فصل ششم: فروع دین | ۲
روزه یکی از واجبات مهم اسلام است. پیغمبر ما فرمود: روزه سپری است، در مقابل آتش دوزخ.[1]
خدا میفرماید: روزه مخصوص من است و خودم پاداش آن را خواهم داد.[2]
این عبادت بزرگ منافع بیشماری در بردارد:
از نظر بهداشت، سبب استراحت دستگاه گوارش است و به سلامتی انسان کمک میکند؛ از نظر اخلاق، یک نوع تمرینی است برای پرهیزکاری و مقاومت در مقابل دشواریها؛ ثروتمندان را به یاد درماندگان و گرسنگان میاندازد. امام صادق(ع) فرمود: روزه واجب شد، تا ثروتمندان مزهی گرسنگی را بچشند و به یاد درماندگان و گرسنگان بیفتند و به آنان احسان و کمک نمایند.[3]
بر هر مسلمانی واجب است ماه رمضان را روزه بگیرد؛ یعنی از طلوع سفیدهی صبح تا مغرب، از انجام کارهایی که روزه را باطل میکند، خودداری نماید.
کارهای زیر، روزه را باطل میکند:
1. خوردن و آشامیدن؛
2. غبار و دود غلیظ به حلق رساندن؛
3. قی کردن؛
4. جماع کردن؛
5. اماله کردن؛
6. سر به زیر آب کردن؛
7. دروغ بستن به خدا و رسول؛
8. استمنا کردن؛
9. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس.
یادآوری: مفطرات مذکور، اگر عمدی واقع شوند، روزه باطل میشود؛ امّا اگر از روی غفلت یا سهو واقع شوند، روزه باطل نمیشود؛ مگر بقای بر جنابت و حیض و نفاس که اگر از روی فراموشی هم باشد، روزه را باطل میکند.
کسانی که میتوانند روزه را افطار کنند
1. بیماری که روزه گرفتن برایش ضرر دارد؛
2. مسافر، به همان شرایطی که در نماز گفته شد؛
3. زنی که خون حیض یا نفاس ببیند؛
یادآوری: این سه دسته باید روزههایشان را افطار کنند و بعد از زوال عذر قضا کنند.
4. زن بارداری که زاییدنش نزدیک باشد، و روزه برای خود یا فرزندش زیانبخش باشد؛
5. زن شیردهی که روزه برای کودکش ضرر داشته باشد؛
یادآوری: این دو دسته بعد از زوال عذر باید قضای روزهها را بگیرند و برای هر روزهای که افطار کردهاند، ده سیر گندم به فقیر بدهند.
۶. پیرمرد و پیرزنی که روزه گرفتن برایشان دشوار است.
یادآوری اول: این دسته اگر بعد از ماه رمضان میتوانند به آسانی روزه بگیرند، باید قضای روزهها را بگیرند؛ اما اگر روزه گرفتن برایشان دشوار است، قضا واجب نیست، ولی برای هر روزهای که افطار کردهاند، باید ده سیر گندم به فقیر بدهند.
یادآوری دوم: هر کس بدون عذر شرعی، روزهاش را افطار کند، باید بعداً قضای آن را بگیرد و در مقابل هر روزهای که افطار کرده شصت روز روزه بگیرد یا شصت نفر فقیر را سیر نماید.
زکات از واجبات ضروری اسلام است. حضرت امام صادق(ع) فرمود: هر کس زکات اموالش را ندهد، نه مؤمن است و نه مسلمان.[4]
امام محمدباقر(ع) فرمود: خدا در قرآن شریف، زکات را در ردیف نماز قرار داده، هر کس نماز بخواند، ولی زکات ندهد، نمازش نیز مورد قبول واقع نخواهد شد.[5]
امام رضا(ع) فرمود: اگر مردم زکات مالشان را میپرداختند، نیازمندی پیدا نمیشد.[6]
زکات در نُه چیز واجب میشود: گندم، جو، خرما، کشمش، گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره.
اسلام برای هر یک از این اموال حدی قرار داده که اگر بدان حد رسید، زکات واجب میشود واِلاّ نه، آن حد معین را نصاب میگویند.
نصاب این چهار چیز، 288 من تبریز است و اگر کمتر شد زکات ندارد. در موقع پرداخت زکات میتواند، تخمی را که در زمین پاشیده و تمام مخارجی را که برای زراعت کرده از حاصل کسر کند، و زکات بقیه را بدهد.
مقدار زکات
زراعت اگر به وسیلهی آب باران یا قنات یا رودخانه آبیاری شود، باید یک دهم آن را به عنوان زکات پرداخت کرد. و اگر به وسیلهی دلو و چاه و موتور آبیاری شود، باید یک بیستم آن را داد.
گوسفند پنج نصاب دارد:
اول: چهل رأس، که زکات آن یک گوسفند است؛
دوم: 121 رأس، که زکاتش دو گوسفند میباشد؛
سوم: 201 رأس، که زکاتش سه گوسفند است؛
چهارم: 301 رأس، که زکاتش چهار گوسفند است؛
پنجم: چهارصد رأس و بالاتر که باید صد صد حساب کند، و برای هر صد گوسفند، یک گوسفند بدهد.
یادآوری: کسی که یازده ماه مالک گوسفند باشد، در ماه دوازدهم باید زکات آن را بدهد؛ در صورتی زکات بر گوسفند واجب میشود که در تمام سال از علف بیابان بچرد و اگر در تمام سال یا مقداری از آن، از علف چیده شده یا از علف زراعت بخورد، زکات ندارد.
گاو دو نصاب دارد:
اول: سی رأس، زکات آن یک گوساله است که داخل سال دوم شده باشد؛
دوم: چهل، زکاتش یک گوساله مادهای است که داخل سال سوم شده باشد.
و از چهل عدد که تجاوز نمود، باید با هر یک از دو نصاب سابق که بهتر تطبیق میکند، حساب کرد و زکاتش را پرداخت نمود. یا سی عدد سی عدد باید حساب کرد یا چهل عدد چهل عدد، یا با هر دو نصاب؛ مثلاً شصت عدد گاو را باید دو، سی عدد حساب کرد و هفتاد گاو را باید یک سی عدد و یک چهل عدد حساب کرد. و هشتاد گاو را باید دو چهل عدد حساب کرد.
یادآوری: در صورتی به گاو، زکات تعلق میگیرد که در تمام سال بیکار باشد و در تمام سال از علف صحرا بخورد.[7]
در طلا دو نصاب است:
نصاب اول: بیست مثقال شرعی (18 نخودی) وقتی طلا به این حد رسید، باید یک چهلم آن را به عنوان زکات داد.
نصاب دوم: وقتی چهار مثقال شرعی، به نصاب اول اضافه شد، باید یک چهلم مجموع را به عنوان زکات پرداخت نمود؛ ولی مقدار اضافی اگر کمتر از چهار مثقال باشد، باید بر طبق نصاب اول، زکات بدهد و در مقدار زاید زکات واجب نیست؛ بعد از آن هم هرچه اضافه شد، اگر به چهار مثقال برسد زکات مجموع واجب است و اگر کمتر از چهار مثقال اضافه شده نصاب سابق را زکات میدهد، ولی در مقدار زاید واجب نیست.
نقره دو نصاب دارد:
نصاب اول: 105 مثقال 24 نخودی. اگر نقره به این حد رسید، باید یک چهلم آن را به عنوان زکات داد و اگر کمتر از این مقدار بود زکات ندارد.
نصاب دوم: اگر از 105 مثقال تجاوز نمود، مقدار اضافی اگر به 21 مثقال برسد، زکات مجموع را باید بدهد؛ ولی اگر به این حد نرسید، در مقدار زاید زکات نیست، فقط باید زکات 105 مثقال را بدهد و همچنین هرچه بالا رود، اگر مقدار اضافی به 21 مثقال برسد، باید زکات مجموع را بدهد و اگر کمتر باشد فقط زکات نصاب سابق را میدهد؛ ولی در مقدار اضافی چیزی واجب نیست.
یادآوری اول: در صورتی زکات طلا و نقره واجب میشود که سکهدار باشند و یازده ماه تمام در ملک شخص باقی بمانند؛
یادآوری دوم: طلا و نقره مادامی که از حد نصاب خارج نشدهاند هر ساله باید زکاتشان را داد، گرچه در سال قبل زکاتش داده شده باشد؛
یادآوری سوم: ظاهراً، منظور اسلام این بوده که طلا و نقرهی مسکوک، ذخیره و بایگانی نشود و در پیشرفت امور اقتصادی و به ویژه تولیدی مصرف شود.
زکات در این موارد به مصرف میرسد:
1. فقیر، یعنی کسی که مخارج سالیانهی خود و عائلهاش را نداشته باشد؛
2. مسکین، یعنی کسی که وضع مالی او از فقیر هم بدتر باشد؛
3. امور خیریه و کارهایی که نفع عمومی دارد. مانند: مسجد، مدرسه، حمام، پل، بیمارستان، تیمارستان، درمانگاه و راهسازی؛
4. کسی که در بین راه خرجی او تمام شده، آنقدر به او میدهند که بتواند به شهر خودش برسد؛
5. شخص ورشکسته و کسی که نمیتواند قرض خودش را بدهد؛
6. در راه آزاد کردن بردگان؛
7. به کافری که به وسیلهی احسان ممکن است، به اسلام متمایل گردد؛
8. کسی که از جانب حاکم شرع، مأمور وصول زکات است.
یادآوری: اگر مردم زکات مالشان را میدادند، حاکم شرع میتوانست با فقر و بیکاری مبارزه نماید و در امور عمران و آبادی شهرها و روستاها جدیت کند و تأسیسات خیریه به وجود آورد.
۱- چه کسانی میتوانند روزه را افطار کنند؟
۲- مصارف زکات را بیان کنید.
[1]. وافى، ج 2، جزء هفتم، ص 5.
[2]. وافى، ج 2، جزء هفتم، ص 5.
[3]. وافى، ج 2، جزء هفتم، ص 5.
[4]. وافى، ج 2، جزء ششم، ص 5.
[5]. وافى، ج 2، جزء ششم، ص 5.
[6]. همان، ص 6.
[7]. چون زكات شتر، كمتر مورد ابتلاى ما واقع مىشود، از ذكر نصاب آن خوددارى نموديم
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامیمسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی