فصل دهم: زکات | ۱
پیشتر گفتم که با توجه به نوع خلقت انسان، او نمیتواند تنها زندگی کند چون، اساساً موجودی اجتماعی است. ازاینرو، افراد بشر باید با هم مجتمع شوند و هر کدام گوشهای از کارهای مرتبط با جامعهی انسانی را بر عهده گیرند. در این هنگام، ضرورت مبادله و معاملهی انسانها با یکدیگر به میان میآید؛ بهگونهای که هر کس از آنچه تهیه کرده به دیگری میدهد و در مقابل از آنچه دیگران تهیه کردهاند میگیرد. برای معامله، ابزاری لازم است که از آن به «مال»، تعبیر میشود. وجود مال در زندگی اجتماعی، مانند خون در تن انسان است که قوام زندگی به آن وابسته است. قرآن کریم، مال را قوام زندگی بشر دانسته:
اموال خود را که خداوند وسیلهی قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید.[1]
لذا مال هر کس، مثل جان او محترم است و کسی حق ندارد به غیر از طریق مشروع در آن تصرف کند؛ اما چون در جامعه مصارفی پیش میآید که اختصاص به یک نفر ندارد و متعلق به همه است؛ مانند تأمین امنیت شهرها، ساختن پل، سد، مسجد، بیمارستان، نگهداری از یتیمان و بینوایان و قرضداران که قادر به ادای دین خود نیستند، ساختن مدارس و کمک به اشخاصی که در شهر خود غنی هستند، اما در بین راه درماندهاند و امثال اینها. خداوند در قرآن کریم مقرر فرموده که هر کس که غنی است مبلغی برای اینگونه مصارف بپردازد و این مال را صدقه و زکات نامیده است. قرآن کریم، پرداخت زکات را در ردیف نماز خواندن قرار داده و هر جا به نماز امر فرموده بیدرنگ امر به زکات نموده است و به همان اندازه که به نماز اهمیت داده به زکات نیز اهمیت داده است. قرآن کریم در حدود 28 آیه از زکات سخن گفته است. از جمله میفرماید:
و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و هر کار خیری را برای خود از پیش میفرستید، آن را نزد خدا [در سرای دیگر] خواهید یافت. خداوند به اعمال شما بیناست.[2]
قرآن مجید، دادن زکات را از علائم ایمان و رستگاری قرار داده است:
مؤمنان رستگار شدند، آنها که در نمازشان خشوع دارند و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند و زکات را انجام میدهند.[3]
مردانی که نه تجارت و نه معاملهای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند. آنها از روزی میترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو میشود.[4]
خداوند متعال به نبیّ اکرم(ص) دستور داده که زکات را از مردم بگیرد.
از اموالشان صدقهای [به عنوان زکات] بگیر، تا به وسیلهی آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و [هنگام گرفتن زکات،] به آنان دعا کن که دعای تو، مایهی آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست!.[5]
آیا نمیدانستند که فقط خداوند، توبه را از بندگانش میپذیرد و صدقات را میگیرد و خداوند توبهپذیر و مهربان است؟!.[6]
حتی امر شده که با آنها جنگ کند و از آنان زکات را بگیرد.
هر گاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است!.[7]
پرداخت زکات از علائم ایمان و اسلام شمرده شده و رستگاری به پرداخت زکات است و کسانی که زکات ندهند، متجاوز و متعدی شمرده شدهاند، اما اگر زکات دادند و نماز خواندند آنها برادران شما در دین هستند. در روایات به ما رسیده که: هر کس نماز نخواند، بیایمان از دنیا میرود؛ همانگونه که هر کس یک قیراط زکات بر گردنش باشد و از دنیا برود، بیایمان از دنیا رفته است. ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت میکند:
کسی که یک قیراط از زکات را نپردازد، نه مؤمن است و نه مسلمان و ارزشی ندارد.[8]
در روایات، ادای زکات، شرط قبولی نماز قرار داده شده است. امام صادق(ع) فرمودند:
به راستی خداوند عزّوجلّ مقارن کرد زکات را با نماز، آنجا که فرمود نماز را بپا دارید و زکات را ادا کنید. پس هر کس که نماز را به پای دارد، اما زکات مالش را ندهد، گویی نماز هم نخوانده است.[9]
اما، ما انسانها نوعاً مال به جانمان بسته است و حاضر نیستیم حقّ واجب خدا را از آن ادا کنیم؛ در حالی که مانع زکات و کسی که زکات اموالش را ندهد جهنمی است. محمد بن مسلم میگوید: از امام صادق(ع) دربارهی قول خداوند عزّوجلّ در آیهی شریفه که فرمود:
به زودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان میافکنند.[10]
سؤال کردم. حضرت(ع) فرمود:
هر کس زکات مال خود را نپردازد، خدا آن مال را در روز قیامت به صورت اژدهایی از آتش مبدل میکند که به گردن او طوق میشود [همانطور که در دنیا به هیچ قیمت، این اموال را از خود دور نمیکرد] و مرتب او را نیش میزند.[11]
پیامبر اکرم(ص) مانع الزّکاة را جزء جماعت مسلمانان قرار نداده است. امام باقر(ع) میفرماید:
رسول خدا(ص) چند نفر را از مسجد به نام یکی یکی خطاب کردند که فلان... برخیزند تا پنج نفر، همه را بیرون کرده و فرمودند: از مسجد ما بیرون بروید (اجازه ندارید بمانید) و نماز بخوانید، زیرا شما زکات نمیدهید.[12]
علمای اسلام گفتهاند: پیامبر برای انجام دو وظیفه میآید؛ یکی، اینکه مردم را متوجه خدا سازد و دیگر، آنکه زندگی اجتماعی آنها را منظم نماید؛ نماز برای توجه به خداست و زکات برای منظم ساختن زندگی اجتماعی مردم. اگر زکات و سایر انفاقات مالی ادا میشد، این قدر اختلاف طبقاتی بین ما وجود نداشت و این قدر فقیران و بیچارگان از گرسنگی نمیمردند و اوضاع زندگی عمومی ما خراب نبود؛ طوری که عدهای از زیادی مال ندانند آن را چگونه مصرف کنند و گروهی دیگر از گرسنگی و بیغذایی بمیرند. جماعتی از فقر و بیچارگی در دخمههای نمناک زندگی کنند یا حتی در کوچهها بخوابند و عدهای دیگر کاخهای آسمانخراش بسازند.
اسلام آمده تا این اندازه اختلافات نباشد، ولی ما از اسلام به جز عباداتی که برایمان خرجی نداشته باشد چیز دیگری را عمل نمیکنیم! اگر ما مسلمانیم، باید به همهی احکام اسلام عمل کنیم. واقعاً چیز عجیبی است خداوند متعال این قدر به ما نعمت داده، سلامت و عمر داده، حال که حقّ اندکی در مالمان قرار داده، آن هم برای مصارف عمومی خودمان، حاضر نیستیم آن را بپردازیم و متوجه نیستیم که خدا هم برکات خود را از اموال ما برداشته؛ زمین همان زمین، آب همان آب، اما برکت ندارد. بیهوده تلف میشود. مال مبارکی نیست و در دم مردن هم به درد ما نمیخورد. ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) روایت میکند:
هر گاه زکات پرداخته نشود، زمین برکات خود را از مردم باز میدارد.[13]
همچنین رسول خدا(ص) میفرماید:
مالی که زکاتش پرداخت نشود، ملعون و از رحمت الهی دور است.[14]
و نیز امام صادق(ع) فرمود:
هیچ مالی در خشکی یا دریا ضایع و تلف نمیشود، مگر برای آن که زکاتش پرداخت نشده باشد و هیچ پرندهای صید نمیشود، مگر برای ضایع نمودن تسبیح الهی.[15]
البته مالی که حقِّ واجب آن داده نشود برکت ندارد و در مرض و معصیت صرف میشود و ظالم، آن را به زور میستاند. امام صادق(ع) میفرماید:
هیچ بندهای نیست که از خرج کردن یک درهم در راهی که حقِّ آن است دریغ ورزد، مگر اینکه دو درهم به ناحق خرج کند.[16]
1- قرآن مجید، دادن زکات را علائم چه چیزی دانسته است؟
2- دو وظیفهای که پیامبر برای انجام آنها میآید را بیان کنید.
[1]. «وَلا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللهُ لَکُمْ قِیاماً» (نساء، آیهی 5).
[2]. «وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ إِنَّ اللهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (بقره، آیهی 110).
[3]. «قَدْ أَفْلَحَ المُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ» (مؤمنون، آیهی 1 ـ 4).
[4]. «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَلابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ القُلُوبُ وَالأَبْصارُ» (نور، آیهی 37).
[5]. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (توبه، آیهی 103).
[6]. «أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَأَنَّ اللهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ» (همان، آیهی 104).
[7]. «فَإِنْ تابُوا وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (همان، آیهی 5).
[8]. «من منع قیراطاً من الزکاة فلیس بمؤمن ولامسلم» (شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 11).
[9]. «إنّ الله قرن الزکاة بالصلاة فقال: «وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ» فمن أقام الصلاة و لم یؤت الزکاة لم یقم الصلاة» (کلینی، الکافی، ج3، ص507).
[10]. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ القِیامَةِ» (آل عمران، آیهی 180).
[11]. «یا محمّد! ما من أحد یمنع زکاة ماله شیئاً إلاّ جعل الله ذلک یوم القیامة ثعباناً من نار مطوّقاً فی عنقه ینهش من لحمه حتی یفرغ من الحساب» (کلینی، الکافی، ج3، ص503).
[12]. «بینا رسول الله(ص) فی المسجد إذ قال: قم یا فلان قُم یا فلان حتّی أخرج خمسة نفر، فقال: اخرجوا من مسجد، فلاتصلّوا فیه و أنتم لا تزکّون» (همان).
[13]. «وجدنا فی کتاب علیّ(ع) قال رسول الله(ص): اِذا مُنِعَتِ الزّکاةُ مُنِعَتِ الأرضُ بَرَکاتِهَا» (همان، ص506).
[14]. «مَلعونٌ مَلعونٌ مالٌ لا یزکی» (همان، ص504).
[15]. «ماضاع مال فی بَرً، وَ لا بَحْرٍ إلاّ بتضییعِ الزّکاةِ، و لا یصادُ مِن الطیرِ إلاّ مَا ضَیَّع تَسْبیحَهُ» (همان، ص506).
[16]. «مَا مِنْ عبدٍ یَمْنَعُ دِرْهماً فِی حَقّه إلاّ أنفقَ اثنینِ فِی غَیرُ حَقّهِ» (همان، ص504).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت