بخش دوّم: پیامبر اسلام (نبوت خاصه) | ۵
قبلاً گفته شد که قرآن معجزه است و با کلام آدمیان تفاوت دارد. دوست و دشمن نیز به این موضوع اعتراف داشته و دارند. در این جا لازم است علت معجزه بودن آن بیان گردد. علما، متکلمان، ادیبان و مفسران قرآن در این باره وجوهی را ذکر کردهاند که ما به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
با مطالعه دقیق قرآن، معلوم میشود که این کتاب عظیم دارای سبک بدیع و جدیدی است و کاملاً با سبک و اسلوب تألیفات دیگر تفاوت دارد. آیات قرآن شعر نیست، زیرا بر طبق اوزان اشعار تنظیم نشده و قافیه ندارند. به علاوه، اشعار غالباً با تخیل و مبالغه گویی سروده میشوند در حالی که آیات قرآن چنین نیست.
قرآن با این که کتاب شعر نیست، اما آیات هر سورهای همانند قطعاتی از اشعار، با انسجام و اسلوب خاصی در کنار هم چیده شده و میان پایان آیات هر سورهای تناسب و تشابه خاصی وجود دارد که به آنها جاذبه و زیبایی میدهد.
آیات، وزن شعری ندارند اما دارای آهنگ جالب و جاذب است.
قرآن به سبک نثر تنظیم شده، اما با نثرهای دیگر دو تفاوت کلی دارد:
الف. قرآن از جهت فصاحت، بلاغت و انتخاب کلمات و جملهها در عالیترین سطوح قرار دارد. علمیترین مفاهیم را در قالب بهترین و مناسبترین جملهبندیها ریخته که در عین سادگی، از لطافت، زیبایی و شیرینی مخصوصی برخوردار است که در کلامهای دیگر مشاهده نمیشود؛ حتی خطبهها، احادیث و دعاهای خود پیامبر اسلام نیز دارای چنین جاذبهای نیستند. امیرالمؤمنین(ع) با این که از فصیحترینِ عرب به شمار میرود و از آغاز کودکی با قرآن مأنوس بوده و حافظ و نویسندهی آن است، و نهجالبلاغه او جزء بلیغترین کتابها محسوب میشود، اما در عین حال، جاذبه و زیبایی قرآن را ندارد. آیاتی از قرآن که احیاناً در خطبههای نهجالبلاغه یا احادیث به کار گرفته شده همانند ستارهای در آسمان، میدرخشد.
ب. مطالب و معانی در قرآن کریم با اسلوب و روش مخصوصی تنظیم یافته که با کتابهای دیگر تفاوت چشمگیری دارد. در این کتاب آسمانی، مطالب متنوع و گوناگونی وجود دارد، مانند: خداشناسی، معاد، قیامت، حساب و کتاب، بهشت و دوزخ، نبوت، داستان، آثار اخلاق نیک و بد، آفرینش زمین، آسمان، انسان، حیوان، گیاه، دریا و ابر و باد و باران، احکام و قوانین، کارهای حلال و حرام، عبادات، معاملات، نکاح و طلاق، قصاص و حدود و دیات، پند و اندرز و دهها موضوع دیگر.
این قبیل موضوعات و مانند آن به عناوین مختلفی در قرآن مطرح شدهاند، اما نه به گونهی سایر کتابها، چون در هر کتابی یک موضوع مورد بررسی قرار میگیرد و در طول کتاب از عناوین و مسائل کلی و جزئی مربوطه بحث میشود. گاهی نیز چند موضوع بررسی میشود، ولی باز هم موضوعات مختلف به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرند. چنین کتابی در واقع چند کتاب است که با هدف واحدی در یک کتاب قرار گرفتهاند.
اما قرآن در یک موضوع بحث نکرده و مسائل مربوط به هر موضوعی را در یک جا و با هم ذکر نکرده بلکه موضوعات و مسائل متنوع، به طور پراکنده در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، لیکن بی ارتباط و تناسب نیستند بلکه تناسب ویژهای آنها را به هم مربوط ساخته و آیات و سورهها را تشکیل داده است.
مفاهیم و موضوعات متنوع قرآن به منزلهی جواهرات گرانقدر و مختلفی هستند که با تناسب و نظم خاصی به کار رفتهاند.
بنابراین قرآن کریم، در تنظیم مطالب، با هیچ یک از کتابهای عقیدتی، اخلاقی، قانونی، داستانی، علوم طبیعی، علوم انسانی، ادبی و تاریخی شباهت ندارد، لیکن همه را به هم ربط داده و هماهنگ ساخته است. هدف قرآن عبارت است از: شناخت انسان، جهان، خدای متعال، معاد و زندگی بعد از مرگ و نیز توجه دادن انسان به پرستش خدای یگانه و دعوت او به انجام وظایف اجتماعی و فردی و تزکیه و تهذیب نفس از اخلاق بد، پرورش نفس با مکارم اخلاق و در نهایت تقرب به خدا و سیر و سلوک الی الله.
مفاهیم عالی قرآن با صراحت و قاطعیت مخصوصی بیان شده است، بهطوری که در عمق جان انسان نفوذ کرده و شنونده احساس میکند که گوینده، واقعیتها را مشاهده میکند و از غیب خبر میدهد. به همین جهت بشارتهای قرآن امیدوار کننده و تهدیدهای آن شدیداً کوبنده است.
تفکر در آیات قرآن، روح انسان را جلا میدهد و از جهان ماده بالاتر میبرد و آن را با جهان غیب آشنا میسازد. لذا روح انسان در این جذبهها ممکن است حقایقی را مشاهده کند که چشم سر توان دیدن آنها را ندارد.
جذّابیت آیات قرآن به حدی است که معاندین اسلام آن را سحر میخواندند.
گاهی از شنیدن آنها آن چنان متحیر و از خود بی خود میشدند که نمیفهمیدند چگونه آنها را توجیه کنند. قبلاً نیز گفته شد که عتبه بعد از شنیدن آیات «حم * تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ... فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَثَمُودَ» آنگونه متحیر شد که از توجیه و تفسیر آیات اظهار ناتوانی کرد و در جواب قریش گفت: «ما فهمت مما قال غير انه انذركم بصاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود».
از ترس همین جاذبهی معنوی آیات قرآن بود که سران شرک به مردم میگفتند: به سخنان محمد گوش ندهید، زیرا ممکن است فریب بخورید.
ابن اثیر مینویسد: طفیل، پسر عمرو دوسی که مردی شریف، شاعر و زیرک بود میگفت: در زمانی که رسول خدا(ص) در مکه بود، به آن شهر سفر کردم. جمعی از بزرگان قریش نزد من آمده و گفتند: ای طفیل! تو در حالی به شهر ما آمدهای که این مرد (حضرت محمد) در میان ما زندگی میکند. ما را به سختی انداخته و باعث اختلاف و تفرقه شده است. کلام او همانند سحر و جادو در میان پدر و پسر، زن و شوهر و برادران جدایی میاندازد. از این جهت میترسیم که شما هم فریب بخورید. پس با محمد حرف نزن و به سخنانش گوش نده.
طفیل میگوید: آن قدر در این رابطه به من سفارش کردند تا این که تصمیم گرفتم سخنان محمد را استماع نکنم و با او سخن نگویم، به حدی که در گوشهایم پنبه گذاشتم.
بامداد به مسجدالحرام رفتم، رسول خدا را دیدم که نزد کعبه نماز میخواند. نزدیکتر رفتم، خدا اراده کرده بود که کلام او را به گوش من برساند. کلام زیبایی به گوشم رسید. با خودم گفتم: مادرت به عزایت بنشیند، تو که مردی شاعر و عاقل هستی و خوب را از بد تشخیص میدهی. پس چه مانع دارد که کلام این مرد را بشنوی. اگر خوب و درست بود قبول میکنی و اگر زشت و باطل بود ترک میکنی.
طفیل میگوید: قدری صبر کردم تا محمد بهسوی خانهی خود حرکت کرد، من نیز دنبالش رفتم، وقتی داخل خانه شد من هم وارد شدم. آن گاه عرض کردم: ای محمد! سران قریش به من چنین و چنان گفتهاند، ولی خدا خواسته بود که کلام تو به گوشم برسد. سخنان زیبا و خوبی از تو شنیدم، هدف و امر خودت را بر من عرضه بدار. پس محمد(ص) اسلام را بر من عرضه داشت و برایم قرآن خواند. به خدا سوگند! کلامی را خوبتر و امری را استوارتر از آن نشنیده بودم.[1]
بنابراین شما نیز اگر با ادبیات عرب و تفسیر قرآن آشنا و مأنوس باشید و در اسلوب بدیع تنظیم آیات و مفاهیم عالی قرآن و در انتخاب کلمات و جملهبندیها تفکر و تأمل کنید میتوانید به بخشی از زیباییها و شگفتیهای این کتاب آسمانی پی ببرید.
یکی دیگر از نشانههای معجزه بودن قرآن این است که هیچ اختلافی در میان آیات آن وجود ندارد. خود قرآن نیز بدین نکته اشاره کرده و میگوید:
«آيا در قرآن نمىانديشند؟ اگر از غير خدا بود اختلاف فراوانى را در آن مىيافتند».[2]
آیهی مذکور، مردم را مورد توبیخ قرار داده و فرموده: چرا در قرآن تدبر نمیکنند تا بفهمند که آیات آن اختلافی ندارد و از جانب خدا نازل گشته است، زیرا کلام آدمی بیاختلاف نیست.
در کتابهای تألیف بشر دو نوع اختلاف دیده میشود که هیچ یک از آنها در قرآن وجود ندارد:
اول: اختلافی که مربوط به سبک نگارش، استعمال کلمات مناسب، کیفیت ترکیب و جملهبندی، رعایت نکات ادبی، بلاغت و زیبانویسی است.
از آن جا که انسان همواره در حال تغییر و تکامل است و هر چه بیشتر بنویسد و تمرین کند ماهرتر و نوشتارش بهتر، بلیغتر و زیباتر خواهد شد.
همچنین حالات مختلف نفسانی، کیفیت مزاجی، حوادث گوناگون و شرایط زندگی یک مؤلف در کیفیت نگارش او تأثیر دارد. انسان در حال سلامت یا بیماری، نشاط یا کسالت، سرور یا اندوه، احساس پیروزی یا شکست، اعتماد به نفس یا احساس حقارت، یکسان نمینویسد و هر یک از اینها در کیفیت تألیف و در حسن و زیبایی کلام تأثیر دارند.
بنابراین اگر یک کتاب را با دقت بررسی کنید در مییابید که فصول مختلف آن در حسن و زیبایی عبارت، یکنواخت نیست و تنها کتابی که چنین اختلافاتی در آن دیده نمیشود قرآن کریم است؛ نه سورههایی که در آغاز بعثت نازل شدهاند با آخرین سورههای نازل شده تفاوت دارند و نه در میان سورهها و آیههای مختلف آن، تفاوتی دیده میشود.
قرآن کریم در طول مدت 23 سال به تدریج و در زمان و مکان و شرایط مختلف بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده است، اما در عین حال از جهت فصاحت، بلاغت و زیبایی کلام در بخشهای مختلف آن تفاوتی مشاهده نمیشود. از این جا معلوم میشود که قرآن، کلام خداست که تغیّر و تکامل در وجود و افعالش راه ندارد.
دوم: وجود مطالب متنافی و متناقض تألیفهای بشری است. اگر یک مؤلف درس نخوانده در مدت 23 سال به دیگران املا کند و در مورد موضوع و عنوانهای متنوع باشد، مطالب کلی و جزئی چنین کتابی بدون شک بی تنافی و تناقض نخواهد بود.
ممکن است مؤلف در یک زمان مطلبی را بنویسد و در زمان دیگر در اثر تغییر عقیده یا فراموشی یا غفلت، مطلب دیگری را بر خلاف آن بگوید.
علاوه بر آن ممکن است نویسنده دیگری بعد از وی مطالب او را نقد کرده و با استدلال جدید مورد نقض قرار دهد. موارد فراوانی اتفاق افتاده است که نویسندههای متقدم مطالبی را با استدلال محکم نوشتهاند ولی با مرور زمان مؤلفین دیگر با استدلال دیگر آن مطالب را رد کردهاند.
به شهادت تاریخ، حضرت محمد(ص) درس نخوانده بود.[3] در قرآن نیز به عنوان پیامبر امّی معرفی شده است.[4] مجموع آیات و سورههای قرآن در مدت 23 سال در موارد مختلف و به طور پراکنده بر آن حضرت نازل شد.
آن حضرت آیات قرآن را خودش نمینوشت بلکه بر دیگران املا میکرد.
هیچگاه در این باره پیامبر اسلام در گفتههای سابق خود تجدید نمیکرد. با همهی اینها کوچکترین اختلاف، تناقض و ناهماهنگی در میان آیات قرآن مشاهده نمیشود.
موردی در احکام و قوانین اجتماعی، حقوقی و عبادی قرآن پیدا نمیشود که با مبانی اعتقادی و اخلاقی آن کتاب آسمانی ناهماهنگ باشد. در مسائل اخلاقی چیزی پیدا نمیشود که با مبانی اعتقادی تنافی داشته باشد. در داستانهای قرآن و سرگذشت پیامبران و امتهای گذشته چیزی پیدا نمیشود که بر خلاف مبانی اعتقادی یا اخلاقی باشد. در مسائل طبیعی چیزی گفته نشده که بر خلاف مبانی فکری باشد. در مسائل مربوط به معاد و ثواب و کیفرهای اخروی چیزی نیست که با عدالت و صفات کمال و جمال الهی ناسازگار باشد. در مسائل مربوط به نبوت عامه و خاصه مطلبی گفته نشده که با اصول خداشناسی ناسازگار باشد.
بنابراین گرچه در قرآن دربارهی موضوعات و مسائل متعدد و متنوعی صحبت شده، اما همهی آنها منسجم و هماهنگ هستند و کوچکترین ناسازگاری در میان آنها وجود ندارد. لذا نمیتواند کلام آدمی باشد. بلکه کلامی الهی است که با وحی بر قلب مبارک پیامبر گرامی اسلام نازل گشته است و دیگران نیز از آوردن چنین کتابی عاجزند.
1- علل معجزه بودن قرآن را بیان کنید.
2- دو نوع اختلاف که در کتابهای تألیف بشر دیده میشود، چیست؟
[1]. اسدالغابه، ج 3، ص 54.
[2]. نساء (4) آيهی 82: «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً».
[3]. عنكبوت (29) آيهی 48: «وَما كُنْتَ تَتْلُوآ مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً الْارْتابَ المُبْطِلُونَ».
[4]. اعراف (7) آيهی 157: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالمَعْرُوفِ وَيَنْهاهُمْ عَنِ المُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِى كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ اولئِك هُمُ المُفْلِحُونَ».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت