شرح دعای مکارمالاخلاق| ۷۱
زیباترین تواضع آن است که به هنگام بلند مرتبگی برای انسان حاصل شود وگرنه در زمان کوچکی و وقتی که در میان مردم از جایگاه بالایی برخوردار نباشد، تواضع کردن چندان هنر نیست و قیمتی ندارد، چنان که بهترین عفو و گذشت در زمانی حاصل میشود که فرد قدرت بر انتقام داشته باشد.
شرح دعای مکارمالاخلاق| ۷۰
بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى برد، سپس خشك مى شود به گونه اى كه آن را زردرنگ مى بينى سپس تبديل به كاه مى شود!
شرح دعای مکارمالاخلاق| ۶۹
لازمهی توکّل بر خدا این است که بنده در مسیر اطاعت حضرت حق قدم بردارد و در این طریق از او مدد بخواهد. لذا در آیات متعدّدی از قرآن کریم، راه خروج از مشکلات، آسان شدن امور و پیدا کردن مسیر درست، مشروط به تحصیل تقوا شده است.
شرح دعای مکارمالاخلاق| ۶۸
معنای ترکیب اضافی «معالی الاخلاق» چنین میشود: «خُلق و خوی های شریف و رفیع». به بیان دیگر امام علیه السّلام در این دعا نه تنها از خداوند متعال تقاضا میکنند که به ایشان اخلاق نیکو عنایت کرده و طبیعتاً از اخلاق بد و ناپسند دورشان سازد، بلکه از پروردگار متعال درجات شریف و رفیع اخلاق نیکو را درخواست مینمایند.
شرح دعای مکارمالاخلاق| ۶۷
در برابر انفاق و تصدّقی که با آلودگی های منّت و آزار و ریا، باطل و نابود می شود، انفاقی قرار دارد که تنها مقصود آن کسب رضای پروردگار متعال است و این مهمّ حاصل نمی گردد مگر از کسی که دلی سرشار از ایمان به خدای متعال داشته باشد.
شرح دعای مکارمالاخلاق (۶۶)
قرآن کریم در سورهی بقره آیهی 264 مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بخشش هاى خود را با منّت و آزار باطل نسازيد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى».
در دین مبین اسلام، همان قدر که مسئلهی ولایت حیاتی و تعیین کننده است، مسئلهی برائت نیز مهمّ و بنیادی است. آثار و نشانه های برائت در آیات فراوان قرآن و روایات ائمّهی اطهار علیهم السّلام و سیرهی عملی ایشان روشن تر از آن است که نیاز به برهان و دلیل داشته باشد.
در دین مبین اسلام عقل از جایگاه ویژهای برخوردار است. عقل یکی از ارزشمندترین مخلوقات خداست که پس از آفرینشش خداوند متعال آن را به عنوان محبوبترین مخلوقات خود و ملاک ثواب و عقاب معرّفی نمود.
برای آن که اهل خیر شویم باید ابتدا اسباب خیر را فراهم کنیم، به این معنا که یک سری اموری در عالَم هستند که خداوند تبارک و تعالی آن ها را زمینه ساز نزول خیرات قرار داده است.
اگر خیرات پروردگار نباشد، هیچ موجودی وجود نخواهد داشت و هیچ جانداری زنده نخواهد ماند. اگر سال هاست که شاهد حیات و هستی در کائنات هستیم، همه نشان از افاضه ی خیرات خداوند دارد.
گرايش به «خير (نيكى)» و نفرت از «شر (بدى)»، فطرى است و فطرت هاى پاك و سالم، از انجام دادن كارهاى خير احساس آرامش مى كنند، آلودگى را بر نمى تابند و از گناه روي گردان اند.
کلمه ی خیر در آیات و روایات با چند کلمه ی دیگر اشتراک معنوی دارد و دانستن این حقیقت دایره و وسعت مفهوم این کلمه را آشکار می سازد. خداوند متعال در قرآن کریم کلمه ی «خیر» را هم معنا و مترادف کلمه ی «معروف» قرار داده است.
باید دانست و به یاد آورد که تمام رياست ها و منصب های دنیوی در معرض فنا است، و برای تشنگان آن مايهی خسران و وبال است. تا چشم بر هم مىزنى بايد رياست و مقام را ترك نمود و در خانهی گور تنها و ذليل بر روى خاك خوابيد.
غرض از عبادات و طاعات، اظهار ذلّت و مسكنت در برابر خداوند یکتا است. تکرار و استمرار بسیاری از عبادات بدان جهت است تا با عادت و ملكه شدن آن ها براى نفس، معنى بندگى و حقيقت آن برای انسان تحقّق یابد.
خداوند متعال بیش از هر کسی بندگان خود را دوست دارد و سنّت او بر این استوار شده است تا برای هدایت و کمال بندگان خود تمام نیروها را بسیج نماید.
عُجب از بدترین گناهان به شمار میآید و زمینه ساز هلاکت و شقاوت انسان است، به همین جهت عُجب در روایات بسیار نکوهش شده تا جایی که در لسان روایات وضعیت گناهکاری که از خطای خود نادم و پشیمان است، به مراتب بهتر از عابدی است که گرفتار عُجب شده است.
گاهى انسان به ديگرى هديهاى مىدهد كه در نظرش بسيار با اهميت جلوه مىكند و لذا بر او منّت مىگذارد، اين شخص در اين صورت دچار عُجب و خود پسندى شده است.
عُجب اين است كه آدمى به جهت كمالى كه در خود میبیند خود را بزرگ شمارد، خواه آن كمال را داشته باشد و خواه نداشته باشد، و خواه آن صفت درواقع كمال باشد يا نباشد.
لازمهی عبادت خداوند و بندگی او، انقطاع از ماسوای اوست و این انقطاع حاصل نمیشود مگر زمانی که بنده با سلاح زهد به جنگ وابستگی دنیا برود، آن وقت است که خداوند متعال او را به داشتن قلب سلیم مفتخر مینماید...
مؤمن پس از آن که مدّتی با مرکب راهوار زهد در طریق بندگی خدا حرکت کرد و پرتگاههای دنیا را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت، خداوند متعال نور حکمت را به قلب او میتاباند و او را نسبت به حقیقت دنیا بینا و بصیر میگرداند.