پس از ماجرای زشت تهاجم به خانهی امام علی(ع)، و جسارتهای فراوان درون مسجد و غصب فدك و بیاثر ماندن گواهی شاهدان و مباحث استدلالی حضرت زهرا(س) و تداوم سیاستهای کودتایی سران سقیفه، در مبارزهی منفی با آنان خطاب به ابوبکر فرمود:
قالت: وَ اللهِ لا اُکَلِّمُکَ أَبَداً، وَ اللهِ لَأدْعُوَنَّ اللهِ عَلَیْکَ فِی کُلِّ صَلوةِ.
سوگند به خدا از این پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا شکایت تو را به خداوند خواهم نمود و در هر نماز تو را نفرین خواهم کرد.[۱]
پس از آن که آبها از آسیاب افتاد، و هر چه خواستند روا داشتند، در روزهای واپسین حیات دختر پیامبر(ص)، برای جلب افکار عمومی، ابوبکر و عمر به فکر عیادت و دلجویی از حضرت زهرا(س) افتادند و زبان به عذر خواهی گشودند، و فکر میکردند که حضرت زهرا(س) با آنان دشمنی خصوصی دارد، ولی پاسخ قاطع را دریافت نمودند که فرمود:
قالت: وَ اللهِ لا أُکَلِّمُکُما مِنْ رَأْسی کَلِمَۀً حَتّی أَلْقی رَبّی فَأَشَکُوَنَّکُما اِلَیْهِ بِما صَنَعْتُما بِهِ وَ بی وَ ارْتَکَبْتُما مِنّی.
سوگند به خدا بعد از این با شما دو نفر حتی یک کلمه نیز سخن نمیگویم، تا به ملاقات خدا بشتابم و شکایت شما دو نفر را به خدا میبرم، و توضیح خواهم داد که شما با خدا (و دین او) و با من چه کردید و چه اعمالی را مرتکب شدید.[۲]
پس از تهاجم به منزل علی(ع)، و دفاع شایسته حضرت زهرا(س)، و جرات و جسارت عمر در آتش زدن درب منزل، حضرت فاطمه(س) فرمود:
قالت: یا ابابَکر ما أَسْرَعَ ما أَغَرْتُّمْ عَلی اَهْلِ بَیْتِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟ وَ اللهِ لا أُکَلِّمُ عُمَرَ حَتّی أَلَقْیَ اللهَ.
ای ابوبکر! چه زود کینههای پنهانی خود را علیه اهل بیت رسول خدا(ص) ظاهر کردید؟ سوگند به خدا تا زندهام با عمر سخن نخواهم گفت.[۳]
همه میپرسند:
چرا قبر فاطمه(س) مخفی است؟
چرا مراسم کفن و دفن آن یگانه دخت پیامبر(ص)، به گونهای مخفی و پنهان برگزار شده است؟
چرا مراسم تشییع جنازه و نماز بر پیکر کوثر قرآن، بدون اطلاع مردم مدینه، غریبانه برگزار گردید؟
و پاسخ میشنوند که: حضرت زهرا(س) خود وصیت کرده بود.
میپرسیم چرا؟
فلسفهی وصیتنامهی آن بزرگوار چیست؟
برای روشن شدن حقایق تاریخی، و علل و عوامل وصیتنامهی سیاسی، در تداوم خط مبارزهی منفی حضرت زهرا(س)، باید متن وصیتنامه را به دقت ارزیابی کرد.
حضرت زهرا(س) در کاغذی نوشت که:
لا تُصَلِّی عَلَیَّ أُمَّۀٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اللهِ وَ عَهْدَ أَبِی رَسُولِ اللهِ(ص) فی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ(ع) وَ ظَلَمُونِی لی حَقّی وَ أَخَذُوا اِرْثی وَ حَرَّقُوا صَحِیفَتِیَ اَلَّتِی کَتَبَهَا لی أَبِی بِمُلْکِ فَدَكٍ.
وَ کَذَّبُوا شُهُودِی، وَ هُمْ وَ اللهِ جِبْرِئیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ أُمُّ أَیْمَنَ، وَ طُفْتُ عَلَیْهِمْ فِی بُیُوتِهِمْ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ یَحْمِلُنِی وَ مَعِیَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ لَیْلاً وَ نَهَاراً اِلَی مَنَازِلِهِمْ، وَ اُذَکِّرُهُمْ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ اَلاّ تَظْلِمُونَا وَ لا تغصِبونا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلَهُ اللهُ لَنَا.
فَیُجِیبُونا لَیْلاً وَ یَقْعُدُونَ عَنْ نُصْرَتِنَا نَهَاراً.
فَجَمَعوا الْحَطَبَ الْجَزْلَ عَلَی بَابِنَا وَ أَتَوْا بِالنَّارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونَا... فَهذِهِ اُمَّۀٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!!
امتی که عهد و پیمان خدا و پیامبرش را در ولایت و رهبری علی(ع) شکستند و نادیده گرفتند، حق ندارند بر پیکر من نماز بگزارند، آنها که نسبت به حق ما ظلم روا داشتند، و ارث مرا غاصبانه تصرف کردند، و سند مالکیت فدك را که پدرم برایم نوشته بود از دست من ربودند و به آتش کشیدند، آنها که گواهان و شاهدان مرا تکذیب نمودند، «سوگند به خدا که گواهان من حضرت جبرئیل و میکائیل و امیرالمؤمنین علی(ع) و ام ایمن بودند»
آنها که در روز یاری و حمایت از ما در خانههای خود خزیدند و دست از یاری ما کشیدند امام علی(ع) مرا همراه با حسن و حسین شب و روز برای بیداری امت غفلت زده به خانههای مهاجر و انصار میبرد و من آنها را نسبت به خدا و پیامبر(ص) و حقوق الهی هشدار میدادم و میگفتم:
به ما اهل بیت ظلم روا مدارید، و حق مسلمی را که خدا به ما بخشیده است، غصب نکنید.
در تاریکی شب جواب مساعد میدادند که شما را یاری میکنیم، اما در روز روشن دست از یاری ما برمیداشتند!
تا آن که به خانه ما هجوم آوردند، و با جمعآوری هیزم فراوان و آتش زدن آن خواستند، خانه را و ما را که در آن بودیم در آتش بسوزانند.
آیا چنین امتی سزاوار است که بر من نماز بگزارد؟[۴]
[۱]. الغدیر، ج 7، ص 230 و الامامة والسیاسه، ج 1، ص 14: 30 و اعیانالشیعه، ص 318.
[۲]. عللالشرایع، ج 1، ص 185 و الامامة و السیاسه، ج 1، ص 13 و صحیح مسلم، ج 2، ص 72.
[۳]. الغدیر، ج 7، ص 77 و الامامة و السیاسه، ج 1، ص 13 و بحارالانوار، ج 28، ص 322، 339.
[۴]. ارشادالقلوب، ص 263 و بحارالانوار، ج 43، ص 204 و عللالشرایع، ج 1، ص 176.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد دشتی