کد مطلب: ۶۹۳۸
تعداد بازدید: ۵۸۰
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۰
پیامبری و پیامبر اسلام | ۲۴
هیچ‌گاه با دست خود به احدی کتک نزد؛ مگر این‌که برای خدا باشد. از عمل بدی که نسبت به او انجام می‌گرفت انتقام‌جویی نکرد؛ مگر این‌که در آن عمل حرمت خدا شکسته شده باشد. بین انتخاب یکی از دو عمل مخیّر نشد؛ مگر این‌که آسان‌ترین آنها را اختیار می‌کرد؛ جز جایی که موجب گناه یا قطع رحم باشد، که از همه مردم بیشتر از آن اجتناب می‌کرد.

بخش دوّم: پیامبر اسلام (نبوت خاصه) | ۱۴

 

عبادت

 

رسول خدا(ص) عابدترین مردم بود، به عبادت خدا اهمیت می‌داد. به نماز بسیار علاقه داشت و می‌فرمود: روشنی چشم من در نماز است.[1]
نمازهای واجب را در اول وقت و با حضور قلب می‌خواند. نوافل یومیه و سایر نمازهای مستحبی را نیز می‌خواند. در ثلث آخر شب برای تهجد و نماز شب از خواب برمی‌خاست و خدا در قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید:
پاره‌ای از شب را به نماز زنده بدار. ادای این نافله به نفع تو می‌باشد. شاید پروردگارت بدین وسیله تو را به مقامی عالی برساند.[2]
پیامبر اکرم(ص) همواره به یاد خدا بود. در ماه مبارک رمضان توجه بیشتری به نماز و عبادت خدا داشت، آن قدر در نماز و عبادت کوشش می‌کرد که پاهای مبارکش ورم کرد، تا این که آیه نازل شد: «ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نفرستادیم تا خود را به زحمت بیندازی.[3]
مغیرة بن شعبه درباره‌ی عبادت پیامبر(ص) می‌گوید:
برای نماز خواندن آن قدر برپا ایستاد که پاهای مبارکش ورم کرد. به آن حضرت گفته شد: آیا خدا گناهان گذشته و آینده تو را نبخشیده است؟
فرمود: آیا من نباید بنده‌ی شاکر خدا باشم؟[4]
انس می‌گوید: رسول خدا(ص) دائم‌الذکر بود و کارهای لهو و بیهوده انجام نمی‌داد.[5]
امام صادق(ع) فرموده:
رسول خدا(ص) در خانه‌ی ام سلمه بود. ام سلمه از خواب بیدار شد و رسول خدا را در بستر نیافت. بدگمان شد، برخاست و در اطراف خانه به جست‌وجوی آن حضرت پرداخت. او را در گوشه‌ای از خانه یافت که برپا ایستاده و دست‌ها را به سمت آسمان بلند کرده و گریه می‌کند و می‌گوید: «اللهم لاتنزع مني صالح ما أعطيتني أبداً».[6]
هم چنین فرمود:
عادت پیامبر(ص) چنین بود که در دهه‌ی آخر ماه رمضان در مسجد اعتکاف می‌کرد. خیمه‌ای برایش برپا می‌ساختند. بستر خود را جمع می‌کرد و برای عبادت آماده می‌گشت.[7]
ابوبکر به پیامبر گفت:
یا رسول الله موهایت سفید شده است؟ فرمود: سوره‌های هود، واقعه، مرسلات، عم یتسائلون و تکویر موهایم را سفید کرد.[8]
ابوذر می‌گوید:
رسول خدا(ص) شبی را تا صبح برپا ایستاده بود و این آیه را می‌خواند: «اگر آنان را عذاب كنى بندگان تو هستند و اگر آنها را ببخشى، پس تو توانا و حكيم هستى».[9]


اخلاق پیامبر اکرم در قرآن


پیامبر اکرم(ص) همواره با گریه و زاری و تضرّع از خدا می‌خواست که او را به آداب نیک و اخلاق پسندیده زینت دهد. ایشان در دعای خود عرض می‌کرد: پروردگارا خَلق و خُلق مرا نیکو گردان. هم‌چنین عرض می‌کرد:
خدایا مرا از اخلاق زشت منزه ساز.
خدا دعایش را مستجاب و قرآن را بر او نازل کرد و با قرآن تأدیبش نمود و قرآن خُلق او شد. سعد بن هشام می‌گوید: اخلاق پیامبر را از عایشه سؤال کردم، گفت: آیا قرآن نخوانده‌ای؟ گفتم: چرا، گفت: خلق رسول‌خدا(ص) همان قرآن بود.
اخلاق پیامبر به طور مستقیم از وحی و قرآن گرفته می‌شود، به عنوان نمونه به آیات زیر توجه فرمایید:
عفو را پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن.[10]
خدا به عدل و احسان امر کرده است.[11]
صبر کن و خدا در بردباری به تو کمک می‌کند.[12]
در پیش‌آمدها صبور باش که این از کارهای مهم است.[13]
کسی که بردبار باشد و لغزش‌ها را ببخشد این از کارهای بسیار ارزشمند است.[14]
خطاکاران را ببخش و گذشت داشته باش، همانا خدا نیکوکاران را دوست دارد.[15]
پس باید عفو و گذشت داشته باشند، آیا دوست ندارید که خدا شما را مورد بخشش قرار دهد.[16]
همواره به نیکوترین وجه پاسخ ده تا کسی که میان تو و او دشمنی است چون دوست مهربان تو گردد.[17]
کسانی که در توانگری و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خویش را فرو می‌برند و از خطای مردم می‌گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد.[18]
از بسیاری گمان‌ها اجتناب کنید زیرا بعضی گمان‌ها گناه هستند، عیب‌جویی نکنید، و از یکدیگر غیبت نکنید.[19]
خدای متعال در آیه‌های مذکور و صدها آیه‌ی دیگر کردار نیک و اخلاق شایسته را معرفی و پیامبر اسلام و پیروانش را به رعایت آنها سفارش کرده و اخلاق زشت و رفتارهای ناشایسته را برشمرده و به اجتناب از آنها دعوت کرده است. پیامبر اکرم(ص) خود به اخلاق نیک عمل می‌کرد و از اخلاق زشت دوری می‌جست؛ بدان‌گونه که می‌توان او را تجسّم یافته‌ی اخلاق قرآنی نامید چنان که عایشه او را بدین‌گونه توصیف کرد. چون چنین بود خدای متعال درباره‌اش گفت: اخلاق تو بسیار عظیم است.[20]
پیامبر اکرم خود به اخلاق نیک عمل می‌کرد و با گفتار و کردار خود پیوسته مسلمانان را به رعایت اخلاق دعوت می‌کرد و می‌فرمود: من مبعوث شده‌ام تا مکارم اخلاق را گسترش دهم و به اتمام برسانم. به همین جهت صدها حدیث در مسائل اخلاقی از پیامبر اسلام صادر شده و در کتاب‌های حدیث ثبت و ضبط شده است.
اخلاق نیک و کردار شایسته آن حضرت را می‌توان مهم‌ترین عامل محبوبیت و نفوذ کلام در مسلمانان به شمار آورد. چون به آن چه می‌گفت عمل می‌کرد سخنانش مورد قبول واقع می‌شد. در قرآن نیز بدین مطلب اشاره شده است:
نرم‌خویی تو رحمتی است از جانب خدا و اگر تندخو و سنگدل بودی مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند.[21]


نمونه‌هایی از صفات پیامبر


فیض کاشانی از ابوالبختری نقل کرده که در توصیف رسول‌خدا چنین گفته است: هیچ‌گاه رسول‌خدا به مؤمنی دشنام نداد و اگر اتفاقاً حرف ناسزایی از او صادر می‌شد کفاره می‌داد و بر او ترحم می‌کرد. هیچ‌گاه به زنی یا خدمت‌گزاری لعنت نکرد. به هنگام جنگ به آن حضرت عرض شد به دشمنان نفرین کن، فرمود: من برای رحمت و هدایت مبعوث شده‌ام نه برای لعنت و نفرین. هرگاه پیشنهاد می‌شد به مسلمانان یا کافر به طور خصوص یا عموم نفرین کند برعکس، در حق او دعا می‌کرد.
هیچ‌گاه با دست خود به احدی کتک نزد؛ مگر این‌که برای خدا باشد. از عمل بدی که نسبت به او انجام می‌گرفت انتقام‌جویی نکرد؛ مگر این‌که در آن عمل حرمت خدا شکسته شده باشد. بین انتخاب یکی از دو عمل مخیّر نشد؛ مگر این‌که آسان‌ترین آنها را اختیار می‌کرد؛ جز جایی که موجب گناه یا قطع رحم باشد، که از همه مردم بیشتر از آن اجتناب می‌کرد. هیچ انسان آزاده یا بنده یا کنیزی برای عرض حاجت نزد آن حضرت نیامد جز این‌که برای قضای حاجتش اقدام می‌کرد.
انس می‌گوید: به خدا سوگند: هیچ‌گاه رسول‌خدا در کاری که دوست نداشت آن را انجام دهم به من نگفت: چرا انجام ندادی، و اگر خانواده‌اش مرا در انجام آن کار سرزنش می‌کردند می‌فرمود: او را رها کنید چون کاری است که انجام گرفته است. رسول‌خدا از هیچ‌کس بدگویی نمی‌کرد، اگر فرشی برایش گسترده بودند روی آن می‌خوابید وگرنه روی زمین استراحت می‌کرد.
از اخلاقش این بود که با هرکس ملاقات می‌کرد به او سلام می‌داد. سخن کسی را قطع نمی‌کرد و هرکس با او در حال مذاکره و صحبت بود صبر می‌کرد تا سخنش تمام شود.
با هرکس دست می‌داد دستش را نمی‌کشید تا او دست خود را بکشد.
هنگامی که یکی از اصحاب خود را ملاقات می‌کرد با او مصافحه می‌نمود، آن‌گاه دستش را می‌گرفت، انگشتان خود را داخل انگشتان او می‌کرد و محکم می‌گرفت. برنمی‌خاست و نمی‌نشست مگر با ذکر خدا، اگر در حال نماز شخصی نزد او می‌نشست نمازش را کوتاه می‌کرد و می‌فرمود: آیا کاری داری؟ بعد از رسیدگی به کار او دوباره به نماز مشغول می‌شد، در مجالس جایگاه خاصی نداشت هرجا خالی بود می‌نشست. هیچ‌گاه پاهایش را در حضور اصحاب دراز نمی‌کرد، مبادا جای دیگران تنگ شود؛ مگر این‌که جایگاه وسیع باشد. غالباً رو به قبله می‌نشست، هرکس بر او وارد می‌شد به وی احترام می‌کرد، حتی گاهی عبای خود را زیر پای افرادی پهن می‌کرد که با او خویشاوندی نداشتند. هرکس به آن حضرت وارد می‌شد با اصرار او را بر متکای خود می‌نشانید. به همه احترام می‌گذاشت به گونه‌ای که هرکس گمان می‌کرد گرامی‌ترین افراد نزد اوست، به همه حاضرانِ مجلس، یکسان نظر می‌کرد. مجلس او در هاله‌ای از حیا، فروتنی و امانت بود. خدا درباره‌اش گفته است:
نرم‌خویی تو از الطاف خداست. اگر تندخو و سنگ‌دل بودی مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند.
به منظور احترام و دل‌جویی از اصحاب، آنها را به کنیه می‌خواند، هرکس کنیه نداشت برایش انتخاب می‌کرد. حتی برای زنانی که فرزند داشتند یا نداشتند کنیه انتخاب می‌کرد. به کودکان هم کنیه می‌داد تا دلشان را به دست آورد. دیرتر از همه‌ی مردم غضب می‌کرد و زودتر از همه راضی می‌شد. برای مردم از همه کس سودمندتر بود. در مجلس او صدا بلند نمی‌شد. هنگامی که از مجلس بلند می‌شد می‌گفت: «سبحانك اللّهم و بحمدك أشهد أن لا اله الا أنت استغفرك و أتوب إلیه» و می‌فرمود: جبرئیل به من چنین یاد داده است.[22]


خودآزمایی


1- عادت پیامبر(ص) در دهه‌ی آخر ماه رمضان چه بود؟
2- مهم‌ترین عامل محبوبیت و نفوذ کلام پیامبر(ص) در مسلمانان چه بود؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 25: قال رسول الله(ص): «جُعِل قرّة عيني في الصلاة».
[2]. اسراء (17) آيه 79: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً».
[3]. طه (20) آيات 1 ـ 2: «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ القُرآنَ لِتَشْقى‏».
[4]. البداية و النهايه، ج 6، ص 60.
[5]. همان، ص 46.
[6]. بحارالانوار، ج 6، ص 217: عن أبي عبدالله(ع) قال: «كان رسول الله(ص) في بيت أمّ سلمه، ففقدته من الفراش فدخلها في ذلك ما يدخل النساء، فقامت تطلبه في جوانب البيت حتى انتهت إليه و هو في جانب من البيت قائم رافع يديه يبكى، و هو يقول: اللّهم لا تنزع منّي صالح ما أعطيتني أبداً».
[7]. همان، ص 273: عن أبي عبدالله(ع) قال: «كان رسول الله(ص) إذا كان العشر الأواخر اعتكف في المسجد، وَ ضُرِبَ له قبّةُ من شعر، و شمّر المئزر، و طوى فراشه».
[8]. البداية و النهايه، ج 6، ص 67.
[9]. همان، ص 65.
[10]. اعراف (7) آيه‌ی 198: «خُذِ العَفْوَ وَأْمُرْ بِالعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الجاهِلِينَ».
[11]. نحل (16) آيه‌ی 90: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسانِ».
[12]. همان آيه‌ی 5: «وَاصْبِرْ وَما صَبْرُكَ إِلّا بِاللهِ».
[13]. لقمان (31) آيه‌ی 17: «وَاصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ».
[14]. شورى (42) آيه‌ی 43: «وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الأُمُورِ».
[15]. مائده (5) آيه‌ی 13: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الُمحْسِنِينَ».
[16]. نور (24) آيه‌ی 22: «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ‏ يَغْفِرَ اللهُ لَكُمْ».
[17]. فصلت (41) آيه‌ی 34: «إِدْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذا الَّذِى ‏بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ».
[18]. آل‏عمران (3) آيه‌ی 134: «وَالكاظِمِينَ الغَيْظَ وَالعافِينَ عَنِ النّاسِ».
[19]. حجرات (49) آيه‌ی 12: «اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً».
[20]. قلم (68) آيه‌ی 4: «وَ إِنَّك لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ».
[21]. آل‏عمران (3) آيه‌ی 159: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ القَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ».
[22]. ملامحسن فيض كاشانى، محجةالبيضاء فى تهذيب الاحياء، ج 4، ص 128 ـ 132.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: