فصل سوّم: عدالت و حکومت | ۵
هر چه تقوا و معنویت در ملت بیشتر باشد، مدیران خودساخته و عادلتری را بر سر کار میآورند و در طرف مقابل هر چه روابط کارگزاران و ملت و رفتار مدیران جامعه عادلانهتر باشد بر جو اسلامی و معنوی جامعه افزودهتر میشود و بالعکس، هر چه رفتارها ستمگرانهتر باشد، مردم نیز کلاهبردارتر می شوند، زیرا ـ در هر حال ـ نام نظام، اسلامی است.
راه اجرای عدالت، خودشناسی، خداشناسی و دینشناسی درست است. هر کس خدا را از زندگی بردارد، انسان را بهدرستی نمیشناسد و مقصدش را درک نمیکند و ازاینرو، اشتباه میگیرد.
امام باقر(ع) اولین گام در کمال نهایی بشر را دینشناسی میداند.[1]
دین است که راه و چاه ابدی انسان را ارائه میدهد[2] و به انسان گوشزد میکند که تمامی نعمتها، رفاهها، لذتهای این جهان را خداوند برای تو آفریده، استفاده کن و با حساب و کتاب و طبق تنظیم شریعت، نه به صورت ولنگاری و هرزگی و اسراف و اتراف. نیز به انسان نشان میدهد که تکامل و تعالی تو در گرو آن است که آن بُعد ملکوتی، تهذیب، تعبد، تقوا و تقرب الی الله تعالی است.
در معارف قرآن و عترت، بهخوبی پاسخِ این پرسشهای هر جوان وجود دارد که:
1. او کیست؟ برای چه به این جهان آمده؟ این زندگانی، کدامین مرحله از مراحل هستی او است؟
2. مقصود از گذر، از این گذرگاه و منزل و مرحله چیست؟
3. نیازهای گوناگون او در این زندگی برای رسیدن به مقصد اصلی کدام است؟
4. مقصد اصلی کجاست؟
5. هدف نهایی چیست؟
6. آیا بدون تأمین نیازهایش در این زندگی، به مقصد اصلی و هدف نهایی خواهد رسید یا نمیتواند برسد؟
و...
دین به او میگوید: انسان برای مبارزه با خود آفریده نشده است، بلکه برای مبارزه با خودیت آفریده شده؛ خودیتی که سنگ راه تعالی و تکامل است. تأمین معیشت معتدل و زندگی آبرومندانه کافی است.
و راه رسیدن به تقوا، راه عدالت است «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»[3] و راه کسب محبت خداوند، اقامه قسط و احسان و طهارت است.
همانگونه که قرآن کریم میفرماید: «خداوند این گروهها را دوست میدارد: مُقسطین،[4] محسنین،[5] متقین،[6] مطهرین،[7] مؤمنین،[8] متوکلین،[9] صابرین[10] و مجاهدین».[11]
گفتنی است عدالت راستین و رسیدن به جامعهی منهای فقر، ناشدنی نیست؛ چنانکه امام علی(ع) در مدتی کوتاه در کوفه پرآشوب در عین درگیری در سه ـ چهار جبهه جنگ خونین و وحشتناک چنان جامعهای را ساخت، کوفه تنها شهری بود که در اختیار او بود و عوامل مخرب و مزاحم نیز در آن نفوذ داشتند.
حضرت علی(ع) میفرماید: «هیچکس در کوفه نیست که زندگی او سامانی نیافته باشد، پایینترین افراد نان گندم میخورند و خانه دارند و از بهترین آب آشامیدنی استفاده میکنند».[12]
برخی نوشتهاند: «و اینکه چگونه در کوفهی جنگزده و نفوذیافتهی آن روز، همه از رفاه نسبی برخوردار باشند و فقیری در آن یافت نشود و اگر فرد نیازمندِ ـ حتی غیرمسلمان ـ در رهگذر به چشم بخورد، غیرعادی باشد، بحث بسیار پراهمیتی است، شاید، چنین شهری در تاریخ، دیگر پدید نیامده باشد».[13]
متأسفانه وضعیت اکثر جوانان و بسیاری از مدیران ـ که مسلمان و نماز خوان و مسجدی هم هستند ـ و جمع کثیری که تنها شناسنامه اسلامی دارند، در سبک زندگی و آمال و آرزوها، همان زندگی لیبرالی و لذتگراست، در حسرت، کسب معیشتی مترفانهاند و اسوه آنان بالاشهرنشینان و مرفهان بیدرد یا نوعی زندگانی غربی است و این گروهها که متأسفانه در سبک زندگی اسوه و مرجع تقلید گشتهاند، خود غبطه، برخی غربیان را میخورند، لذا اگر نمیتوانند دو تابعیتی بشوند دست کم در سال، بارها به خارج سفر میکنند و یا در حسرت چنان حال و هوایی هستند!
آیا انتظار اجرای عدالت از چنین تفکری، صحیح است؟ قطعاً جوانان متدین و خودساخته نیز کم نیستند، ولی قبله قلب بیشتر جوانان و مدیران کنونی، پول بیشتر و رفاه و التذاذ افزونتر شده است آن هم به هر قیمتی که فراهم آید، زیرا امروزه تنها ارج و ارزش عالی در جامعه ما همانا پول است و سایر ارزشها، یا در رتبههای بعدیاند و یا باید قربانی همین بت گردند!
... منافع عدل در هر جامعه به اندازه مضارّ ظلم است. آسایش زندگی مردم به زراعت، صنعت و تجارت است و آلت هر سه، مال است که صاحب آن بیترس و بیم به کار زند.
مردم در کشور ظلم، تا بتوانند اموال خویش را پنهان [یا از کشور خارج] میکنند و به کار نمیزنند، بلکه وجود آن را انکار میکنند و کوشش در زراعت و صنعت و تجارت نمیکنند. ظالم باید به جبر به کار وادارد و اموال آنان را بهزور بستاند و در مشاغل گذارد و ظلمها افزوده میشود و ظالم، اعوان بسیار برای اجرای مقصود خود لازم دارد ـ بر خلاف عادل ـ و هر یک [از اعوان ظلمه] دستشان در ظلم باز خواهد بود و خیانت و سرقت و دروغ و رشوه رایج میگردد. نیروی انسانی در آن جماعت، هدر میرود و همه همّشان در مبارزه با یکدیگر مصرف میشود.
ظالم میکوشد مردم را مطیع سازد و مردم میکوشند از شر ظالمان مأمنی جویند. گروهی برای حفظ خویش، خود را به ظلم میپیوندند تا در خون و مال ایمنی یابند و بدین ترتیب ظلمه، افزون میگردند.
در جامعهای که عدل باشد همه کار میکنند و در جامعه ظلم، تنها یک تن کار میکند و دیگران کارشکنی و درنتیجه، کار همه از یک تن برنمیآید.
در روایتی آمده است: چون حکم بر خلاف حکم خدا جاری شود آسمان، نعمت خویش را منع میکند و زمین گیاه خود را نمیرویاند. در زمان «حجاجبن یوسف» کسی آب و ملک خود را رها کرده و پنهان شده بود؛ چون پرسیدند گفت: چه رنجی برم که هر چه بردارم عاملان حجاج میگیرند!
این زبان حال همه مردم بود. مردم زمان ما جامعه عادله را دموکراسی مینامند و به نظر ما جامعه عادله، جامعهای است که غیر حکم خدا در آ ن جاری نباشد... .
«فارابی» از حکمای اسلام در کتاب سیاسات المدنیه، اقسام اجتماعات را شمرده و خواص هر یک را بیان کرده است. یکی از اقسام را به اوصاف دموکراسی و آن را «مدینة الجماعه» نامیده است و خواص و صفات آن را چنان مطابق واقع برشمرده است که گویی سالیان دراز در لندن و سوئیس میزیسته است و نتیجه رفتار حکومت آنان را به چشم دیده است و مدینه فاضله به اصطلاح وی آن است که رئیس آن حکیم منزه؛ یعنی امام معصوم و مردمان همه دیندار، خداپرست و عادل باشند. بهتر از مدینه جماعت نیست؛ چون در میان آنها حکما و عقلا و بزرگان از هر صنعت و صنف و هنر پدید میآید و طالب مدینه فاضله میگردند. سخن از عدل و فواید آن در اینجا نمیگنجد، روایات و احادیث در آن بسیار و آثار و تجارب بزرگان بیشمار است و جامع همه سخنان و بهترین گفتار در این باب آن است که پیغمبر(ص) فرمود: «الملك یَبقی مَعَ الکُفر وَ لَا یَبقَی مَعَ الظُّلم».[14]
1- تأثیر متقابل معنویت و عدالت را شرح دهید.
2- خداوند کدام گروهها را دوست میدارد؟
[1]. الکمالُ و کُلّ الکَمال: التَّفقُه فِی الدّینِ وَ الصّبر عَلی النّائِبَة وَ تَقدیرُ المَعیِشة.
[2]. ر.ک: همین قلم، جهاد با نفس، بزرگترین جهاد فراموششده.
[3]. مائده، آیه8.
[4]. ر.ک: مائده، آیه42 و ممتحنه، آیه8.
[5]. ر.ک: بقره، آیه195؛ آلعمران، آیات134 و 148؛ مائده، آیات13 و 93؛ بقره، آیات58، 112، 236؛ انعام، آیه84؛ اعراف، آیه56؛ یوسف، آیات36، 78؛ لقمان، آیه93؛ زمر، آیه58 و ذاریات، آیه16.
[6]. ر.ک: آلعمران، آیه76 و توبه، آیات4 و 7.
[7]. توبه، آیه108.
[8]. آلعمران، آیه31.
[9]. همان، آیه159.
[10]. همان، آیه146.
[11]. صف، آیه4.
[12]. مجلسی، بحارالانوار، ج40، ص327: «ما أصبح بِالکوفةِ أحداً إلّا نَاعماً إن ادناهم مَنزِلهً لیأکلُ البُرَّ و یَجلِسُ فِی الظّل وَ یَشرِبُ مِن مَاء الفراتِ».
[13]. محمدرضا حکیمی، جامعهسازی قرآنی، ص176؛ اشاره به پیرمرد نابینای نصرانی که حضرت با «اما» که پرسش از اشیا است، نه اشخاص ـ پرسید اشاره به نامتعارفبودن چنین صحنهای در جامعه اسلامی، موضوعیت دارد؛ وسائلالشیعه، ج11، ص49.
[14]. میرزاابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ج2، ص123 ـ 124.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت