.
[4]. همان، ج19، ص377 ـ 378.
[5]. به عنوان نمونه ر.ک: درآمد: مروری بر کارنامه سی ساله نظام جمهوری اسلامی ایران، 6 جلد، ناشر انتشارات دانشگاه تهران، شامل: «مجموعه مقالات نخستین همایش علمی درآمدی بر کارنامه نظام جمهوری اسلامی ایران، 1387 و کتاب: دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، سال 1382.
[6]. پیشنهاد می‏‌شود، همین سؤال عنوان پایان نامه‏‌ها و پژوهش‏های حوزوی و دانشگاهی و... قرار داده شود و درباره‏اش تحقیقات همه‌جانبه صورت پذیرد.
[7]. ر.ک: بیانات رهبر انقلاب اسلامی، 29/3/1385 و 8/8/1384.
[8]. حدید، آیه26: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...».
[9]. نساء، آیه135: «کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ...» و ر.ک: مائده، آیه8.
[10]. ر.ک: طباطبائی، تفسیرالمیزان، ج5، ص36، ذیل آیه شریفه بالا.
[11]. ر.ک: انبیاء، آیه105: «... أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ».
[12]. ر.ک: نحل، آیه97: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً».
[13]. اعراف، آیه85.
[14]. همان.
[15]. این موضوع انقلاب ارزشی، علل آن و راه اصلاحش و.... مبحث گسترده‏ای است. نشانه‏اش آن‏که در اوایل انقلاب، معیارهای ازدواج زوجین در درجه اول عمدتاً میزان فداکاری در راه اسلام، تقوا، لیاقت‏های شخصی، نجابت و سپس مسائل مادی بود، ولی امروزه تنها معیارهای مادی ملاک است و گاه تقوا و تدین، ارزش منفی هم به حساب می‌آید. یا آن روزها اگر یک استاد واجد همه شرایط اگر ساده‏زیست بود، مورد تحسین و احترام بود، او را حلال‏خور، غم‏خوار محرومان و پاک‏دست می‏دانستند، امروز، همان شخص در دانشگاه به عنوان استاد بی‏عرضه، که نتوانسته خانه و خودروی عالی کسب کند، کم‌سواد، ناتوان و... شمرده می‏‌شود و همتای او که جزو مرفّهان است، استاد ممتاز و عالی قلمداد می‏گردد!
[16]. نهج‏البلاغه، عبده، ص1137، جزء، 36 ص176: «لَایُقیمُ أمر الله ـ ‏سُبَحانه ‏ـ إلّا مَن لَایُصانُع وَ لَایُضارعُ وَ لَایَتَّبعُ المطامِعُ».
[17]. سیدمحمد حسینی‏بهشتی، محمدجواد باهنر و علی گلزاده، دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، ص383.
[18]. همان، ص361 ـ 362.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: