درس هجدهم | ۲
ناملایمات زندگى دنیا
جهانى كه ما در آن زندگى مىكنیم توأم با دردها، رنجها، سختىها، مصیبتها و انواع ناراحتىها است. هر انسانى، خواه ناخواه، در زندگى خود به برخى از این گرفتارىها مبتلا مىشود؛ مثلاً به هر حال، انسان یا پیش از پدر و مادرش از دنیا مىرود و یا پس از آنها. اگر پیش از پدر و مادر از دنیا برود، پدر و مادر به داغ او مبتلا مىشوند و اگر پس از آنان از دنیا برود، وى به داغ پدر و مادر مبتلا مىگردد. این حالت نسبت به برادر و خواهر و دوستان و عزیزان نیز وجود دارد.
كسى كه در عمر خود هیچ نوع سختى و مریضى ندیده باشد اصلا پیدا نمىشود. گرفتارىهاى طبیعى و اجتماعى كمابیش براى هر كسى پیش مىآید. بشر همواره در تلاش است تا از راه وسایلى كه تدارك مىبیند خود را از گرفتارىها و ناملایمات زندگى در امان نگه دارد. البته تا حدود زیادى موفقیتهایى هم در این زمینه به دست آورده است، اما وقتى به دقت مىنگریم متوجه مىشویم كه در كنار هر رفاهى، هر آسایشى و هر نعمتى كه فراهم شده و به موازات هر اختراع و اكتشافى كه صورت گرفته، مصیبتهاى جدیدى بر زندگى بشر سایه افكنده است.
زمانى انسان با اسب و شتر و مانند آنها مسافرت مىكرد، كه البته سختىهایى در پى داشت، اما امروزه با اتوبوس و قطار و هواپیما مسافرت مىكند. آن زمان به ندرت اتفاق مىافتاد كه مثلاً مركبى، سوارِ خود را لگد بزند و موجب مرگش شود، اما امروزه یك قطار تصادف مىكند و دهها نفر كشته مىشوند، یك هواپیما سقوط مىكند و صدها نفر كشته مىشوند و ... .
در همین راستا، برخى تصور مىكنند كسانى كه ثروتهاى كلانى به هم زدهاند، آسایش بیشترى در زندگى دارند، اما وقتى از نزدیك زندگى آنها را مشاهده مىكنیم، مىبینیم گرفتارى آنها به مراتب بیشتر از دیگران است. چه بسا آسایش یك كشاورز در دهكدهاى دورافتاده كه با زحمت بسیار كار مىكند از كسانى كه در كاخهاى كذایى زندگى مىكنند بیشتر باشد. هر چند ممكن است این كشاورز از انواع لذتهایى كه كاخنشینان مىبرند بىبهره باشد، اما در عوض از ناملایمات زندگى آنان در امان است. البته این سخن به معناى این نیست كه هر جا نعمتى است، لزوماً در كنارش مصیبتى هم وجود دارد، اما این مطلب واقعیت دارد كه زندگى انسان توأم با خوشى و ناخوشى است.
مسلّماً زندگى دنیوى بدون گرفتارى امكان ندارد. این ویژگى زندگى دنیا است. برعكس، سعادت اخروى همراه هیچ گرفتارى و غم و غصهاى نیست:
لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ؛[1] هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد و هرگز از آن بهشت بیرونشان نكنند. در دنیا چنین وعدهاى به كسى داده نشده است و هیچ كس چنین زندگى سراسر خوشى و راحتى را در دنیا تجربه نكرده است.
بشر همواره در تلاش است با فراهم كردن وسایل راحتى و آسایش، مشكلات زندگى را كم كند و تا حدودى موفقیتهایى هم در این زمینه به دست آورده است. یكى از راههایى كه بشر براى كاستن آلام و ناراحتىهاى خود به آن متوسل شده، پناه بردن به سرگرمىها است. انسان براى رهایى از فكر و خیالهاى ناراحتكننده، به اختراع انواع سرگرمىها روى آورده است. شیطانىترین اختراع در این زمینه، مسكرات و مواد مخدّر است. انسان در حالت مستى غم و غصههایش را فراموش مىكند و براى مدت كوتاهى نسبت به همه چیز بىخیال مىشود. ولى به هرحال، این بىخیالى نمىتواند ماهیت زندگى دنیا را تغییر دهد. اتفاقاً كسانى كه به این سرگرمىها متوسل مىشوند، هرچند ممكن است لحظاتى غم و غصه و گرفتارىها را فراموش كنند ولى گرفتار مصیبتهاى دوچندان مىشوند. مثلاً افرادى كه به مواد مخدّر روى مىآورند،آنچنان گرفتار مىشوند كه دیگر نمىتوانند آن را رها كنند. انسان با این كار نه تنها نمىتواند رنج و گرفتارىها را از خود دور كند، بلكه چه بسا به انواع بیمارىهاى جسمى و روحى و روانى نیز مبتلا مىگردد.
بشر تا به حال نتوانسته است راه حلى اساسى براى مقابله با سختىها و گرفتارىها بیابد. حاصل همهی آموزههاى روانشناختى این است كه انسانها را وادار كند تا بپذیرند كه زندگى همین است و باید با آن ساخت. البته این تلقینات تا اندازهاى مؤثر واقع شده است، اما هرگز نتوانسته ریشهی گرفتارىها را از بین ببرد.
دین نسخهاى را تجویز مىكند كه انسان مىتواند از طریق عمل به آن از ناملایمات زندگى دنیا رهایى یابد. اگر انسان این معرفت و بینش را پیدا كند كه نعمتهایى كه در اختیار دارد از آنِ او نیست، بلكه امانتى است كه خداوند به او عطا كرده، هرگز در صورت از دست دادن آنها ناراحت نمىشود. به راستى اگر یكى از دوستانتان كتابى را براى یك شب به امانت در اختیار شما بگذارد و بعد پس بگیرد، شما غصهدار مىشوید؟ انسان باید باور كند كه آنچه در این دنیا است از آن خدا است و به امانت در اختیار او گذاشته شده تا از آنها استفاده كند، هر زمان هم كه حكمت خدا اقتضا كرد آن را پس مىگیرد. بنابراین، دركِ این مطلب كه نعمتهاى دنیایى از آن خدا است، موجب راحتى انسان مىشود. بدیهى است كه فرد ملحد و كسى كه خدا را قبول ندارد، نمىتواند این اعتقاد را داشته باشد. این باور و اعتقاد تنها در سایهی دین تحقق پیدا مىكند و انسان باید خداشناس باشد تا بتواند از این دارو، كه همانا معرفت و ایمان است، استفاده نماید.
نكتهی دیگر این است كه نعمتهاى خدا بیهوده و عبث در اختیار ما قرار داده نشده است. خداوند براى آزمایش بندگان خود، نعمتهایى را در اختیار آنان قرار داده است تا اولاً ببیند آیا قدر این نعمتهاى الهى را مىدانند، و ثانیاً آیا در صورت باز پس گرفتن آنها، صبر پیشه مىسازند یا بىتابى مىكنند.
دین به ما مىآموزد كه اگر صبر كردید و شكر نعمت الهى را به جا آوردید، سعادت ابدى خواهید داشت؛ چرا كه انسان با این كار، موجبات كمال معنوى خود را فراهم مىسازد. كسى كه این معرفت را داشته باشد، از همهی حوادث عالم استقبال مىكند؛ زیرا مىداند آنها وسایل رشد و تكامل ابدى او خواهند بود.
امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب و به همهی شیعیان خودشان مىفرمایند:
صَبِّرْ نَفْسَكَ عِنْدَ كُلِّ بَلِیّةٍ؛ آنگاه كه برایت مشكلى پیش مىآید، خودت را وادار به صبر كردن كن. انسان خواه ناخواه، در زندگى خود مشكلاتى دارد؛ مثلاً یكى از جانسوزترین مشكلات، داغ فرزند است كه انسان را بسیار متأثر مىسازد، همچنین از دست دادن مال و ثروت نیز براى انسان بسیار گران تمام مىشود؛ زیرا دلبستگى انسان به مال و فرزند بیش از سایر چیزها است. انسان باید در برابر این ناملایمات و بلاها صبر پیشه كند. البته ممكن است افرادى هم كه اعتقادى به خدا ندارند توصیه به صبر نمایند، اما تفاوتى كه بین آنها و آموزههاى دینى وجود دارد این است كه سخن آنها از روى بیچارگى و درماندگى است، در حالى كه دین صبر را شیرین مىكند؛ یعنى كارى مىكند كه انسان به راحتى آن را تحمل نماید. از دست دادن مال و فرزند در صورتى موجب ناراحتى انسان مىگردد كه انسان آنها را از آن خود بداند، اما اگر آنها را عاریه و امانتى از جانب خدا بداند، هیچگاه از فقدان آنها ناشكیبا نمىشود.
همچنین انسان باید توجه كند كه خداوند این عاریه را بىحكمت در اختیار انسان نگذاشته است، بلكه فلسفه نعمتهاى الهى، امتحان و آزمایش انسان است. هدف و فلسفه آزمایش الهى این است كه انسان بر سر دو راهى قرار گیرد و با اختیار خود یك راه را انتخاب كند. خداوند با قرار دادن انسان بر سر دو راهى، او را مىآزماید كه آیا در مقابل نعمت، شكر به جا مىآورد یا نه، همچنین وقتى نعمت را از او مىگیرد آیا صبر پیشه مىكند یا خیر؟ این دو آزمایش هم به نفع انسانها است؛ چرا كه سربلند بیرون آمدن از آنها موجب سعادت ابدى ایشان خواهد شد.
چنین نگرشهایى تنها در سایه اعتقاد به خدا و پذیرش دین به وجود مىآید. دین گوهر گرانبهایى است كه اگر آن را نداشته باشیم، از این معارف و آسایش و آرامش روحى برخوردار نخواهیم شد.
در این بخش از روایت، حضرت همچنین مطلبى را دربارهی «خوف و رجا» نسبت به عذاب و رحمت الهى فرمودهاند كه ما چون قبلاً در اینباره بحث كردهایم، توضیح این جمله را به همان بحث احاله مىدهیم.
۱- ویژگى زندگى دنیا چیست؟
۲- خداوند به کدام دلایل نعمتهایى را در اختیار بندگانش قرار داده است؟
[1]. حجر (15)، 48.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی