اگر برای تثبیت خلافت ابوبکر به اعراض مشهور از روایات دال بر ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام تمسک شود، چه پاسخی میفرمایید؟
کدام مشهور جز چند نفر که با آن صحنهسازی سوء استفاده از جوی که پیش آمده و از ضعف آن مردم جدید العهد بالاسلام و ارعاب و تطمیع آنها با نصوص مخالفت کردند، مشهوری نبوده است. و مسئله به تمام معنی سیاسی و با نقشههای قبلی و تبانی منافقین و موقعیت خاصی که بود پیش آمد.
مثل این جریان سیاسی را با اعراضی که در فقه مطرح است نباید مقایسه کرد مخالفت رسمی با نصوص و تعیین پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم بود.
خیلی تعجب است این اعراض- که معرضین همانها بودند که حتی از کتابت وصیت پیغمبر جلوگیری کردند و آن گونه که قلم از بیان آن شرم دارد به رسول خدا صلی الله علیهو آله جسارت کردند- چه اعتباری غیر از مخالفت با پیغمبر دارد؟ این حرف را هم بعد از یکهزار و چهار صد سال امروز میشنویم اعراض مشهور در اینجا که اصلاً وجود نیافت و جز سکوت و بیتفاوتی بسیاری و ترس از به خطر افتادن منافع دنیائی و حزب بازی معنی نمییابد.
مسئلهای که به آن اهمیت- که گفته شده در هیچ امری مثل امر حکومت در اسلام خون ریخته نشده مسئلهای که به آن اهمیت است که با آن تشریفات مفصل در غدیر خم ابلاغ میشود- اگر از طرف هر کس از نصوص آن اعراض شده باشد غیر از سیاست و ریاست طلبی و مخالفت با دستور پیغمبر صلی الله علیهو آله هیچ تفسیر و معنائی ندارد.
مسئله فرعی فقهی و شک بین سه و چهار یا پاکی و نجس بودن اعضاء نیست که اعراض مشهور و برخوردهای فقهی در مسائل فرعی در آن مطرح شود.
مسئلهای است که در آن درجه از اهمیت که «لو ان عبداً قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایة ولی الله فیوالیه و یکون جمیع اعمال بدلالته الیه ما کان له علی الله حق فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان[1]».
[1] وسائل الشیعه، باب 29 از ابواب مقدمه عبادات، حدیث 2
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت