بخش سوّم: خودسازی و فواید آن | ۳
نيازها و خواستههای خود حيوانی، به شرط ضابطهمندی، بايد پاسخ داده شود. آنچه ناپسند است، هرج و مرج و زياده روی در تأمين نيازهای حيوانی است. اصل غرايز و تمايلاتی كه خدای تعالی در وجود ما آفريده همگی، خوب، به جا و برای زندگی لازم است، ولی نبايد ارضای آنها بی حدّ و مرز و بیحساب و كتاب باشد.
دانشمندان اخلاق، خواستههای بعد حيوانی نفس را به دو بخش شهوت و غضب، تقسيم و آن را هوای نفس؛ يعنی خواستهی جنبهی حيوانی خودمان ناميدهاند. منظورشان از «شهوت» تنها غريزهی جنسی و تماسهای جسمی و شهوانی نيست، هرچه ملايم با نفس باشد و نيروی جاذبهی ما آن را به سمت خود می كشاند انحراف از اندازهاش را شهوت می نامند، مثل علاقه به پول، رياست، قدرت، تغذيه، تفريح، حرص، طمع، بخل، شكمبارگی، شهوترانی، حقّهبازی، خيانت، خوشگذرانی، خودنمايی و هرچه در نقطهی مقابل جذب باشد را «غضب» می نامند.
اين صفات مثل همين خشم كه برای دفع ناملايمات از حريم انسان است به اندازه اش خوب، ولی افراط و تفريط آن بد است؛ مثلاً برای «دفاع» شجاعت، فضيلت است، ولی ترسويی زياد يا بی باكی، بد است، عزّت نفس، خوب، ولی ذلّت و حقارت، بد و غيرت به جا خوب، ولی بی غيرتی يا تعصّبات افراطی بد، سوء ظن، زورگويی، انتقامجويی، حقد و كينه، فحش طعن و لعن، خودخواهی، بیعرضگی، تكبّر، ظلم و ستم، قساوت و... بد و مذموماند.
بنابراين، اين دو واژهی شهوت و غضب، هر كدام نمايانگر دهها صفت هستند.
تمامی غرايز و تمايلاتی كه خداوند متعال در وجود ما آفريده است، اگر طبق مقررات اسلامی كه برخاسته از عقل و شرع است تنظيم گردد، بسيار به جا و ارزشمند و اگر بیجا و خودسرانه به كار گرفته شود، زيانبار و نابودكننده است. ناگزيريم برای توضيح، مثالهايی بزنيم:
«غضب» در حدّ متعادل برای دفاع از خود و حريم خانواده و دارايی لازم است. به هنگام هجوم متجاوز، با خشمناكی، نيروی دفاعی ما چند برابر می شود. در صورتی كه اگر همين خشم و غضب نباشد نمیتوانيم از مال و جان و آبرو يا مملكت و دين خويش دفاع كنيم. در عين حال، افراط و تفريط و مصرف بیجای آن زيانبار است.
«ترس» اگر نباشد، انسان خود را از خطرها حفظ نمیكند. در رانندگی، يا ارتباط با برق و ميكروبها و غيره... به فكر سلامتی نمیافتد، از آن طرف، اگر زياد هم ترسو باشد به گونهای كه شخص از سايهی خود بترسد، زيانبار خواهد بود، ولی ترس معمولی و متوسط، نعمت الهی است برای حفاظت از خويش.
دربارهی غريزهی جنسی، ديدگاههای گوناگونی مطرح بوده و هست، ما آنها را به طور كلی به سه دستهی افراطی، تفريطی و معتدل تقسيم می كنيم:
الف) ديدگاه افراطی می گويد: بايد ارضای غريزی جنسی آزادانه و رها باشد، هر قيد و شرطی را بايد از سر راهش برداشت، فحشا و زنا و لواط و غيره، آزاد و عفت و پاكدامنی و... همه بیمعناست، با رهايی جنسی، همهی مشكلات روانی بشر حل میشود. و... .[1]
ب) ديدگاه تفريطی: همواره افراد و گروهها و آيينهايی بودهاند كه ميل جنسی را يك غريزهی ذاتاً پليد، زشت و شيطانی دانستهاند، آميزش جنسی را، به طور كلی ـ حتی در ازدواج قانونی ـ كاری زشت و پليد دانسته و بر اين باورند كه اين غريزه باعث تباهی فرد و جامعه و منافی تكامل روحی است.
در عرفانهای شرقی، بودايی، برخی مكتبهای اخلاقی يونان باستان، چنين تفكراتی وجود دارد، رهبران مسيحی نيز هر چند ازدواج را تحريم نمیكنند، ولی از روی ناچاری برای حفظ نسل يا از باب دفع افسد به فاسد به آن تن میدهند تا به فحشا و زنا و... آلوده نشوند، برخی مرتاضان هندی يا راهبان مسيحی، جهاد با نفس را مبارزه با غريزهی جنسی و... میدانند.[2]
ج) ديدگاه معتدل: اسلام، غريزهی جنسی را از بزرگترين نعمتهای الهی میداند كه تداوم زندگی بشر و بقای نوع انسانی را تضمين میكند. پرهيز از بولهوسی و بیبندوباری و بهرهمندی مشروع از اين غريزه با انجام ازدواج، زمينهی تكامل معنوی انسان را فراهم میكند.
قرآن كريم میفرمايد:
و از نشانههای او اين است كه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد، در اين، نشانههايی است برای گروهی كه تفكّر میكنند.[3]
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را، اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینياز می سازد. خداوند گشايشدهنده و آگاه است و كسانی كه امكانی برای ازدواج نمی يابند، بايد پاكدامنی پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینياز گرداند.[4]
ازدواج نقش تربيتی فوقالعادهای برای پسران و دختران دارد، نخستين گام برای رهايی از خودمحوری به سوی «غير دوستی» «ايثار» و رهايی از خامی و ناپختگی است. اسلام به ازدواج به عنوان امری مقدس و عبادتی كمنظير و در مواردی به عنوان يك وظيفهی واجب شرعی مینگرد. در روايات آمده است: «هيچ بنايی محبوبتر از بنای ازدواج نيست».[5]
امام صادق(ع) میفرمايد:
دو ركعت نماز شخص ازدواج كرده، برتر است از هفتاد ركعت نماز انسان عزّب.[6]
سه نفر از زنان در محضر پيامبر اكرم(ص) از شوهران خود شكايت كردند: يكی گفت: شوهرم گوشت نمیخورد، ديگری گفت: شوهر من از بوی خوش پرهيز میكند، سومی گفت: شوهرم تمايلی به معاشرت با من ندارد. پيامبر(ص) از شنيدن اين سخنان، به شدّت ناراحت شد و بیدرنگ، در حالی كه از شدّت خشم ردايش بر زمين كشيده میشد، از خانه به مسجد آمد و بالای منبر رفت و پس از حمد و ستايش خداوند، فرمودند:
چرا برخی از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوی خوش و معاشرت با زنان اجتناب میكنند. همانا من خودم هم گوشت میخورم و هم بوی خوش استعمال میكنم و هم با زنان معاشرت دارم. هر كس از سنّت من اعراض كند از من نيست.[7]
در محضر امام باقر(ع) زنی آمد و عرض كرد: من متبتّله هستم، حضرت پرسيدند: منظورت از تبتّل چيست؟ زن پاسخ داد: هرگز قصد ازدواج ندارم و میخواهم به صورت مجرّد زندگی كنم. امام پرسيدند: چرا؟ زن جواب داد: میخواهم به معنويّت و فضيلت دست يابم. امام(ع) فرمودند:
دست از اين كارها بردار، اگر تجرّد فضيلت بود فاطمه زهرا(س) سرور زنان عالم سزاوارتر به اين كار بود.[8]
از سوی ديگر، اسلام با هرزگی و افسار گسيختگی جنسی به شدّت مخالف است و هرگونه شهوتپرستی را محكوم میكند. امام علی(ع) میفرمايد:
بردگی شهوت بدترين بندگیها و خوارترين اسارتهاست. كسی كه در چنگالهای بیرحم و سيریناپذير شهوت گرفتار شود راهی برای نجات و رهايی ندارد.[9]
در نتيجه، انسان متعهدی كه در پی فرمان خداست، خود و خانوادهاش از ميل جنسی بهترين لذّتها را میبرند، احساس تقوا و تقرّب و عبادت نيز دارند، آرامش و صميميت و عفّت خانوادگی نيز دارند، در آخرت نيز در آغوش حورالعين قرار میگيرند، ولی كسی كه خوی حيوانی خويش را اصيل میداند، اگر در پی كاميابی هم باشد، در همين جهان نيز چندان كامروا نخواهد شد، احساس انحراف، اضطراب روحی، از هم پاشيدگی خانوادگی و اختلافها و... گوشهای از اين نابسامانیهای دنيوی است، جهنّم ابدی نيز در پيش است، صفحات حوادث روزنامهها ـ كه پر از جنايت، بزهكاری، طلاق و فساد است ـ، آينهای از اين عواقب سوء شهوترانیهاست.
استاد بزرگوار حضرت امام خمينی(قدس سره) دربارهی قوّه شهوت مینويسد:
بدان كه قوّهی شهوت، از قوای شريفهای است كه حق تعالی به حيوان و انسان مرحمت فرموده برای حفظ شخص خود و بقای آن در عالم طبيعت و... و چون تحصيل سعادت ابدی، بی بقای در عالم دنيا و اقامهی در نشئه طبيعت صورت نگيرد، سعادت ابدی انسان و حيات شريف ملكوتی او مرهون منّت اين قوّه شريفه است و نيز اين قوّه را مدخليّت تام و دخالت كامل است در تشكيل عائلهی شريفه و نظام مدينهی فاضله و تربيت نفوس ناقصه، پس علاوه بر آنكه سعادت خود انسان وابسته به اين قوّه است، سعادت بنی نوع هم پيوند به اين مائدهی آسمانی است و اين قوّه وقتی كفيل اين سعادات شخصيّه و نوعيّه است كه از حدود اعتدال، تخطّی و تجاوز نكند و از تحت موازين عقليّه و الهيّه خارج نشود، زيرا با خروج آن از حدِّ خود و به جانب افراط و تفريط رفتن، علاوه بر آن كه سعادات مذكور را تحصيل نكند، مايه شقاوت و بدبختی خود و بنی نوع خود شود. چه بسا با شهوترانی چند روز يا چند ساعت، نظام يك عائلهی شريفه از هم گسسته شده و طرح بدبختی و بيچارگی آنها تا ابد ريخته شود و چه بسا از عنان گسيختگی اين قوّه، شرافت خود انسان و عائلهی شريفهی او دست خوش باد فنا شود.[10]
1- کدام موضوع در تأمین نيازها و خواستههای انسان ناپسند است؟
2- بدترين بندگیها چیست؟
[1]. ر.ك: مرتضی مطهری، اخلاق جنسی و آنتونی استور، فرويد ترجمهی حسن مرندی؛ فرويديسم، ا . ح. آريانپور.
[2]. ر . ك: احمد حسين شريفی، آيين زندگی، ص 156 ـ 164.
[3]. روم، آيهی 21: «وَاللهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَفَبِالباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللهِ هُمْ يَكْفُرُونَ» (نيز رجوع شود به نمل، آيهی 72 و اعراف، آيهی 189 و نساء، آيهی 1).
[4]. نور، آيهی 23 و 24: «وَأَنْكِحُوا الأَيامی مِنْكُمْ وَالصّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ».
[5]. محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، ج 29، ص 13: «ما بُنِىَ فی الاسلامِ بناءٌ أحبُّ إلی اللهِ عزّوجلّ من التزويجِ».
[6]. طوسی، تهذيبالاحكام، ج 7، ح 1044: «ركعتان يُصَلّيهِما المتزوّجُ أفضلُ مِن سَبعينَ ركعةً يُصَلّيها الأعزبُ».
[7]. كلينی، الكافی، ج 5، ص 496.
[8]. مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 219، ح 13.
[9]. تميمی آمدی، غررالحكم، ج 4، ص 352: «عبد الشهوةِ أذلُّ من عبدِ الرقِّ، عبدُ الشهوةِ أسيرٌ لا يَنفكُّ أسرهُ».
[10]. امام خمينی، شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 297 و 280.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامیمسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی