امام جعفر صادق عليه السّلام در روز دوشنبه هفدهم ماه ربيع الأوّل سال هشتادوسه مطابق با روز ولادت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به دنیا آمدند. اسم مبارك آن حضرت «جعفر»، كنيه شريفش «ابو عبد اللّه» و القاب آن حضرت «صابر»، «فاضل»، «طاهر» و «صادق» بود. و مشهورترين القاب آن جناب «صادق» است. ابنبابویه و قطب راوندى روايت کردهاند كه: از حضرت امام زینالعابدین عليه السّلام پرسيدند: «امام بعد از شما كيست؟ آن حضرت فرمودند: محمّد باقر كه علم را میشکافد شكافتنى. پرسيدند: بعد از او امام كه خواهد بود؟ فرمودند: جعفر كه نام او نزد اهل آسمانها صادق است. پدر بزرگوار حضرت صادق علیه السّلام، امام پنجم، حجّت خدا حضرت باقر علیه السّلام و مادر گرامی آن حضرت، جناب فاطمه بودند که به امّ فروة بنت قاسم بن محمّد بن ابى بكر هم نامیده شده بودند.
حضرت صادق عليه السّلام در حقّ ایشان فرمودهاند: «كانَت اُمّى مِمَّن آمَنَت وَ اتَّقَت وَ اَحسَنَت وَ اللّهُ يُحِبُّ المُحسِنينَ». يعنى: مادرم ازجمله زنانى بود كه ايمان آورد و تقوى و پرهيزكارى را اختيار كرد و احسان و نيكوكارى نمود و خدا دوست دارد نيكوكاران را. مسعودى در اثبات الوصيّة میگوید: «امّ فروة از تمامى زنان زمان خود باتقواتر بود». امّ فروة بهقدری مجلّله و مكرّمه و بزرگوار بود كه به سبب ایشان، گاهی از حضرت صادق عليه السّلام به «ابن المكرّمه» تعبير میکردند و هنوز هم در برخی روایات اسلامی شاهد این مطلب هستیم. در شمايل حضرت صادق عليه السّلام گفتهاند كه آن حضرت ميانه بالا و افروخته رو و سفيد بدن و كشيده بينى و موهاى ایشان سياه و مجعّد بود و بر روي مبارکشان خال سياهى وجود داشت.(١)
بهقدری مردم از علوم آن حضرت نقل کردهاند که در تمام شهرها منتشرشده و تمام عالم را فراگرفته و از احدى از علماى اهلبیت علیهم السّلام، آنچه از آن حضرت نقلشده، نقل نگردیده است. محدّثان نام راويان موثّق آن حضرت را جمع کردهاند كه شماره آنها، با صرفنظر از اختلاف در عقيده و گفتار، به چهار هزار نفر میرسد.
اخیراً مرحوم آیتالله قزوینی با تحقیق و پژوهشی که انجام دادهاند تعداد شاگردان حضرت را به بیش از پنج هزار نفر رساندهاند و اسامی ایشان را در مجلّد مستقلّی در کتاب موسوعة الامام الصادق علیه السّلام ذکر نمودهاند. تنها يكى از راويان آن حضرت به نام ابان بن تغلب، سى هزار حديث از امام صادق علیه السّلام نقل كرده است.
روایتشده است كه آن حضرت، براى عامّه و خاصّه مجلسى داشتند (که ظاهراً این مجلس در ایّام حج بوده است)، مردم از اقطار عالم به خدمتشان میرسیدند و از ایشان از حلال و حرام و از تأويل قرآن و فصل الخطاب سؤال مینمودند و احدى از خدمت حضرت بيرون نمیآمد مگر با جوابى كه مورد رضایت و پسندش بود. بعضى از علماى عامّه (اهل سنّت) از دانشآموختگان و از خدّام و اتباع آن جناب بودهاند و از آن بزرگوار اخذ کردهاند، مانند: ابوحنیفه، و محمّد بن حسن، و ابو يزيد طيفور سقّاء، و ابراهيم بن ادهم و مالك بن دينار از غلامان آن حضرت بودهاند.
درواقع علومی که از آن حضرت صادر شد و تربیت نفوس و شاگردانی که در تاریخ اهلبیت علیهم السّلام -به جهت خفقان و مظلومیّت ایشان در هر دورهای از زمان- نظیر نداشت، باعث شد تا مذهب شیعه بیش از پیش شناختهشده و تقویت گردد، تا بهاندازهای که مکتب اهلبیت و مذهب شیعه را، «مذهب جعفری» نامیده، و امام صادق علیه السّلام را رئیس آن مذهب معرّفی میکنند. ابن حجر (از بزرگان علماء اهل سنّت) در کتاب الصواعق، مینویسد: «مردم بهاندازهای از علوم امام صادق علیه السّلام نقل کردهاند كه سخنانش توشه راه كاروانيان و مسافران و آوازهاش در هر گوشه و كنار زبان زد مردم گشته است».
ابن شهرآشوب در مناقب میگوید: «از آگاهى به علوم امام صادق علیه السّلام بهاندازهای نقلشده كه از هیچکس ديگرى منقول نيست. هيچ كتاب حديث و حكمت و زهد و موعظهای از گفتار امام صادق علیه السّلام خالى و بیبهره نيست. و همه میگویند جعفر بن محمّد چنين گفت و جعفر بن محمّد صادق چنان فرمود». دانشمندان در بين ائمه علیهم السّلام بيشترين نقلها را از امام صادق علیه السّلام روايت کردهاند. هیچیک از اهل آثار و راويان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره بردهاند از ديگران سود نبردهاند.(٢)
امام صادق علیه السّلام فرمودند: دنیا برای امام مانند نیمی از گردو تصوّر میشود، هیچچیزی از آن ازنظر امام پنهان نیست، و همانا او بر همه اطراف آن احاطه دارد و هرگونه بخواهد میتواند در آن تصرّف کند، همانطور که یکی از شما آنچه میخواهد از بالای سفره برمیدارد و بر آن احاطه دارد و هیچچیزی از آن ازنظر او پنهان نمیماند.
روزی مردی از دانشمندان یمن در مجلس امام صادق علیه السّلام حضور یافت، امام علیه السّلام به او فرمودند: ای برادر یمنی! آیا نزد شما علما و دانشمندان هستند؟ عرض کرد: بله. حضرت فرمودند: علم دانشمندان شما در چه حدودی است و چه مقدار است؟ عرض کرد: تا این حد که در یکشب دو ماه راه را میپیماید، با پرواز پرنده تفأّل میزند و طیّ الارض میکند. امام صادق علیه السّلام فرمودند: دانشمند مدینه (مقصود خود آن حضرت است) از عالم شما دانشمندتر است. یمنی عرض کرد: عالم مدینه تا چه مرتبهای از علم رسیده است؟ امام علیه السّلام فرمودند: در ساعتی از روز بهاندازه حرکت یک سال خورشید میپیماید تا آنکه دوازده هزار عالَم مانند عالَم شما را طی میکند که اهل آنها نمیدانند خداوند آدم و ابلیس را آفریده است. عرض کرد: آیا شما را میشناسند؟ حضرت فرمودند: «نَعَمْ مَا افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ إِلَّا وَلَايَتَنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا»، بله، چیزی بر آنها جز ولایت و دوستی ما و نفرت و بی زاری از دشمنان ما واجب نگردیده است.(٣)
از ابراهیم بن مهزم روایتشده است که شبی از نزد حضرت صادق علیه السّلام خارج شدم و به منزلم در مدینه رسیدم، مادرم با من همراه بود. صحبتی بین من و او رخ داد و من بر مادرم درشتی کردم. وقتی صبح شد پس از خواندن نماز صبح به خدمت امام صادق علیه السّلام شرفیاب شدم. در همان ابتدای کار حضرت به من فرمودند: ای ابا مهزم! این چه برخوردی بود که دیشب با مادرت داشتی و با او در کلامش درشتی کردی؟ آیا نمیدانی که شکم او منزلی بود که تو در آن سکونت داشتی؟ و دامنش گهواره تو و سینهاش ظرفی بود که تو از آن شیر مینوشیدی؟ عرض کردم: بله. حضرت فرمودند: پس دیگر با او درشتی نکن.(٤)
مفضّل میگوید: با امام صادق عليه السّلام به طرف مكّه میرفتیم. در اين هنگام از كنار زن و بچّه اى كه گاوشان مرده بود و براى آن میگریستند، گذشتيم. حضرت فرمودند: چه شده است؟ زن گفت: اين گاو، همهچیز ما بود و با آن زندگى خود را میگذراندیم. اكنون مرده است و ما نمیدانیم چهکار كنيم. حضرت فرمودند: آيا میخواهی كه خدا آن را زنده كند؟ زن گفت: ما ناراحت هستيم و تو ما را به مسخره گرفتهای؟ حضرت فرمودند: هرگز مقصودم اين نبود. پس امام دعا كردند و با پاى مبارك، ضربهای به گاو وارد كرده و او را نهيب زدند. گاو برخاست و سر پا ايستاد. زن گفت: قسم به خداى كعبه! تو عيسى بن مريم هستى. بعد امام عليه السّلام داخل مردم رفتند و آن زن نتوانست حضرت را بشناسد.(٥)
«إِنَّ اللَّهَ أَنْعَمَ عَلَى قَوْمٍ بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ وَبَالًا وَ ابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَكَانَتْ عَلَيْهِمْ نِعْمَةً». همانا خداوند بر مردمى نعمتها و بخششهای بسيارى ارزانى داشت، ولى چون شكر او را بهجا نیاوردند همه تبديل به بلا شد، و مردمى را مبتلا به مشكلات كرد و چون شکیبایی كردند همان مشكلات بر ايشان نعمت شد.(٦)
برگرفته از کتابهای:
۱- الكافي (ط - الإسلامية) ج١ ص٤٧٢/ منتهى الآمال ج۲ ص۱۳۳۵و۱۳۳۹.
٢-سيره معصومان (ترجمه اعیان الشّیعه) ج۶ ص۵۳ / الامام الصادق ((ع)) من المهد الی اللّحد ص۲۴۳.
٣-قطرهای از دریای فضائل اهلبیت ع (ترجمه القطره) ج١ ص٥٤٩ و ٥٥٣/ الاختصاص ص٢١٧/ بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلى الله عليهم ج١ ص٤٠١.
٤-بصائر الدّرجات ج١ ص ٢٤٣.
٥-جلوههای اعجاز معصومين عليهم السّلام (ترجمه الخرائج و الجرائح) ص٢٣٢.
٦-تحف العقول (ترجمه جعفرى) ص٣٣٨.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده