بخش دوّم: پیامبر اسلام (نبوت خاصه) | ۷
حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر الهی است. بعد از آن حضرت، پیامبر دیگری مبعوث نمیشود. پیامبر اسلام از آغاز دعوت، خود را خاتم پیامبران معرفی میکرد و به همین جهت مورد پذیرش مسلمانان قرار گرفت. موضوع خاتمیت در محیط اسلامی یک امر ضروری به شمار میرود و نیازی به اقامهی برهان ندارد.
خاتمیت پیامبر اسلام، هم در قرآن آمده و هم در کتابهای حدیث؛ قرآن میفرماید:
محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، لیکن فرستادهی خدا و خاتم پیامبران است. خدا به همه چیز عالم است.[1]
اگر «خاتم» را در این آیه به کسر تاء بخوانیم، چنان که بعضی قراء خواندهاند، به معنای پایاندهنده است و صراحت دارد که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر است. اما چنانچه به فتح تاء خوانده شود، به معنای چیزی است که با آن، چیزی ختم میشود. انگشتر و مُهر نیز به همین خاطر خاتم میگویند، زیرا در پایانِ نامه زده میشود و نشانهی ختم آن است. با احتمال دوم نیز خاتم بودن پیامبر اسلام از آیه استفاده میشود، زیرا به عنوان مهری معرفی شده است که در پایانِ نامه رسالت میآید.
بنابراین بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد شد. پس خاتمیت پیامبر اسلام، به خوبی از آیهی مذکور استفاده میشود، چنان که مسلمانان صدر اسلام نیز همین معنا را میفهمیدند و در خاتمیّت آن حضرت تردیدی نداشتند.
آیات دیگری نیز در این باره وجود دارد که نیازی به ذکر آنها نیست.
در مورد خاتمیت پیامبر اسلام احادیث فراوانی هم وجود دارد که در ذیل به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
سعدبنابی وقاص از پدرش روایت کرده که رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود:
تو نسبت به من به منزلهی هارون نسبت به موسی هستی، جز این که بعد از من پیامبری نیست.[2]
حدیث مذکور «حديث منزلة» نامیده میشود و به طرق متعددی در کتابهای شیعه و سنی نقل شده و بر عدم بعثت پیامبری بعد از پیامبر اسلام دلالت دارد.
از ابوهریره نقل شده است که گفت: پیامبر اکرم(ص) فرمود:
من برای همهی مردم جهان مبعوث شدهام و با من نبوت خاتمه یافت.[3]
ابوامامه از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود:
ای مردم! بعد از من پیامبری نمیآید و بعد از شما امتی نیست. پس خدای را پرستش کنید، نمازهای پنجگانه را به جای آورید، ماه رمضان را روزه بگیرید، حج خانه خدا را انجام دهید و زکات اموالتان را بپردازید تا نفوستان پاکیزه شود. از والیان امرتان نیز اطاعت کنید، تا داخل بهشت شوید.[4]
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
خدا پیامبر را در زمان فَترت فرستاد که در ارسال پیامبران فاصله افتاده بود و مردم در تنازع بودند. پس با فرستادن او رسالت را تمام کرد و وحی را خاتمه داد.[5]
از این احادیث و مانند اینها استفاده میشود که حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران است و بعد از او پیامبری نیامده و نخواهد آمد. قبلاً نیز گفته شد که پیامبر اسلام از آغاز دعوت، خود را به عنوان خاتم انبیا معرفی میکرد و هر کس پیامبری او را میپذیرفت خاتم بودن او را نیز میپذیرفت. بنابراین اثبات خاتمیت پیامبر اسلام نیازی به دلیل جداگانه ندارد.
پرسش: علت ختم نبوت چیست؟ اگر مردم نیاز به پیامبر و دستورهای آسمانی دارند این نیاز در همهی زمانها بوده و هست و اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام این نیاز برطرف شد باید نسبت به پیامبران گذشته نیز همین امکان وجود داشته باشد؟ چرا یکی از آنان خاتم پیامبران نشد؟
پاسخ: در این جا به چند مطلب اشاره میشود:
1. دین، یک حقیقت و یک راهی است که همهی ادیان آسمانی در آن اشتراک دارند. اصول ادیان در چند بخش خلاصه میشود:
اول: ایمان به خدا و شناخت او. دوم: ایمان به معاد و زندگی بعد از مرگ و ثوابها و عذابهای اخروی. سوم: ایمان به پیامبران. چهارم: وظایف و تکالیف اخلاقی، عبادی و اجتماعی انسانها.
همهی پیامبران و همهی ادیان آسمانی در اصول مذکور مشترک بودند و پیروانشان را به همین اصول دعوت میکردند.
2. گرچه ادیان آسمانی در اصول و کلیات مذکور اشتراک دارند، اما همه آنها یکسان و در یک سطح نیستند بلکه از جهت عمق معارف و مطالب عقلی، قوانین و مقررات اجتماعی، کیفیت و کمیت و نوع مراسم عبادی تفاوتهای فراوانی دارند. ادیان در طول تاریخ به تدریج تکامل یافته و گستردهتر شده است. تفاوتهای مذکور معلول تکامل عقلی و توسعه علوم و اطلاعات بشر و تغییر و تحولی است که کمکم در زندگی انسانها به وجود آمده است.
دانش و اطلاعات و استعداد عقلی بشر اولیه قطعاً در سطح علوم و استعدادهای عقلی بشر کنونی نبوده و ازطرفی زندگی فردی و اجتماعی انسانهای اولیه نیز هرگز مانند گستردگی و پیچیدگی زندگی انسانهای کنونی نبوده است. معارف، احکام و قوانین دین هم مطابق استعدادها و نیازهای بشر از جانب خدا به وسیلهی پیامبران فرستاده میشود و آنان مأمور بودند بر طبق استعداد مردم سخن بگویند. لذا پیامبر اسلام(ص) فرمود:
ما پیامبران مأموریت داریم که با مردم به مقدار عقلشان سخن بگوییم.[6]
پیامبران در طول تاریخ همانند والدین مهربان، دست بشر را با تدبیر گرفتند و قدم به قدم ترقی دادند تا به سطح کنونی رسید. بنابراین هر چه بشر رشد عقلی و استعداد بهتری پیدا میکرد معارف عالیتری بر او عرضه میداشتند. همچنین اگر نیازمند قوانین و مقررات کاملتر و گستردهتری بود، احکام و مقررات کاملتری در اختیارش نهاده میشد.
حرکت تکاملی انسانها با نظارت و کوشش پیامبران الهی در طول تاریخ هم چنان ادامه یافت تا وقتی که عقل و استعداد بشر به حدی رسیده بود که میتوانست عالیترین معارف و علوم را درک کند به همین جهت پیامبر اسلام مبعوث شد تا نیاز بشر را برطرف نماید.
قرآن کریم توسط پیامبر اسلام(ص) بر مردم نازل شد تا عالیترین حقایق و معارف دین را به مردم برساند و نه تنها برای مردم آن عصر بلکه برای دانشمندان هر عصر و زمانی قابل استفاده است و هرگز کهنه نمیشود.
قرآن مجید و سیرهی پیامبر اسلام دو میراث غنی علمی و دینیای هستند که در اختیار مسلمانان میباشند.
3. پیامبر اکرم(ص) برای نگهداری و حفظ علوم نبوت و احکام اسلام و اجرای آنها تدبیر دیگری نیز اندیشید و آن نصب امام بود. پیامبر اسلام به دستور خداوند امامان معصوم را به عنوان مرجع معتبر علمی و دینی و در ردیف قرآن معرفی نمود و اقوال و سیرهی آنان را حجت دانست.
بنابراین از این طریق نیز احادیث فراوانی در اختیار مسلمانان قرار گرفته که نیازهای دینی آنان را تأمین میکند.
4. اجازه اجتهاد و استنباط احکام از قر آن، سنت و سیرهی معصومین(ع) و استفاده از عقل.
دانشمندان و فقهای اسلام علاوه بر قرآن، میراث بسیار غنی و گرانقدری از احادیث را در اختیار دارند که با اجتهاد و بررسی آنها میتوانند نیازهای معنوی انسانها را استخراج کرده و در اختیار آنان قرار دهند. هم چنین با اجتهاد و استفاده از منابع گرانقدر اسلام، پاسخگوی نیازهای گوناگون زندگی متغیر انسانها در هر عصر و زمانی باشند.
5. مردم عصر پیامبر اسلام(ص) از لحاظ رشد عقلی به حدی رسیده بودند که علوم نبوت را کاملاً ارج مینهادند و در حفظ و تبلیغ آنها کوشش میکردند.
مسلمین صدر اسلام چنین لیاقتی را داشتند که کتاب آسمانی خود را با حفظ و کتابت به طور کامل و بدون تغییر و تحریف نگه داشته و برای آیندگان باقی بگذارند. هم چنین از رشد عقلی و امکاناتی برخوردار بودند که صدها هزار حدیث را در زمینههای مختلف، از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) به دست آورده و از دستبرد حوادث نگه دارند.
لذا در چنین زمان و امکانات ویژهای پیامبر اسلام(ص) به رسالت مبعوث شد. قرآن را آورد و عالیترین معارف و کاملترین احکام و قوانین را در اختیار مردم قرار داد. به وسیلهی امامت، دین را به اتمام رسانید و امامان معصوم(ع) را به عنوان حافظان دین و ادامهدهندگان راهش معرفی نمود. با چنین برنامهای امت اسلام خودکفا شد و هیچ وقت نیازمند پیامبر جدید نشد.
این است فلسفه ختم نبوت، ولی برای پیامبران و امتهای گذشته چنین امکاناتی فراهم نشد.
1- معانی مختلف «خاتم» در آیه 40 سوره احزاب را شرح دهید.
2- اصول ادیان را نام ببرید.
[1]. احزاب (33) آيه 40: «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللهِ وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكانَ اللهُ بِكُلِّ شَىءٍ عَلِيما».
[2]. صحيح مسلم، ج 4، ص 1870: سعدبن أبي وقاص، عن أبيه، قال: قال رسول الله صلّى الله عليه و آله لعلي(ع): «أنت منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي».
[3]. الطبقات الكبرى، ج 1، ص 192: عن أبى هريرة أنّه قال: قال النبيّ(ص): أرسلتُ إلى الناس كافّةً، و بي ختم النبيّون.
[4]. وسائل الشيعه، ج 1، ص 23: عن أبي أمامة، عن النبيّ(ص) قال: أيّها الناس! لانبيّ بعدي، و لا أمّة بعدكم، ألا فاعبدوا ربّكم، و صَلّوا خمسكم، و صوموا شهرَكم، و حجّوا بيتكم، و أدّوا زكاة أموالكم، طيّبت بهانفوسُكم، و أطيعوا ولاة أمركم تدخلوا جنّة ربّكم.
[5]. نهجالبلاغه، خطبهی 129: قال أميرالمؤمنين(ع): أرسَلَه على حين فترة من الرسل، و تنازع من الألسن، فقضى به الرسل، و ختم به الوحي.
[6]. تحفالعقول، ص 36: قال رسول الله(ص): نحن ـ معاشرَ الأنبياء ـ أُمِرنا نُكلِّم الناس على قدرِ عقولهم.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت