فصل سوّم: عدالت و حکومت | ۴
رهنمود امام راحل به پاسداران کمیتهها:[1]
اگر در این مرحله که نشستن یک رژیم به جای یک رژیم فاسد است، مراعات نکنند آن جهات انقلابی را، مراعات نکنند آن عدالت اسلامی را که عدالت اسلامی از خود انسان شروع میشود تا همهجا؛ عدالت در خود انسان، عدالت با رفیق، عدالت با همسایه، عدالت با هممحله، عدالت با همشهری، عدالت با هماستانی، عدالت با هممملکتی، عدالت با همسایههای کشورهایی که با ما هستند، عدالت با همه بشر، اگر این معنا حاصل نشود، نه حکومت اسلامی است، نه پاسدارش پاسدار اسلام است.[2]
همچنین تأکید کردند:
ما باید کوشش کنیم که این مطلب را به دنیا ثابت کنیم که مملکت ما یک مملکتی است که متحول شده از رژیم طاغوتی به رژیم اسلامی ـ انسانی و محتوایش، واقعش تغییر کرده؛ تحول واقعی، فقط اسم نبود که ما بگوییم جمهوری اسلامی. نه ما میخواهیم تمام قواعد اسلامی همانطور که در صدر اسلام بوده است، در ایران تحقق پیدا بکند... .[3]
«... عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید و این ملت را خدمتگزار باشید».[4]
وجود مبارک امام راحل، از بالاترین هدایای الهی به ملت شریف ایران و جهان اسلام بود که بسیار کمنظیر است. کاری که ایشان کردند؛ یعنی بیداری جهان، به ویژه اندیشمندان لایق جهان اسلام و نیز تشکیل جمهوری اسلامی بر ویرانههای جور و جنایت ستمشاهی در درازای تاریخ ایران و گستره گیتی، معجزه الهی و بینظیر است و قطعاً دستآوردهای بسیار فراوان و مثبتی دارد.[5]
اکنون سخن این است که آیا با گذشت چهاردهه از پیروزی انقلاب، خواسته امام راحل(قدس سره) که برگرفته از آموزههای دینی است، در باب عدالت اجتماعی کاملاً، پیاده شده است؟
سوگمندانه و صادقانه باید گفت: نه. با این اقرار فوراً این پرسش به میان میآید که چرا؟
پاسخ تفصیلی به این سؤال در فصل «زمینههای اجرای عدالت اجتماعی» و فصل «موانع دادگستری و عدالتمحوری» خواهد آمد.[6]
عجالتاً در اینجا نقل گوشهای از سخنان آیةالله خامنهای، پاسخی به این پرسش است. ایشان میگوید:
... عدالت با تعارف درست نمیشود، اولاً: قاطعیت میخواهد، ثانیاً: ارتباط با مردم میخواهد، ثالثاً: سادهزیستی و مردمیبودن لازم دارد. و بالاتر از همه، خودسازی و تهذیب میخواهد، این هم جزء پیششرطها و پیشنیازهای اجرای عدالت است. اول باید خودمان را درست کنیم... تا بتوانیم عدالت را اجرا کنیم؛ وظیفه من و شما اینهاست. واقعاً باید با ویژه خواران و فساد مبارزه کنیم... عدالت را باید در برنامههای گوناگون معنا کنید... که از جمله آنها تقویت پول ملی، مهار تورم و گرانی، کم کردن شکاف و فاصله بین دهکهای بالا و پایین جامعه، از این قبیل است. این سیاستها باید به برنامه تبدیل شود و الا خود عنوان عدالت، یک هدف آرمانی است.[7]
پاسخ یک آیه به این پرسش که چرا کارگزارن و دولت کاملاً و صددرصد عادلانه رفتار نمیکنند و چرا خواسته رهبران انقلاب، صددرصد پیاده نمیشود.
پاسخ آیه 26 سوره مبارکه حدید آن است که فرد فرد مردم همگی باید تهذیب و تربیت شوند و قیام به عدل کنند، چنان نیست که تنها وظیفه سردمداران و مدیران باشد. به بیانی، همانگونه که وظیفه رسولان و امیران جامعه، اقامه عدل است، منشأ عمده زمینه عدالت گستری مردم هستند.
قرآن کریم میفرماید: «به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم قیام به قسط کنند»[8] نمیفرماید:
«لِأقامةِ النّاس بِالقسطِ»، تا مردم را به زور به اقامه قسط وا دارند، زیرا اگر مردم خود تشنه و خواهان عدالت نباشند، اقامه اجباری ممکن نیست؛ همانگونه که ایجاد ایمان اجباری ممکن نیست.
منظور این نیست که اقامه عدل، تنها کار ملت است، نه دولتمردان بلکه معتقدیم وظیفه هر دو گروه است و اگر مردم در میدان عدالتگستری پا به رکاب و فداکار نباشند، دولتمردان عدالتخواه را بر سر کار نمیآورند و در وضعیتی که نوع مردم در پی ارزشهای دیگری ـ غیر از عدالت ـ باشند چند مدیر متدین عدالتخواه آنقدر توانایی ندارند که شقالقمر کنند و همگان را در همهجا به عدالت وادارند.
نیز در آیه 135 سوره نساء میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید».[9]
گرچه مصداق آیه، قسط در ادای شهادت است، ولی در آیه هم به عدل دستور داده شده و هم به یک مورد از مصادیق عدالت؛ یعنی شهادت صادقانه و در تعمیم آیه نسبت به عدل، تردیدی نیست و مصداق، مخصص نیست.[10]
حتی در مبحث عدل جهانی حضرت مهدی(ع) نیز آیه شریفه میفرماید: «بندگان صالحم وارث زمین خواهند شد».[11] یعنی عبد صالح بودن، شرط عدل جهانی آن حضرت است. همچنین قرآن حیات طیبه را برای مؤمن عامل صالح میداند.[12]
سرلوحه کار انبیا(ع) نیز «اعْبُدُوا اللهَ»[13] بود؛ یعنی تربیت مردان موحدی که بنده خدا باشند، نه در بند درهم و دینار و دنیا و در مراحل بعدی به عدالت اقتصادی و سلامت روابط معیشتی دستور میدادند و میفرمودند:
«فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ».[14]
سخن در این نیست که مردم، عدالت را نمیپسندند، نه هیچکس حتی دزدان و یا سران ستم که استعمارگران باشند نیز هنگام تقسیم غنائم در میان خودشان، به عدالت توصیه میکنند. پس همگان عدالت را دوست میدارند، ولی اکنون در روابط اجتماعی ما سازوکاری حاکم است که نتیجهاش همین حال و روزی است که مشاهده میشود.
در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی نزد بیشتر مردم، ارزشهای اسلامی مثل تقوا، جهاد، عدالت، سادهزیستی و... ارزش درجه اول و مقبول بود و بسیاری از مردم مؤمن به همین سو جهتگیری و گرایش داشتند، ولی اکنون که در عرف جامعه ما یک انقلاب ارزشی رخ داده و بسیاری از معروفها منکر و منکرها، ارزش عالی جلوه کرده است.[15] دغدغه درجه اول مردم در روی کار آوردن مسئولان کشور اعم از شورای شهر یا نماینده مجلس یا دولت و رئیس جمهور و... و رأیدادن در انتخابات، گرایشهای حزبی و جناحی است نه قداست و تقوا و کارآیی و کاردانی. به عبارتی اکثراً هنگام رأیدادن، به لیست حزب مورد علاقه خود رأی میدهند. ازاینرو، برخی از نمایندگان مجلس بودهاند که در یک مرحله بیشترین آرا را داشتهاند و در مرحلهای دیگر حداقل نصاب قبولی را هم کسب نکرده و باز در مرحلهای صدرنشین شدهاند.
بدیهی است دغدغه اول مدیرانی که از دالان چنین دموکراسی بر کرسی قدرت تکیه میزنند، جز جلب هوای موکلان و کسب قربت بیشتر برای دوام ریاست چیزی نیست و صد البته که عدالت یعنی محدود و محصورکردن همین مدیران با دست خودشان که مصداق این واقعیت است که در این تمثیل آمده که هیچگاه چاقو دسته خودش را نمیبُرد.
امام علی(ع) میفرماید: «امر [حاکمیت دین] خدا را فقط کسانی میتوانند بر پای دارند که سازش نکنند، همرنگ جماعت نشوند و خود در پی مطامعی [و خواستههایی] نباشند».[16]
تنها وجود یک دین یا قانون عادلانه کافی نیست، ضمانت اجرا میطلبد. شهیدبهشتی مینویسد:
عوامل ضمانت اجرای قانون در نظام اجتماعی اسلام عبارتاند از:
1. رشد فکری توده مردم؛
2. عواطف انسانی و مسلکی؛
3. ایمان به خدا و پاداش و کیفر او در دنیا و آخرت؛
4. احترام عمیق قلبی به قانون، از آن نظر که مستقیم یا غیرمستقیم به خدا مربوط میشود؛
5. امربهمعروف و نهیازمنکر؛
6. حکومت.[17]
و درباره خودسازی و مبارزه با فساد، چنین آمده است:
تأکید اسلام در خودسازی و تلاش مداوم در جهاد اکبر و پرورش معنوی اخلاقی افراد، عامل مهم ایجاد و بقای نظام عادل اجتماعی است. آفت نظامهایی که از ابتدا بر اساس حفظ حقوق و مصالح امت به وجود آمدهاند فسادی است که از درون خود گردانندگان نظام، مملکت است زبانه بکشد. چه بسا خودخواهی، سودجویی و سلطهطلبی گروههای پیشتاز که هدفهای اولیه را به دست فراموشی میسپارند و همه آنچه که در حقیقت، هدف تلاشهای گذشته، ازبینبردن آن بوده است با چهرهای تازه وضع موجود را قبضه میکند که جلوگیری از این آفت، جز با انتظام مداوم از خود و تصفیه و سازندگی افراد و احیای ایمان و احساس معنوی و سازندگی پیگیر میسر نخواهد شد.
بدین ترتیب، انسانهای پاک و آگاه و متبحر، با بهرهگیری از نظام و قوانین اسلامی، میتوانند، هم بهوجودآورنده نظام صالح و عادل باشند و هم پاسدار آن.[18]
1- شرایط اجرای عدالت از نظر آیة الله خامنهای را بیان کنید.
2- عوامل ضمانت اجرای قانون در نظام اجتماعی اسلام را نام ببرید.
[1]. همان، ج8، ص318 تاریخ 6/4/58.
[2]. همان.
[3]. صحیفه امام، ج9، ص50.
[4]. همان، ج19، ص377 ـ 378.
[5]. به عنوان نمونه ر.ک: درآمد: مروری بر کارنامه سی ساله نظام جمهوری اسلامی ایران، 6 جلد، ناشر انتشارات دانشگاه تهران، شامل: «مجموعه مقالات نخستین همایش علمی درآمدی بر کارنامه نظام جمهوری اسلامی ایران، 1387 و کتاب: دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، سال 1382.
[6]. پیشنهاد میشود، همین سؤال عنوان پایان نامهها و پژوهشهای حوزوی و دانشگاهی و... قرار داده شود و دربارهاش تحقیقات همهجانبه صورت پذیرد.
[7]. ر.ک: بیانات رهبر انقلاب اسلامی، 29/3/1385 و 8/8/1384.
[8]. حدید، آیه26: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...».
[9]. نساء، آیه135: «کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ...» و ر.ک: مائده، آیه8.
[10]. ر.ک: طباطبائی، تفسیرالمیزان، ج5، ص36، ذیل آیه شریفه بالا.
[11]. ر.ک: انبیاء، آیه105: «... أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ».
[12]. ر.ک: نحل، آیه97: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً».
[13]. اعراف، آیه85.
[14]. همان.
[15]. این موضوع انقلاب ارزشی، علل آن و راه اصلاحش و.... مبحث گستردهای است. نشانهاش آنکه در اوایل انقلاب، معیارهای ازدواج زوجین در درجه اول عمدتاً میزان فداکاری در راه اسلام، تقوا، لیاقتهای شخصی، نجابت و سپس مسائل مادی بود، ولی امروزه تنها معیارهای مادی ملاک است و گاه تقوا و تدین، ارزش منفی هم به حساب میآید. یا آن روزها اگر یک استاد واجد همه شرایط اگر سادهزیست بود، مورد تحسین و احترام بود، او را حلالخور، غمخوار محرومان و پاکدست میدانستند، امروز، همان شخص در دانشگاه به عنوان استاد بیعرضه، که نتوانسته خانه و خودروی عالی کسب کند، کمسواد، ناتوان و... شمرده میشود و همتای او که جزو مرفّهان است، استاد ممتاز و عالی قلمداد میگردد!
[16]. نهجالبلاغه، عبده، ص1137، جزء، 36 ص176: «لَایُقیمُ أمر الله ـ سُبَحانه ـ إلّا مَن لَایُصانُع وَ لَایُضارعُ وَ لَایَتَّبعُ المطامِعُ».
[17]. سیدمحمد حسینیبهشتی، محمدجواد باهنر و علی گلزاده، دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، ص383.
[18]. همان، ص361 ـ 362.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت