شرح بزرگترین خطبه نهج البلاغه در نکوهش متکبّران و فخرفروشان | ۴۰
ممكن است گفته شود امام(ع) به دورانى اشاره مىفرمایند كه ده سال به پیامبرى رسول اكرم(ص) باقى مانده بود و حضرت در سن سى سالگى بودند. پس تأییدشان در آن دوران چگونه مستند عصمت امیرالمؤمنین(ع) به شمار مىآید؟
امام(ع) در پاسخ، از خردسالى خودِ رسول اكرم(ص) و عنایت بىنظیر حقتعالى به حضرت و گماشته شدن والاترین فرشته در خدمت ایشان سخن به میان آورده و فرمودند:
*****
وَلَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ(ص) مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِیماً[1] أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلاَئِكَتِهِ یَسْلُكُ بِهِ طَرِیقَ الْمَكَارِمِ وَمَحَاسِنَ أَخْلاَقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَنَهَارَهُ. وَلَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ[2] أَثَرَ أُمِّهِ، یَرْفَعُ لِی فِی كُلِّ یَوْمٍ مِنْ أَخْلاَقِهِ عَلَماً وَیَأْمُرُنِی بِالْإقْتِدَاءِ بِهِ، وَلَقَدْ كَانَ یُجَاوِرُ فِی كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَلاَ یَرَاهُ غَیْرِی، وَلَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اللهِ(ص) وَخَدِیجَةَ وَأَنَا ثَالِثُهُمَا[3] أَرَى نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَةِ وَأَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ؛ و خداوند بزرگترین و والاترین فرشتهاش را از همان دوران از شیر گرفته شدن رسول اكرم(ص) با آن حضرت همنشین ساخته بود تا شب و روز ایشان را به راه بزرگوارىها و زیبایىهاى اخلاقى این جهان سیر دهد. و من همچون بچه شترى در پى مادر، ایشان را پیروى مىنمودم و حضرت هر روز از اخلاق نیكوىشان پرچم و نشانهاى برمىافراشتند و مرا به پیروى از آن امر مىفرمودند. همه ساله مدتى را در (غارِ) حرا (براى عبادت و خلوت با خدا) به سر مىبردند. من ایشان را مىدیدم و جز من دیگران از این دیدار محروم بودند. در آن دوران در تنها خانهاى كه از اهل اسلام كسى را در بر داشت، جز رسول خدا(ص) و (همسر مكرّمشان حضرت خدیجه(س)) و من كه سومین آنها بودم، فردى وجود نداشت. نور وحى را مىدیدم و بوى نبوت را استشمام مىنمودم.
سخن در این است كه خداى تعالى، خود سرپرست و هدایتگر برترین راهنمایان برجسته است، و ارجمندترین فرشتگان مقرّب خود را با ایشان شرف همنشینى عطا فرموده تا بدینسان پیامبر خاتم(ص) با تربیت خداوند از اوج بلندترین قلّههاى معارف الاهى براى همیشهی تاریخ، كام تشنگان حقیقتطلب و خداباور را سیراب[4] كنند.
امام(ع) به پیوستگى این ارتباط مبارك اشاره فرموده و بر «پا جاى پاى پیامبر والامقام(ص) نهادن خود» تأكید كردند و از برافراشتن پرچمى از پرچمهاى هدایت و اخلاق نیك در هر روز یاد كردند و از عنایت ویژهی آن سرور كائنات(ص) به خود در اهتمام بلیغ به سرمشق گرفتن از آن الگوهاى نورانى خبر دادند و سخن را به خلوتهاى وصفناشدنى پیغمبر اكرم(ص) با حضرت حقتعالى كشانده و همراهى خود با حضرت را در كوه حرا و چشیدن طعم گواراى «راز و نیاز با حضرت بىنیاز در آن اوج بىنظیر» گوشزد نمودند. ایشان با ترسیم آغازین كُرنش جمعىِ روحافزا و اولین نماز جماعت در اسلام، بیان حقایق را پى گرفتند.
آرى، رقیبان فرداى امام(ع)، دست نوازش به سر و گوش خدایان پندارى مىكشیدند و عزت و افتخار خویش را در پرستش بتهایى مىدیدند كه خود ساخته بودند، در حالى كه در دلشان از نور حق خبرى نبود و در مسیر ابراهیمْسوزانى گام برمىداشتند كه نواى شیطانى «حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِینَ»[5] سر مىدادند. در این شرایط این شاگرد راستین پیامبر خدا(ص) و دستپروردهی صاحب مقام «أَوْ أَدْنى»،[6] در اوج خفقانِ نورستیزان، در جمعِ به ظاهر كوچكِ خداباورانِ تاریخساز مىدرخشیدند و همچون جدّ مطهرشان ابراهیم بتشكن(ع) روى خوش به بت و بتپرستى نشان ندادند. كوتهاندیشان حجتهاى پاك الاهى را با خود مقایسه كرده و براى ارزش اعتراف به حق، سخن از سن و سال به میان مىآورند.[7] آنان آیاتى همچون: «یا یَحْیى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْناهُ الْحُكْمَ صَبِیًّا»[8] كه حاكى از دریافت حكم پیامبرى حضرت یحیى ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ در خردسالى است، ندیدهاند یا پاسخ حضرت عیسى ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ را در روزهاى آغازین ولادت به یاوهگویىهاى بىمقدار نابخردان كه: «إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْكِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا» گفت،[9] به یكباره به دست فراموشى مىسپارند. آرى، علىرغم این پندار بىپایه، این جانِ پیامبر خدا(ص)،[10] تحت تربیت برترین آموزگار هستی به بلندترین قلّهی تعیین شده براى «انسان كامل» صعود كرده و نور وحى و رسالت را دیده و بوى جانافزاى نبوت را با تمام وجود استشمام كرده بود.
1- تأیید رسول اكرم(ص) در زمانی که ده سال به پیامبرى ایشان باقی مانده بود، چگونه مستند عصمت امیرالمؤمنین(ع) به شمار مىآید؟
2- کدام آیه حاكى از دریافت حكم پیامبرى حضرت یحیى(ع) در خردسالى است؟
3- چگونه خداى تعالى، خود سرپرست و هدایتگر برترین راهنمایان برجسته است؟
[1]. فِطام، گرفتن بچه از شیر مادر را گویند، و فطیم به معناى مفطوم، به كودك از شیر گرفته شده اطلاق مىشود و مؤنث و مذكر آن یكى است. معجمالوسیط، ص 695.
[2]. بچه شترى كه تازه از شیر گرفته شده (و به مادر بسیار وابسته است). همان، ص 691.
[3]. علاوه بر منابع فراوان شیعى، به یك نمونه از منابع جماعت غیر شیعه اكتفا مىشود: كنز العمال، ج 11، ص 616، حدیث 32992، به نقل از ابن عباس از پیامبر اكرم(ص): «اَوَّلُ مَنْ صَلّى مَعی عَلیٌّ؛ اولین كسى كه با من نماز گزارد على(ع) بود».
[4]. براى اطلاعات بیشتر در مورد دوران خردسالى حضرت مىتوان به منابعى همچون حیوة القلوب، ج 3، ص 167 ـ 214، كه خود از منابع كهن نقل كردهاند، مراجعه نمود.
[5]. نمرودیان پس از شنیدن نداى وجدان خویش كه با منطق محكم ابراهیم بتشكن(ع) بیدار شده بود، با فطرت خویش نیز به ستیز برخاسته و گفتند: «او را بسوزانید، و اگر كار به انجام مىبرید، خدایانتان را یارى كنید.» انبیاء (21)، 68.
[6]. اشاره به آیه نهم سوره مباركه نجم در بیان مقام قرب معنوى پیامبر مكرّم(ص) به حضرت حقتعالى.
[7]. براى مثال فخر رازى كه ذیل آیات 54 و 55 مائده شیعه را لعنت مىكند (تفسیر الكبیر، ج 12، ص 21 و 29) در مورد برترى اسلام ابوبكر بر حضرت امیرالمؤمنین(ع) مىگوید: «اگر گفته شود اسلام على بر اسلام ابوبكر مقدم بوده، ... انَّ علیاً كانَ فی ذلِكَ الْوقت صَبیّاً صَغیراً و كانَ أیضاً فی تربیة الرَّسولِ عَلیه (و آله) الصَّلاةُ و السَّلام و كانَ شدیدَ القُربِ مِنْهُ بالقرابة...» همان، ج 10، ص 173؛ ذیل نساء (4)، 69.
[8]. مریم (19)، 12: «اى یحیى! كتاب را با قوت تمام دریافت كن. ما حكم پیامبرى را در حالى كه كودك بود، به او عنایت نمودیم».
[9]. همان، 30: «همانا من بنده خدایم، او مرا كتاب داده و پیامبر قرار داده است».
[10]. در آل عمران (3)، 61، جریان مباهله پیامبر اكرم(ص) با نصاراى نجران در مورد حضرت عیسى ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ بیان شده است و اینكه هریك از طرفین فرزندان و زنان و آن كس كه جان اوست، به همراه بیاورد. به اتفاق فریقین، رسول مكرم(ص) از فرزندان، امام حسن و امام حسین(ع) و از بانوان، حضرت زهرا(س) را و جان جانان امیرالمؤمنین(ع) را به همراه آوردند.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی