بخش دوّم: پیامبر اسلام (نبوت خاصه) | ۶
قرآن کریم از وقوع برخی حوادث در آینده خبر داده که اتفاق افتاده است که خود یکی از معجزات محسوب میشود، زیرا حصول چنین علمی از راه عادی امکانپذیر نیست. در ذیل به نمونهای از خبرهای غیبی قرآن اشاره میکنیم:
قرآن میگوید: رومیان در این سرزمین نزدیک شکست خوردند و پس از آن در فاصلهی کمتر از ده سال غلبه خواهند کرد. ابتدا و سرانجام کار دست خداست. در آن روز مؤمنان از نصرت خدا خشنود خواهند شد خدا هر که را بخواهد یاری میکند و او قدرتمند و مهربان است. وعدهای است از خدا و او در وعدههایش تخلف ندارد، ولی اکثر مردم نمیدانند.[1]
از آیهی مذکور استفاده میشود که در صدر اسلام، شکست سختی بر سپاهیان روم وارد شده بود. این حادثه در مکانی نزدیک سرزمین حجاز رخ داده و معلوم میشود که عربهای جزیرةالعرب، مخصوصاً تازه مسلمانان، از حادثهی شکست رومیان بسیار نگران و اندوهگین بودهاند. در چنین زمانی آیه بالا نازل شد و به مسلمانان بشارت داد که بعد از این شکست، در مدتی کمتر از ده سال، سپاهیان روم بر دشمنان خود پیروز میشوند و مؤمنان از نصرت الهی شادمان میگردند.
پیشگویی قرآن درست درآمد و در همان تاریخ، رومیان، که اهل کتاب بودند، بر فارسها غلبه نمودند، مؤمنان نیز از این پیروزی شادمان گشتند.
برای آشنایی بیشتر با این حادثه مهم تاریخ لازم است به اوضاع سیاسی و نظامی دو امپراتوری نیرومند آن زمان (روم و ایران) و تصادماتی که داشتهاند، اشاره کوتاه بشود:
قبل از ظهور اسلام، دو امپراتور بزرگ و نیرومندی در آسیا و در همسایگی عربستان قدرتنمایی میکردند: یکی ایران که بر سرزمین وسیعی، که بسیار بزرگتر از ایران کنونی بود، حکومت میکرد. دیگری روم بود که دایرهی حکومتش تا سرزمین مصر و شامات ادامه داشت.
این دو امپراتور قدرتمند، همواره در حال کشورگشایی و سلطهجویی بوده و با هم رقابت و جنگ میکردند. هرگاه یکی از آنها رقیب خود را ضعیف میدید، بر او حمله میکرد و بخشی از سرزمینش را تصرف و اموال اهالی را تاراج مینمود. بعد از چندی که رقیب مغلوب ضعفهای گذشته را جبران میکرد بر دیگری میتاخت و سرزمینهای تصرف شده را در اختیار خود قرار میداد. این جنگ و سلطهجویی همواره در میان این دو رقیب قدرتمند و تجاوزگر ادامه داشت.
عربهای سرزمینهای مجاور نیز از تجاوزها و سلطهگریهای این دو ابرقدرت در امان نبودند. پایتخت پادشاهان خاندان لخم در شهر حیره (نزدیک کوفه) بود که تحت حمایت پادشاهان ساسانی بود که سالها بر مردم حکومت میکردند. سلطنت آنان تقریباً تا سال 602 میلادی ادامه داشت. در آن زمان خسروپرویز تصمیم گرفت که به سلطنت آنان پایان داده و سرزمینشان را جزء کشور خود قرار دهد.[2] هنگامی که یکی از پادشاهان ساسانی خبردار شد که پادشاه حمیر قصد استقلال دارد و میخواهد از زیر سلطه ساسانیها خارج گردد سپاه مجهزی را در سال 598. م به جنوب عربستان فرستاد و بعد از نبرد سنگینی بر آنان غلبه کرد و جنوب عربستان را به صورت یکی از ولایتهای کشور ساسانی درآورد.[3] از سوی دیگر دولتهای رومی بیزانس نیز به جنوب عربستان عنایت داشته و در مقابل رقیبان خود، از آن سرزمین حمایت میکردند، زیرا جمعی از هم کیشان مسیحی آنان در آن جا سکونت داشتند.
از این جا بود که مردم عربستان در برابر پیروزی یا شکست هر یک از این دو رقیب تجاوزگر کاملاً حساس بودند. هرگاه ساسانیان در جایی به پیروزی میرسیدند مسیحیان عربستان اندوهگین و مشرکان شادمان میگشتند، چون ایرانیان را همکیش خود میدانستند و هر دو مجوسی و آتشپرست بودند.
لذا پیروزی آنان را پیروزی خود حساب میکردند.
بر عکس، هرگاه امپراتوری روم پیروز میشد مسیحیان عربستان شادمان میشدند، ولی مشرکان عربستان غمگین میگشتند، زیرا احساس خطر میکردند. حال اصل مطلب را بیان میکنیم:
پیامبر اسلام(ص) در سال 610 میلادی در مکه به رسالت مبعوث شد.
سالهای 602 تا 610 میلادی برای امپراتوری بیزانس سالهای بدی بود، زیرا در اثر شورش عمومی و هرج و مرج داخلی، کاملاً ضعیف شده بودند. در این زمان خسروپرویز، پادشاه ساسانی، به ضعف امپراطوری روم پی برد. لذا از فرصت استفاده کرد و بر رقیب خود یورش برد و ضربهی سختی بر آنان وارد ساخت. این حملهها از سال 610 شروع شد و تا سال 619 ادامه داشت.
سپاهیان نیرومند ساسانی، در این حملات پی در پی، در چندین جبهه به پیروزیهای درخشانی دست یافتند.
در سالهای 605 تا 613 میلادی شهرهایی از جمله: دارا، آمد، ادسا، نصیراپولیس، حلب، آپایا و دمشق به تصرف ساسانیان درآمد.
خسروپرویز که از پیروزیهای چشمگیر خود مغرور شده بود، علیه مسیحیان اعلام جهاد کرد. گروه کثیری از یهودیان نیز به ارتش او پیوستند. در سال 614 به اورشلیم حمله کرد و حدود نود هزار مسیحی را کشت و شهر را غارت نمود. کلیساهای متعددی از جمله کلیسای قیامت را آتش زد. در این حادثه صلیب اصلی و محبوبترین یادگار مسیحیان به ایران آورده شد.
پرویز به هراکلیوس امپراتور روم، نوشت:
از خسروپرویز، بزرگترین خدایان و مالک تمام زمین، به هراکلیوس، بندهی بیمقدار و بیشعور خود، تو میگویی که بر خدای خود اعتماد داری، پس چرا اورشلیم را از دست من نجات نداد؟
خسرو در سال 616 سپاه بزرگ و مجهزی را به اسکندریه فرستاد و در سال 619 میلادی بر کشور مصر تسلط یافت. سپاه دیگری به سمت آسیای صغیر روانه کرد و در سال 617 خالکدون را تصرف نمود.[4]
پیروزیهای سریع و گستردهی سپاهیان ساسانی در جبهههای مختلف واقعاً چشمگیر بود. کم کم خبر این پیروزیها به گوش مردم عربستان، که در جوار آنان میزیستند، رسید. عکسالعمل مردم عربستان در برابر این خبرها دوگونه بود: مشرکان از این پیروزیها شادمان، میشدند، زیرا پیروزی آنان را پیروزی جناح ضد توحید حساب میکردند. امّا مسیحیان از این پیروزیها غمگین میشدند و امنیت خود را در خطر میدیدند. مسلمانان صدر اسلام که جمعی اندک بودند. و مورد آزار و شکنجهی مشرکان قرار میگرفتند از پیروزیهای سریع و چشمگیر امپراتوری تجاوزگر ساسانیان شدیداً نگران بودند. به علاوه، از آن بیم داشتند که سرزمین عربستان نیز مورد تجاوز آنان قرار گیرد، زیرا سپاه دشمن تا «اذرعات» که نزدیکترین مکان به سرزمین عربستان بود و در قرآن به «ادنى الارض» تعبیر شده، رسیده بود و کاملاً احساس خطر میشد.
حال در این موقعیت حساس آیهی مذکور نازل شد و به مسلمانان بشارت داد که در زمانی کمتر از ده سال، سپاهیان روم بر سپاهیان فارس غلبه خواهد کرد و مؤمنان از نصرتهای الهی شادمان خواهند شد.
ابن اثیر مینویسد: مراد از «ادنى الارض» اذرعات است، چون آن جا نزدیکترین بخش سرزمین روم، به سرزمین عربها است و رومیان در برخی جنگها تا آن جا عقبنشینی کرده بودند. پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان، از پیروزی فارسها بر رومیان اندوهگین بودند، چون رومیان اهل کتاب بودند و کافران از این پیروزی شادمان میشدند و مجوسیان را مانند خودشان میدانستند. وقتی این آیات نازل شد ابوبکر با ابی بن خلف در این موضوع به یکصد شتر شرطبندی کردند. البته در آن زمان شرطبندی حرام نبود.[5]
مسلمانان به وعدهی مهم الهی امیدوار شدند و در انتظار تحقق آن روزشماری میکردند. سرانجام وعدهی خدا تحقق یافت و رومیان بر فارسیان غلبه کردند.
در تاریخ آمده است که هراکلیوس (هرقل اول) امپراتور روم از شکستی که به وسیلهی سپاهیان فارس بر سپاهیانش وارد گشت شدیداً ناراحت شد و در صدد برآمد که ضعف سپاه را ترمیم کند و مقدمات یورش سختی را فراهم سازد و سرزمینهای از دست داده را از دشمن پس بگیرد. بدین منظور اصلاحات و اقداماتی را به عمل آورد و سپاهیان خود را برای یک حمله شدید و گستردهای آماده ساخت. در سال 622 میلادی سپاه نیرومند دریایی خود را، از طریق دریای سیاه به ارمنستان فرستاد و سپاه ایران را از پشت سر مورد حملهی شدیدی قرار داد. در سال بعد به آذربایجان رخنه کرد و زادگاه زردشت را ویران ساخت و آتش مقدس جاودان را خاموش نمود. صلیب مقدس را از فارسیان بازپس گرفت و به بیتالمقدس بازگردانید.[6]
شکست رومیان در اذرعات (ادنی الارض) در سال 613 به وقوع پیوسته و حملهی سهمگین رومیان علیه فارسیان، در سال 622 صورت گرفت و به پیروزی رسید، یعنی حدود نه سال بعد از شکست آنان، که در قرآن کریم به عبارت «فِى بِضْعِ سِنِينَ» آمده است پیروز شدند. بنابراین پیشگویی قرآن که فرمود: پیروزی دوم رومیان در مدتی کمتر از ده سال بعد از شکست به وقوع خواهد پیوست، درست درآمد. در آن زمان مسیحیان و مسلمانان از پیروزی مجدد سپاه روم بر سپاه فارس شادمان شدند.
تحقق یافتن این وعده الهی یک از شواهد معجزه بودن قرآن محسوب میشود.[7]
1- نمونهای از خبرهای غیبی قرآن را بیان کنید.
2- چرا مردم جزیرةالعرب درباره پیروزی یا شکست رومیان و ایرانیان حساس بودند؟
[1]. روم (30) آيات 1 ـ 6: «الم * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِى أَدْنَى الأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * فِى بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ المُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ العَزِيزُ الرَّحِيمُ * وَعْدَ اللهِ لا يُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ».
[2]. تاريخ ايران از سلوكيان تا فروپاشى دولت ساسانى، ج 3، ص 263.
[3]. همان، ص 256.
[4]. ويل دورانت، تاريخ تمدن، بخش اول، ج 4، ص 181؛ تاريخ ايران از سلوكيان تا فروپاشى دولت ساسانى، ج 3، ص 264 ـ 265.
[5]. الكامل فى التاريخ، ج 1، ص 479.
[6]. تاريخ ايران از سلوكيان تا فروپاشى دولت ساسانى، ج 3، ص 266؛ تاريخ ويل دورانت، بخش اول، ج 4، ص 182.
[7]. مورخان اسلام مانند طبرى و ابن اثير و ابوالفدا و ديگران و همچنين مفسران قرآن، در اين جهت اتفاق دارند كه سرانجام وعدهی قرآن كريم تحقق يافت و سپاه روم، بعد از شكست سابق، بر سپاه فارسيان غلبه كرد. و فاصلهی ميان اين شكست و پيروزى كمتر از ده سال بوده است. ليكن متأسفانه تاريخ دقيق زمان شكست و زمان پيروزى معين نشده است. در منابع اسلامى چنين آمده كه پيروزى روميان در زمان جنگ بدر( سال دوم هجرى) يا زمان جنگ حديبيه ( ششم هجرى) بوده است. ليكن اين دو احتمال با پيشگويى قرآن درست درنمىآيد، زيرا شكست آنان در تاريخ (613 ميلادى) يعنى سال سوم بعثت بوده است كه با زمان جنگ بدر سيزده سال و با زمان جنگ حديبيه شانزده سال فاصله داشته است. در صورتى كه پيشگويى قرآن اين است كه پيروزى روميان بعد از كمتر از ده سال (بضع سنين) تحقق مىيابد. بنابراين هيچ يك از اين دو تاريخ با پيشگويى قرآن تطبيق ندارد. اما با آنچه در كتب تاريخ ايران باستان آمده كاملاً قابل تطبيق است. و بايد پيروزى روميان را تقريباً در سال سيزدهم از بعثت بدانيم.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت