بخش دوّم: حقوق و وظایف زن در آینه پرسش و پاسخ | ۶
آیا از جنبهی دینی نهی و مذمت و نکوهشی در خصوص تحصیلات بانوان داریم یا نه؟
اصولاً تحصیل علم و دانش چیزی است که استعدادش در همهی انسانها ـ چه زن و چه مرد ـ نهاده شده است. در واقع این استعداد سبب میشود که برایشان جایز باشد که دنبال تحصیل بروند.
بنابراین تحصیل کردن برای بانوان حق طبیعی و انسانی است. علاوه بر آن اسلام هم این حق را تأیید میکند و آیات و روایات فراوانی داریم که تأکید میکند به تحصیل و در این جهت زن و مرد تفاوتی با هم ندارند.
من به چند آیه اشاره میکنم:
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»؛[1] آیا کسانی که عالم هستند با کسانی که عالم نیستند مساویند؟ جوابش را به فطرت انسانها واگذار کرده است؛ یعنی امر مسلم و تردیدناپذیری است که عالم با غیرعالم مساوی نیست. در اینجا معلوم است که زن و مرد با هم تفاوت ندارند. همانطور که مرد عالم با مرد جاهل قابل مقایسه نیست، زن نیز همینطور است.
یا مثلاً «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ»؛[2] خدا کسانی را که ایمان آوردهاند بالا برده و کسانی هم که علم به آنها عطا شده است درجاتی از آنها بالاتر هستند. در این آیه هم خداوند متعال مؤمنین ـ اعم از زن و مرد ـ را دارای درجات عالی میداند و علما از آنها هم بالاترند. باز هم زن و مرد در این قسمت تفاوتی ندارند.
ما میبینیم که قرآن در آیات فراوان مردم را توصیه کرده است به تفکر، تعقل، تفقه و امثال اینها. مثلاً: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى الأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها»؛[3] چرا مردم سیر نمیکنند در زمین تا دارای قلبهایی باشند که تعقل کنند؟ اینجا باز دستور میدهد سیر کنید تا قلبی پیدا کنید که بتوانید با آن تعقل نمایید و بفهمید. یا مثلاً آیهی: «وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»؛[4] خداوند متعال رجس و پلیدی را بر آن کسانی قرار داده که تعقل ندارند. همهی این آیات دلالت میکنند بر اینکه دانش و کسب آن امتیاز بزرگی برای انسان است و در این قسمت زن و مرد مساوی هستند.
در جای دیگری خداوند متعال میفرماید:
«وَسَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الأَرْضِ جَمِيعاً»؛[5] یعنی خداوند متعال همهی آنچه را که در زمین و آسمان هست برای شما مسخّر کرده است؛ یعنی موجودات مسخّر انسانند و نهایتاً انسان باید آنها را به تسخیر خود درآورد. باز در اینجا هم زن و مرد تفاوتی نمیکنند.
من از مجموع این آیات، چنین استفاده میکنم که اسلام تحصیل علم و دانش را ارزش بزرگ برای انسان به اعتبار اینکه انسان است میداند، و تأکیدهای فراوانی دارد که جاهل نباشید، عالم باشید. در این زمینه روایات زیادی هم داریم. با وجود این مسئله که تحصیل علم یک حق طبیعی و انسانی است، اسلام هم این حق را پذیرفته و تأکید کرده و خلافش را نهی کرده است، ما از این میفهمیم که اسلام خواسته که زن دنبال تحصیل علم برود. در برابر اینها، تمسّک کردن به چند روایت که هم سندشان ضعیف است و هم دلالتشان قوی نیست، کار بیجایی است. به نظر من آن روایات نمیتوانند در برابر این ادلّهی محکم و قوی بایستند.
ما شاید شش یا هفت روایت در این مورد داریم که آنها هم البته از تحصیل خانمها نهی نکرده است بلکه از نوشتن خانمها نهی کرده است؛ به این معنا که گفته خط و نوشتن را تعلیمشان نکنید. در اصل تحصیل، ما هیچ نهی نداریم.
به طور مطلق خانمها میتوانند تحصیل کنند اما در مورد خط چند روایت داریم که این روایات اولاً اکثر آنها ضعیف یا مرفوع و مُرسلند ودلالتشان هم خیلی قوی نیست؛ مثلاً روشنترین آنها این حدیث است که رسولالله(ص) فرمود:
«لا تنزلوا النساء الغرف و لا تعلموهن الكتابة و علّموهن المغزل و سورة النور»؛[6] زنان را در غرفهها و در طبقات فوقانی جای ندهید. کتابت و نوشتن را به اینها نیاموزید و فقط ریستن و سورهی نور را یادشان بدهید.
من سند این حدیث را بررسی کردهام، با اینکه در بین بقیهی احادیث از همه گویاتر است اما سندش ضعیف است. علاوه بر اینکه میگوید زنها را در طبقهی فوقانی جا ندهید! اصلاً تا به حال عملی شده یا اصلاً کسی فتوا داده که زنها نباید در طبقات فوقانی بروند؟! آن وقت کتابت را پشت سر این ذکر کرده است. اگر قرار است که حرام باشد هر دو باید مثل هم باشد؛ هم سکونت در طبقات فوقانی و هم تعلیم نوشتن. شاید مثلاً اگر تبعاتی داشته باشد به سبب تبعاتش بگویند مکروه است وگرنه آن را مکروه هم نمیتوان دانست. همانطور که در ادامهی روایت که صیغهی امر است آیا کسی یاد دادن پشمریسی و یا تعلیم سورهی نور را واجب میداند که بر سیاق آن بتوان نهیهای قسمت اول روایت را هم حمل بر حرمت کرد؟!
به هر حال با این قبیل روایات که تعداد محدودی هست و ضعیف هم هستند نمیتوان در برابر آن ادلّهی نیرومند و قوی ایستاد؛ مخصوصاً با توجه به اینکه در این زمانها کتابت و نوشتن یکی از ضروریات و مقدمات حتمی درس خواندن است.
به نظر من هیچ مانعی در این قسمت نیست و برخی بیجهت به ظواهر این روایات عمل کرده و خواستهاند جلوی تحصیلات خانمها را بگیرند. علاوه بر اینکه اصلاً سیرهی بانوان هم از زمان پیامبر(ص) تا حالا این طور نبوده است. در زمان پیامبر(ص) زنان بسیار دانشمندی بودند که تحصیل میکردند؛ مثل حضرت زهرا(س). یا عایشه و حفصه همسران پیامبر(ص) علمآموزی میکردند. از بعضی روایات استفاده میشود که حفصه علاوه بر خواندن، نوشتن هم میدانسته است، حدیث هم نقل میکرده است همانطور که خیلی دیگر از خانمها جزو راویان حدیث بودهاند. لذا این احادیث نمیتواند جلوی این حکم را بگیرد. با وجود این، دیگر گمان نمیکنم لازم باشد که در تکتک اینگونه احادیث به طور جزئی وارد شویم و مفاد و معنا و سندشان را بررسی کنیم.
1- آیا از جنبهی دینی نهی و مذمت و نکوهشی در خصوص تحصیلات بانوان داریم یا نه؟
2- از آیه «قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» کدام مطالب استنباط میشود؟
[1]. زمر (39) آيه 9.
[2]. مجادله (58) آيه 11.
[3]. حج (22) آيه 46.
[4]. يونس (10) آيه 100.
[5]. جاثيه (45) آيه 13.
[6]. اصول كافى، ج 5، ص 516.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی