کد مطلب: ۶۷۲۳
تعداد بازدید: ۲۵۶
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۷
قصه‌ها و نکته‌ها پیرامون امامت | ۱۰۲
امّا بايد از آنها پرسيد: آيا پيامبر كه خود عرب است، از رسم عرب خبر نداشت كه ابتدا آن مأموريت را به ابوبكر كه از خانواده‌اش نيست، داد؟ آيا اشتباه كرده و بعد فهميده است؟ وانگهی‌، ابوبكر چرا از اين كار كه رسم عرب بوده، ناراحت شده است؟ علاوه بر اين، خودشان نقل می‌كنند كه رسول خدا(ص) فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و از طرف خدا دستور داد كه برای ابلاغ اين پيام، مردی را بفرستم كه او از من است و من از او.

امام علی(ع) مأمور ابلاغ


در روايات آمده است كه رسول اكرم(ص) ابتدا ابوبكر را مأمور ابلاغ سوره «برائت» به مشركين كردند و او با همراهان از مدينه خارج شد. به مسجد شجره كه رسيد، از جانب خدا دستور آمد كه علیّ‌بن‌ابیطالب(ع) را مأمور ابلاغ برائت كن. اميرالمؤمنين(ع) به امر رسول خدا حركت كرد و در بين راه، پيام خدا را گرفت و به مكّه برد. ابوبكر از اين كار ناراحت شد و خدمت پيامبر اكرم(ص) گفت: آیا درباره‌ی من آیه‌ای نازل شده كه مرا از اين مسئوليّت عزل كرديد؟ فرمود: درباره‌ی تو آیه‌ای نازل نشده ولی‌ من مأمور شده‌ام كه اين پيام را خودم يا كسی‌ كه او از من و من از او هستم، به مشركين برسانيم.
«لا یَذْهَبْ بِها اِلاّ رَجُلٌ هَوَ مِنّی وَ اَنَا مِنْهُ»؛
این جمله را حتّی علمای سنّی هم به همین کیفیّت نقل می‌كنند ولی‌ برای اين كه پرده روی اين فضيلت بسيار بزرگ اميرالمؤمنين(ع) بيفكنند، در مقام توجيه شكست ابوبكر و انكار مقام حضرت علی‌(ع) می‌گويند، اين فضيلت نيست؛ بلكه رسم عرب اين بوده كه اگر كسی‌ می‌خواست پيامی‌ بفرستد يا پيمانی‌ را لغو كند، يا خود آن شخص می‌رفت يا فردی از خانواده‌اش را می‌فرستاد. اينجا هم فرستادن علی‌ بر اساس آن رسم عرب بوده، نه اين كه دستور الهی‌ و آسمانی‌ باشد. امّا بايد از آنها پرسيد: آيا پيامبر كه خود عرب است، از رسم عرب خبر نداشت كه ابتدا آن مأموريت را به ابوبكر كه از خانواده‌اش نيست، داد؟ آيا اشتباه كرده و بعد فهميده است؟ وانگهی‌، ابوبكر چرا از اين كار كه رسم عرب بوده، ناراحت شده است؟ علاوه بر اين، خودشان نقل می‌كنند كه رسول خدا(ص) فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و از طرف خدا دستور داد كه برای ابلاغ اين پيام، مردی را بفرستم كه او از من است و من از او.
آری، دشمنان اهل بیت(ع) دأبشان همين است؛ هر جا فضيلتی‌ برای اميرالمؤمنين(ع) ببينند، اگر توانستند، آن را منكر می‌شوند و اگر نتوانستند، توجيه می‌كنند.
مثال ديگر، مسأله‌ی سدّالابواب ‌الاّ باب علی(ع) است که خدا دستور داد تمام درهايی‌ را كه از خانه‌های اصحاب به مسجد پيامبر باز می‌شد ببندند، مگر درِ خانه‌ی علی‌ كه همچنان باز بماند. معلوم است اين هم فضيلتی‌ بسيار بزرگ است كه تنها دری که به خانه‌ی خدا باز شود، درِ خانه‌ی علی باشد تا احکام خدا از آن در به بندگانش برسد و بندگان نيز از آن در رو به خدا بروند و از بركات الهی‌ برخوردار گردند. امّا اینجا هم می‌گویند اين يک امر عادی است و برای جلوگیری از بی‌نظمی‌ واردين به مسجد، دستور دادند درها بسته شود و فقط يک در باز بماند.

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: