بخش سوّم: دلایل امامت | ۱
يكى از مسائل مهمى كه از صدر اسلام همواره در بين مسلمين مورد بحث و اختلاف نظر بوده و هست شيوه صحيح و مشروع انتخاب خليفه پيامبر و امام مسلمين است. بحث در اين است كه چه كسى مىتواند و حق دارد خليفه پيامبر را تعيين و به مسلمانان معرفى كند؟ آيا در شناخت و نصب امام نياز به رهنمودهاى الهى مىباشد يا اين كار به امت واگذار شده است؟ اختلافِ در همين مسئله است كه مسلمانان را به دو فرقه اهل سنت و اماميه تقسيم نموده است.
اماميه مىگويند: جز خدا و پيامبر هيچكس نمىتواند امام را بشناسد و معرفى كند. بنابراين امام، منصوب از جانب خدا و پيامبراست. ولى اهل سنت مىگويند در تعيين خليفه نيازى به نصب و معرفى پيامبر نداريم بلكه شناخت و انتخاب او بر عهده مسلمانان نهاده شده و صلاحيت آن را دارند.
منشأ اين اختلاف، اختلاف ديگرى است كه در شرايط و صفات خليفه و امام دارند. اماميه دو صفت را از شرايط ضرورى خليفه رسول الله(ص) مىدانند: يكى علم كامل به مجموعه علوم و معارف اسلامى، ارزشها و ضد ارزشهاى اخلاقى و همه احكام و قوانين اسلام كه بر پيامبر نازل شده است، صفت دوم مصونيت كامل و عصمت از خطا، اشتباه، نسيان و ارتكاب گناه و تخلّف از احكام الهى. اماميه اين دو صفت را از شرايط ضرورى خليفه پيامبر مىدانند و با دلايل عقلى و نقلى در كتب كلام به اثبات رسانيدهاند.[1]
با توجه به ضرورت وجود اين دو صفت مىگويند: معرّف خليفه پيامبر بايد معصوم شناس و عالم ربانى شناس باشد. و او جز خدا و پيامبر نخواهد بود، چون تنها اوست كه انسانها را آفريده و از باطن ذات آنها آگاهى دارد، خداست كه پيامبر و امام را آفريده و از وجود عصمت آنها اطلاع دارد. از اين جا نتيجه مىگيرند كه تنها امام منصوب از جانب پيامبر مىباشد كه از علوم و راهنمايىهاى الهى برخوردار است.
بنابراين امام معصوم را به يكى از دو وجه مىتوان شناخت:
اول: معرفى پيامبر و نصب او دوم: امام معصوم پيشين كه از علوم و اطلاعات پيامبر برخوردار بود، سوم: اظهار معجزه كه نشانهاى است از تأييدات الهى. اما اهل سنت چون علم و عصمت را شرط ضرورى خليفه نمىدانند عقيده دارند كه مسئله انتخاب خليفه به مردم واگذار شده، هر كس را مردم انتخاب و با او بيعت كردند خليفهی پيامبر و واجبالاطاعه مىگردد. در اين باره سه شيوه را مشروع مىدانند: اول اجماع مردم چنان كه در خلافت ابوبكر چنين شد. دوم استخلاف خليفه غير معصوم پيشين چنان كه ابوبكر به هنگام وفات عمر را به عنوان خليفه خود معرفى نمود. سوم انتخاب شوراى رجال و بزرگان چنان كه در انتخاب عثمان چنين شد.
اماميه به كسانى گفته مىشود كه به خلافت بلافصل و امامت على بن ابى طالب و امامت يازده نفر از فرزندانش كه در طول تاريخ به امامت رسيدهاند ايمان دارند. اثناعشرى و دوازده امامى نيز ناميده مىشوند. همهی آنها را وارث علوم پيامبر و معصوم از گناه و خطا و همگى را واجبالاطاعه مىدانند.
۱. على بن ابى طالب(ع)
۲. حسن بن على(ع)
۳. حسين بن على(ع)
۴. على بن حسين(ع)
۵. محمد بن على(ع)
۶. جعفر بن محمد(ع)
۷. موسى بن جعفر(ع)
۸. على بن موسى(ع)
۹. محمد بن على(ع)
۱۰. على بن محمد(ع)
۱۱. حسن بن على(ع)
۱۲. حجة بن الحسن(عج)
هر يك از آنان به امامت رسيدند و پس از چندى شهيد شدند يا به مرگ طبيعى وفات كردند جز امام دوازدهم كه زنده است ولى از نظرها غايب مىباشد. اين غيبت تا زمانى كه جهان براى پذيرش حكومت جهانى حضرت مهدى آماده گردد و خداى متعال به ظهور او فرمان دهد ادامه خواهد يافت. ما در اين مسئلهی مهم در آينده توضيح بيشترى خواهيم داد.
در مباحث پيش به اثبات رسيد كه شناخت و تعيين امام جز از طريق رهنمودهاى الهى امكانپذير نيست. چون امام و جانشين پيامبر بايد از خطا و اشتباه و نسيان و گناه معصوم باشد. بنابراين كسى مىتواند امام را معرفى كند كه معصوم شناس باشد و او جز خدا و پيامبر نخواهد بود. پس امام معصوم را به وسيله يكى از سه راه مىتوان شناخت:
1. معرفى و نصب پيامبر كه از علوم وحيانى برخوردار است؛
2. امام پيشين كه امامت او به اثبات رسيده و از علوم پيامبر برخوردار بوده است؛
3. آوردن معجزه كه نشانهی تأييدات الهى است. پس در اثبات امامت هر يك از ائمه نياز به وجود يكى از اين دليلها داريم.
پيامبر اكرم(ص) به تعداد دوازده امام و حتى ذكر نام آنان اشاره كرده و احاديث آنها در كتب اهل سنت و شيعه به ثبت رسيده است. اين احاديث را به چند دسته مىتوان تقسيم كرد:
در اينباره چند حديث داريم كه به عنوان نمونه به برخى از آنها اشاره مىشود: جابر بن سمره گفت: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: امور مردم به خوبى اداره مىشود مادام كه دوازده نفر بر آنان حكومت كنند. پيامبر بعد از اين سخن كلمهاى را گفت كه آن را نفهميدم، پس از پدرم پرسيدم رسول خدا چه فرمود؟ گفت: فرمود: همهی آنان از قريش مىباشند.[2]
سمّاك بن حرب از جابر بن سمره نقل كرده كه گفت: از پيامبر(ص) شنيدم كه فرمود: اسلام عزيز است مادام كه دوازده خليفه بر مسلمانان حكومت مىكنند. رسول خدا بعد از آن سخنى گفت كه من نفهميدم، پس به پدرم گفتم رسول خدا چه فرمود؟ جواب داد: فرمود: همهی آنان از قريش خواهند بود.[3]
عامر بن سعد بن ابى وقاص گفت: به جابربن سمره نامه نوشتم و به وسيلهی غلامم نافع فرستادم. نوشتم: به من خبر بده از چيزى كه از رسول خدا(ص) شنيدهاى، در جواب نوشت: روز جمعهاى كه در شب آن اسلمى رجم شد پيامبر فرمود: اين دين بر پا خواهد ماند تا قيام قيامت، يا اين كه دوازده خليفه بر شما حكومت كنند كه همه از قريش باشند.[4]
پيامبر اكرم در احاديث مذكور از وجود دوازده خليفه صالح از قريش بعد از خودش خبر داده كه اگر به حكومت برسند موجب عزت و سربلندى اسلام و مسلمين خواهند شد. و بر پژوهشگران پوشيده نيست كه اين تعداد خليفه نه بر خلفاى راشدين قابل تطبيق است نه بر خلفاى بنى اميه و بنى مروان و نه بر خلفاى بنى عباس و نه با ضمّ و تركيب بعضى با بعض ديگر. تنها وجه قابل توجيه ائمه دوازدهگانه شيعيان اماميه باقى مىماند كه همهی آنان از قريش بودهاند.
عبد الله بن عباس گفت: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: من و على و حسن و حسين و نه نفر ديگر از نسل حسين، پاك و معصوم از گناه هستيم.[5]
پيامبر اكرم به فاطمه فرمود: گريه نكن و اندوهناك مباش، چون تو سيد زنان اهل بهشت و پدرت سيد پيامبران و پسر عمويت (على) سيد اوصيا و دو فرزندت، سيد جوانان بهشت مىباشند. و از نسل حسين نه نفر امام خارج مىشوند كه پاك و معصومند و مهدى اين امت نيز از ما مىباشد.[6]
ابوطفيل از حضرت على(ع) نقل كرده كه گفت رسول خدا(ص) به من فرمود: تو وصىِّ من بر مردگان اهل بيت و خليفه من بر امت مىباشى. جنگ با تو جنگ با من و سازش با تو سازش با من است. تو پدر امامان مىباشى. يازده امام از نسل تو پاك و معصومند. مهدى امت كه جهان را پر از عدل و داد مىكند يكى از آنان است، واى به حال دشمنان آنان.[7]
با توجه به آنچه قبلاً به اثبات رسيد كه عصمت يكى از شرايط ضرورى امام است، به وسيله احاديث مذكور و نظاير فراوان آنها مىتوان به امامت ائمه دوازدهگانه استدلال كرد. چون به جز اين دوازده نفر كه همه از اهل بيت مىباشند و آيهی تطهير درباره شأن نازل شده، نه ديگرى مدعى عصمت بوده، نه معصوم بودنش به اثبات رسيده است.
1- اختلاف اهل سنت و شیعه در شناخت و نصب امام را شرح دهید.
2- امام معصوم را چگونه مىتوان شناخت؟
[1]. ما مسئلهی علم و عصمت امام را در اوايل همين كتاب نيز و در كتاب بررسى مسائل كلى امامت با تفصيل بيشترى تحقيق و بررسى كردهايم.
[2]. صحيح مسلم، ج 3، ص 1452: جابر بن سمرة قال دخلت مع أبي على النبي(ص) فسمعته يقول: إنّ هذاالأمر لاينقضي حتى يمضي منهم اثناعشر خليفة، قال: ثمّ تكلّم بكلام خفي عليّ، فقلت لأبي: ماقال؟ قال، قال: كلّهم من قريش.
[3]. صحيح مسلم، ج 3، ص 1453: سماكّ بن حرب قال: سمعت جابربن سمرة يقول: سمعت رسول الله(ص) يقول: لا يزال الإسلام عزيزاً إلى اثني عشر خليفة، ثمّ قال كلمة لم أفهمها، فقلت لأبي: ما قال؟ فقال: كلّهم من قريش.
[4]. همان: عامربن سعد بن ابي وقّاص قال: كتبت إلى جابربن سمرة مع غلامي نافع إن أخبرني بشيء سمعته من رسول الله(ص) قال فكتب إلىّ: سمعت رسول الله(ص) يوم جمعة عشية رجم الأسلمى يقول: لا يزال الدين قائماً حتى تقوم الساعة أو يكون عليكم اثناعشر خليفة كلّهم من قريش.
[5]. غاية المرام، ج 2، ص 162: عبدالله بن عباس قال سمعت رسول الله(ص) يقول: أنا و عليّ و الحسن و الحسين و تسعة من ولد الحسين مطهّرون، معصومون.
[6]. همان، ص 239: عن عمّار قال: قال رسول الله(ص): لفاطمة: لاتبكي و لاتحزني، فإنّك سيّدة نساء أهل الجنّة و أباك سيّد الأنبياء و ابن عمّك سيّدالأوصياء و ابنيك سيّداشباب أهل الجنّة، و من صلب الحسين يخرج الله الأئمه التسعة مطهّرون معصومون و منّا مهدي هذه الأمة.
[7]. همان، ج 1، ص 193: أبوالطفيل عن علىّ(ع) قال قال لي رسول الله(ص): أنت الوصي على الأموات من أهل بيتي و الخليفة على الأحياء من امّتي، حربك حربي و سلمك سلمى أنت الإمام، أبوالأئمّة، أحد عشر من صلّبك ائمّة مطهّرون معصومون، و منهم المهدي الذى يملأ الأرض قسطاً و عدلاً، فطوبى لمبغضيهم.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی