کد مطلب: ۷۵
تعداد بازدید: ۴۲۳۶
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۳۹۴ - ۰۱:۳۸
گلچینی از معارف نهج البلاغه/ درس ششم
آیت الله علی تهرانی، امام جماعت مسجد هدایت تهران در ادامه درسهایی از نهج البلاغه، درباره سبکباری و وصال از دیدگاه حضرت امیرالمومنین(ع) سخنرانی کرد. متن سخنان وی بدین شرح است:

بخش دیگری از نامه حضرت امیرالمومنین علی(ع) به امام حسن مجتبی(ع) را امروز شرح می دهیم. این نامه غوغاست. مرحوم علامه مجلسی بزرگ، پدر علامه مجلسی که صاحب کتاب بحارالانوار است - هر دو پدر و پسر، بزرگوار و متشخص هستند که معارف اهل بیت علیهم السلام را گرد آوری کرده اند- یکی از دوستان می گفت که مرحوم علامه محمدتقی مجلسی به فرزندش مرحوم علامه محمدباقر مجلسی سفارش کرده بود هر روز این نامه حضرت امیر را مطالعه کند. یک دنیا مطلب در آن است. هر چه بخواهید در آن یافت می شود، از دنیا، آخرت، اعتقادات، اخلاق و همه در آن است. اگر می خواستم این نامه را به طور کامل شرح دهم، بیش از یک ماه طول می کشید.

دوستان می توانند از نهج البلاغه هایی که امروز زیاد است با شروح فارسی، استفاده کنند چون درس زندگی را اینها به ما یاد می دهند. نیاز نیست تا مشکلی پیش می آید ما به مشاور مراجعه کنیم. دکان و بازاری برای خودشان درست کرده اند به نام مشاوره. دختر و پسر برای ازدواج می خواهند بروند، پدر می گوید اول باید بروند مشاوره. بروند چه کنند؟ تا مشکلی پیدا می کنند، می گویند بروید مشاوره. بروند برای چه؟ شارع مقدس گفته هنگامی که اختلاف پیدا کردید یک حَکم از خانواده پسر، یک حَکم از خانواده دختر، بنشینند مشکل را حل کنند. می گویند، نه، باید برود مشاوره. موارد زیادی دیده ام. مشاور که دلش نسوخته، می گوید بروید از همدیگر جدا شوید. دختر و پسری که تازه ازدواج کرده اند اختلاف کوچکی در زندگی شان پیش آمده، مشاور می گوید بروید جدا شوید. ولی در این نامه، مسایل زیادی از زندگی وجود دارد. اهتمام بدهید و نکات را درک کنید.

وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِيدَةٍ

حضرت فرمود پسرم توجه داشته باش در پیش روی تو راهی است طولانی. راهی که داریم طولانی است. یعنی ما وقتی بعد از 120 سال از دنیا رفتیم، راه طولانی است. تا روز قیامت چقدر مانده؟ زمان بسیار طولانی است. روز قیامت هم روز 50 هزار ساله است. این راه طولانی است.

وَ مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ

و مشقت راه نیز زیاد است. از همان اول که انسان را در قبر می گذارند، مشقتها شروع می شود. از من و شما سئوال می پرسند: «من ربک؟» پروردگارت کیست؟ لذا می بینیم تلقین چقدر مهم است. ولی ما آنها را دست کسانی قرار دادیم که بلد نیستند. تلقین را می دهیم همین کسانی که قبر می کَنند، بخوانند، نه، این اشتباه است. تلقین را بدهید یک آدم آگاه بخواند. روح این فردِ تازه وفات یافته هنوز نزدیک بدنش است. به او خوب موارد را تلقین کنید تا اگر دو فرشته آمدند پهلوی او و سئوال کردند خدای تو کیست، بتواند درست جواب بدهد.

زیارتی به نام آل یاسین داریم که عرض ادب به امام زمان علیه السلام است. در بخشی از این زیارت، انسان عقاید خود را به آن حضرت عرض می کند. اگر کسی توفیق داشته باشد، هر روز این را بخواند، خیلی خوب است. این زیارت 5 دقیقه بیشتر طول نمی کشد. یک عرض ادب هر روزه خدمت آقا امام زمان ارواحنا له الفدا است و پس از آن هر روز عقایدمان را تقدیم حضرت می کنیم و می گوییم آقا آن روزی که ما محتاجیم، شما بیایید شهادت بدهید. این چقدر ارزش دارد؟ زیارت آل یاسین را هر روز بخوانید. در این زیارت، شهادت به توحید، نبوت پیامبر، امامت 12 امام، قبر، برزخ و ...داریم. کسی که هر روز این را می گوید در ذکر و مغزش است، وقتی هم از او پرسیدند می تواند خوب جواب بدهد.

وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِيَادِ

حالا که راهت طولانی است و مشقت نیز زیاد است، بی نیاز از مدیریت درست نیستی. راه طولانی است و نسبت به زاد و توشه باید مدیریت کنی. سفر تابستانی که می خواهید 5 روزه جایی بروید، هر چه نیاز دارید با بچه ها مشورت می کنید و بر می دارید. این مدیریت است. فرمود: شما بی نیاز نیستید در این سفر از حُسن مدیریت نسبت به زاد و توشه ای که باید بردارید. آنجا چه زاد و توشه ای به درد می خورد؟ می خواهم بروم مسافرت، منقل و زغال برمی دارم تا کباب بخورم. ولی برای آنجایی که می خواهید بروید زاد و توشه ای که لازم است، چیست؟

وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ

انسان باید توجه کند که بارش هم سبک باشد. ممکن است اینجا بار زیادی به ماشین ببندید. آنجا از این چیزها نیست. بار را باید به دوش گرفت. این بار اگر سنگین باشد، در راه می مانی. باید پشتت سبک باشد. چرا؟ چون راه پیچ و خم زیادی دارد. سابقا سفر رفتن همراه با کاروانها بود. کاروانهایی که از پیچ و خمها و پستی و بلندیها می خواستند رد شوند، کسانی که کوله بار سبک داشتند می توانستند راحت بروند، ولی آنهایی که بار سنگین داشتند می ماندند و فردا طمعه دزد و گرگ می شدند. پس بنابراین هم باید مدیریت درست داشت در بهتر برداشتن زاد و توشه و هم از اینکه پشتت هم سبک باشد. چون این بار را باید به پشتت بگیری.

فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ

حضرت می فرماید به پشتت بیش از طاقت خود باری را تحمیل نکن. این که توانستی 2 مغازه را زیاد بکنی و بشود 4 تا و بعد افزایش دهی و بشود 8 تا و باد به غبغب بیندازی که این همه مغازه دارم! نه، درست نیست. خیلی بارت را سنگین نکن، بعد از تو معلوم نیست چه می شود و این بار سنگین را چطور می بری؟

فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَ بَالًا عَلَيْكَ

حضرت فرمود سنگینی این باری که اینجا ساختی، وبال گردنت می شود. باید این بار را بکشی. مغازه را با هزار زور از دست صاحب ملک درآوردی و هر چه داد زد حق من کو؟ گفتی ولش کن! غلط کرده حقش را می خواهد! این درست نیست. آقایی پیش من آمد و گفت صاحب ملک من زیاده خواهی می کند و رفته شکایت کرده و پرونده ام فلان جاست. گفتم یعنی چه؟ صاحب ملک شما نسبت به مغازه و ملک خودش از شما زیاده خواهی کرده و من برای چه کمک شما کنم که هیچی به او ندهید؟ مگر شرط نکرده از ابتدای زمان، مغازه ای که اجاره به تو داده، فقط تو باید استفاده کنی. حالا تو می خواهی «کلیدی» این را به دیگری اجاره بدهی؟ ماهی 20 میلیون بگیری و راحت خود را کنار بکشی و بخوری؟ اما حق او چه می شود؟ زورت می آید حق او را بدهی و من را هم واسطه می کنی حق او را بخوری؟ وای بر من! اینها بر گردنت وبال می شود. اینجا خودت را بساز و وضعت را روشن کن.

آن کسی که باید این ها را حساب و کتاب کند و راست و نادرستش را کنار بگذارد، خیلی بیناست. اینجا می شود سر این و آن را کلاه گذاشت، ولی آنجا مگر می شود سر خدا کلاه گذاشت؟

خدا را با همه وجود شکر می کنم که به من عنایت کرد در مکتب مقدس اهل بیت(ع) قرار بگیرم و فرمایشات ایشان را بخوانم و به عنوان سرمشق زندگی ام ببینم. پس از این عبارات، حضرت پیشنهاد جالبی می کند که بسیار زیباست. شخصا وقتی اولین بار این عبارت را در این نامه دیدم، اینقدر لذت بردم که نمی توانستم بنشینم. برخاستم و قدم زدم بتوانم عظمت این عبارت را تحمل کنم.

وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ

برخی از کسبه می گویند من توانستم دو مغازه را تبدیل کنم به 8 مغازه، خب، حالا بارت سنگین شده. می خواهی بروی، باید پشتت سبک باشد. اگر در این بین، آدم نیازمندی یافتی، کسی که زن و بچه دارد و بارش زمین افتاده و مشکل پیدا کرده، بارت را بر دوش او بگذار. این بیان بسیار جالب است، بار را بر دوش او بگذار و بگو این بار را برای من بیاور. آن روز که احتیاج دارم، این را تحویل من بده.

حضرت می فرماید: اگر از میان نیازمندان، کسی که بتواند بار تو را تا روز قیامت حمل کند و آن وقتی که بهش نیاز داری، تحویل تو بدهد، این را غنیمت بشمار. من بار سنگین 8 مغازه را می خواهم کجا ببرم؟ یکی را می دهم این، یکی را آن دیگری و دو تا را برای خیریه و موسسه می دهم تا برایم حمل کنند و بیاورند و آن روز تحویلم دهند. این برای کسی است که صددرصد با همه وجود معتقد است قیامتی و حساب و کتابی خواهد بود و این حساب و کتاب، دقیق است. همه این بار سنگین را اگر بخواهم بردارم، نمی توانم. لذا حضرت می فرماید اگر کسی را یافتی که نیاز دارد، بار را برای او بگذار.

وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ

حضرت فرمود این بار را بر دوش او بگذار و هر چه می توانی بارش کن. من بار 8 مغازه را تا آنجا بکشم؟ این بار سنگین است، پشتم می شکند. 2 مغازه را بدهم این یکی، 2 تا را به خیریه تا برایم در روز حساب بیاورند. خودم سبکبار و سبکبال بروم. در یک موسسه خیریه ای صحبت می کردم، این عبارت را خواندم و گفتم مانند فراریان اول انقلاب، می خواستند همه چیز را ببرند و فرار کنند. ولی نمی شد پس باید چه می کردند؟ برخی یک لنج کرایه می کردند، چند نفر را می دیدند و اموال را می دادند و می گفتند بیاورید آن طرف آب تحویل بدهید.

کسی که می خواهد پشتش سبک باشد، باید چه کند؟ یا علی، ای آقا، ای بزرگ معلم بشریت، ای کسی که بشریت عُرضه نداشت از وجود تو استفاده کند و بفهمد تو چه می گویی، من چه کنم؟ من 8 مغازه یا 6 مغازه دارم، چه کنم؟ بارم سنگین است. می گوید یک نفر را پیدا کن و به او بده برایت بیاورد و می فرماید هر چه می توانی بارش کن.

وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ

حضرت می گوید الان که قدرت داری، بر آن فرد بار کن، تا بارت را بیاورد. فردی را که می دانی مشکل دارد صدا کن. بگو شما گرفتاری، مشکل داری، فردا بیا مغازه را تحویل بگیر. کلیدش مال شما و حساب و کتابش هم با خودتان. خدا کریم است. چنین کَرم هایی در دنیا پیدا می کنیم؟ برخی می گویند من 9 ساله بودم پدرم مرد و اینقدر کتک خوردم زیر دست این و آن تا مغازه خریدم و بعد زیادش کردم. پس چرا بدهم به این و آن؟ مضمون فرمایش حضرت این است که برای همیشه نده، بده برایت به آنجایی که نیاز داری بیاورد. می گوید حالا که قدرت داری بده. چون ممکن است فردا بگردی دنبال چنین کسی و پیدایش نکنی.

ناگهان مریض می شوی و در بیمارستان بستری ات می کنند، بچه ها می آیند و تا تکان بخوری به بهانه ای اثر انگشت از تو می گیرند و به تو کلک می زنند. بعد می بینی همه چیز تمام شد، دیگر مالک چیزی نیستی. ناگهان می بینی خودت پای ورقه را انگشت زدی. فرمود: می رسد زمانی بگردی دنبال این چنین فردی که بارت را به او بدهی ولی گیرت نیاید. پس حالا که می توانی بارت را بر دوش او بگذاری که آن دنیا تحویلت بدهد، غنیمت بشمار و بار هم زیاد بده.

وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ

حضرت در این عبارت فرمود: غنیمت بشمار کسی که از تو در حال بی نیازی ات قرض می خواهد تا اینکه پرداخت این قرض را برای روز سختی تو بگذارد. الان با یکی از دوستان درباره این فرمایش صحبت می کردم، منظور در اینجا، قرض معمولی نیست. به تعبیر بنده، حضرت می فرماید باری که می خواهد برای تو بیاورد و باید مدیریت کنی زاد خود را در این راه طولانی، دو نوع است، یکی خودت نیازمندی را می شناسی و چند خانه هم داری، یک نفر را می شناسی که عائله مند است و اجاره نشین است. فردا صدایش می کنی و محضر می بری و خانه را به نامش می کنی. در دلت هم بگو این را به تو می دهم که آنجا تحویلم دهی. این فرد را خودت سراغش رفتی. گاهی آن فرد، سراغ تو می آید و می گوید گرفتارم و مشکل دارم و می بینی حرفش درست است، این فرد، از تو قرض می خواهد. ظاهرش قرض نیست، می گوید به من کمک کن. ولی در واقع از تو قرض می خواهد، در اصل به تو می گوید این را بده تا فردا که بیچاره ای تحویلت بدهم.

این چند روز ماه مبارک را غنیمت بدانیم. این کلمات را در جهان بگردید غیر از کلام حضرت امیر در کتاب کسی نمی یابید. بنشینید تا حداقل لذت این کلمات را ببرید. تا بشناسید آن آقایی که من مریدش هستم کیست؟ بشناسید کسی را که به او ارادت می ورزم و معشوق من است و با اسمش عشق بازی می کنم. بشناسید این آقا کیست.

در خطبه 21 نهج البلاغه نیز حضرت دو کلمه دارد درباره این که راهتان طولانی است و باید بارتان را مدیریت کنید، حضرت می فرماید: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» یعنی سبکبار باشید تا ملحق شوید و برسید. سید رضی، جامع نهج البلاغه در مقدمه این کتاب می فرماید که این کلام اگر وزن بشود بعد از سخن خدا و پیامبر، بر هر کلام و سخنی وزن شود، بر او ترجیح دارد. می فرماید: این فرمایش حضرت که « تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»، از لحاظ شنیدن کوتاه است ولی از نظر معنی، بسیار سنگین است. چه خوب است این را تابلو کنید و در مغازه بزنید و هر روز بخوانید: سبکبار باشید تا ملحق شوید به کاروان بشریت.

حالا درباره سبکبار بودن یک نفر از اول زندگی اش سبکبار است. خوش به حالش، او از اول زندگی اش سبکبار است و به قدر معیشت خود داشته. حالا کسی زندگی اش وسعت دارد و ویلا و خانه و چند میلیاردی پول و مال دارد، الان وقت است و باید خودش را سبک کند. این کار بسیار ساده است، به تعبیر حضرت علی (ع) بده بارت را کسی برایت بیاورد. این عبارت بسیار زیباست.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: