چگونگی بیعت زنان با پیامبر(ص)
قصه‌های قرآن| ۱۰۷

چگونگی بیعت زنان با پیامبر(ص)

پیامبر(ص) در كنار كعبه، پس از بیعت مردان، بعدازظهر نشستند، ظرف بزرگى را پر از آب كردند و دستشان را در میان آن گذاشتند و سپس به زنان فرمودند: هر كس می‌خواهد بیعت كند، دستش را در میان آب بگذارد و بیرون آورد.
تنبیه خیانتکار در میان جمعیت و بخشش حضرت محمد(ص)
قصه‌های قرآن| ۱۰۶

تنبیه خیانتکار در میان جمعیت و بخشش حضرت محمد(ص)

اى مردم! من از خداوند متعال تقاضا كردم كه اوضاع و اخبار ما را از قریشیان مخفى بدارد، ولى مردى از شما، نامه‌ای براى اهل مكّه نوشته او آن‌ها را در آن نامه از جریانات ما خبر داده است، صاحب این نامه برخیزد! وگرنه وحى الهى او را رسوا خواهد نمود...
موقعیت استراتژیک فتح مکه
قصه‌های قرآن| ۱۰۵

موقعیت استراتژیک فتح مکه

پیامبر دریافت كه نباید جنگ كرد، ولى اگر جنگ از ناحیه دشمن شروع شود، باید دفاع كرد و با آن‌ها جنگید، و درعین‌حال، کاملاً رعایت حد احترام مكّه را نمود كه جنگى واقع نشود.
پیمان‌نامه صلح حدیبیه
قصه‌های قرآن| ۱۰۴

پیمان‌نامه صلح حدیبیه

پس از عقد پیمان، مسلمانان با آزادى بیشترى، به زمینه‌سازی وسیع براى گسترش اسلام پرداختند، و پیامبر(ص) نامه‌های متعددى در سال هفتم هجرت براى سران كشورها فرستاد؛ و آن‌ها را به اسلام دعوت كرد، دژ محكم خیبر كه پناهگاه یهودیان (ستون پنجم دشمن) بود، به دست مسلمین فتح گردید...
مانور بیعت رضوان| داستان‌هایی از فتح مکّه
قصه‌های قرآن| ۱۰۳

مانور بیعت رضوان| داستان‌هایی از فتح مکّه

در ماه‌هاى حرام (ذی‌قعده، ذی‌حجه، رجب و محرم) جنگ كردن نزد همه مردم جزیرة‌العرب، حرام بود و اسلام نیز این سنت را محترم شمرد؛ و پیامبر این ماه‌ها كه ماه‌هاى آزاد بود، از فرصت استفاده كرده و به تبلیغ اسلام می‌پرداخت.
دورنمایی از فتح پایگاه قریش و مشرکان
قصه‌های قرآن| ۱۰۲

دورنمایی از فتح پایگاه قریش و مشرکان

ولى طولى نكشید كه قبیله كنانه، به قبیله خزاعه (هم‌پیمانان اسلام) حمله‌ور شدند، و عده‌ای از آن‌ها را با وضع رقت‌بار در بستر خواب كشته، و عده‌ای را اسیر كردند. وقتى این گزارش به پیامبر رسید، آن حضرت از این پیمان‌شکنی، سخت ناراحت شدند و به همین جهت تصمیم به فتح مکّه را گرفتند...
نامه‌های پیامبر(ص) به سران کشورها و شهرها
قصه‌های قرآن| ۱۰۱

نامه‌های پیامبر(ص) به سران کشورها و شهرها

پیامبر(ص) در سال هفتم هجرت، پس از پیمان صلح حدیبیّه فرصت آن را یافت تا براى سران كشورها و شهرها نامه بنویسد و آن‌ها را به اسلام دعوت كند. خاطر آن حضرت پس از پیمان حدیبیه از ناحیه جنوب (مكّه) آسوده شد و از آن زمان به بعد نامه‌های بسیارى براى سران نوشت و آن‌ها را به اسلام دعوت كرد .
کوشش پیامبر(ص) برای اصلاح زن و شوهر
قصه‌های قرآن| ۱۰۰

کوشش پیامبر(ص) برای اصلاح زن و شوهر

مدتى از این ماجرا گذشت تا پیك وحى بر پیامبر نازل گردید و آیات اول تا چهارم سوره مجادله را در این مورد نازل كرد، كه خلاصه‌اش این است شوهر باید به‌عنوان كفاره یك بنده آزاد كند، یا شصت روز روزه بگیرد، و یا شصت مسكین طعام بدهد، و سپس به همسرش رجوع نماید.
پذیرش توبه ابولبابه| رسوا شدن یک منافق نزد پیامبر(ص)
قصه‌های قرآن| ۹۹

پذیرش توبه ابولبابه| رسوا شدن یک منافق نزد پیامبر(ص)

اى رسول خدا! شنیده‌ام می‌خواهی دستور قتل پدرم را صادر كنى اگر ناگزیر از این دستور هستى به خود من اجازه بده تا او را بكشم و سرش را براى تو بیاورم. زیرا خزرجیان می‌دانند من نسبت به پدر و مادر خیلى خوش‌رفتار هستم، از آن می‌ترسم كه اگر دیگرى او را بكشد نتوانم قاتل پدر را بنگرم، درنتیجه ممكن است مؤمنى را عوض كافرى به قتل رسانده و مستحق دوزخ گردم.
پیمان‌شکنی یهودیان در برابر پیامبر اسلام(ص)
قصه‌های قرآن| ۹۸

پیمان‌شکنی یهودیان در برابر پیامبر اسلام(ص)

به رسول اكرم(ص) وحى شد كه یهود بنى نضیر چنین تصمیمی دارند، آن حضرت بی‌درنگ برخاست و به‌سرعت به‌طرف مدینه رهسپار شد و به دنبالش یاران او نیز به مدینه رهسپار گشتند و به‌محضر آن حضرت رسیدند، و از علت مراجعت پرسیدند. حضرت علت را به آن‌ها فرمود.
جنگ خندق
قصه‌های قرآن| ۹۷

جنگ خندق

پیامبر بی‌درنگ با سران اسلام به مشورت پرداخت، سلمان پیشنهاد كندن خندق (سنگرى عظیم در سراسر راه‌های ورودى مدینه) نمود. این پیشنهاد پذیرفته شد و طبق فرمان پیامبر، مسلمانان گروه‌گروه به كندن خندق پرداختند.
جنگ احد در قرآن| شایعه قتل پیامبر(ص)
قصه‌های قرآن| ۹۶

جنگ احد در قرآن| شایعه قتل پیامبر(ص)

دشمن خیال كرد كه پیامبر را كشته است، ازاین‌رو با صداى بلند همین خبر را اعلام كرد و موجب شایعه شد. این شایعه باعث تضعیف روحیه مسلمانان گردید و در مدینه پیچید و زن و مرد را نگران و گریان نمود، حتى عده‌ای از مسلمانان آن‌چنان خود را، باختند كه از میدان گریختند
هجرت پیامبر(ص) از مكّه به مدینه| نگاهی به جنگ بدر
قصه‌های قرآن| ۹۵

هجرت پیامبر(ص) از مكّه به مدینه| نگاهی به جنگ بدر

رسول اكرم(ص) بی‌درنگ پرچم جنگ را به على(ع) سپرد، آن حضرت با جمعى از مهاجران به تعقیب آن‌ها رفتند تا به چاه بدر رسیدند و سه روز هم در آنجا توقف كردند، هر چه جستجو كردند، كسى را نیافتند سپس به مدینه برگشتند (این غزوه را غزوه بدر اولى یا بدر صغرى می‌گویند.)
معراج پیامبر اسلام(ص) چگونه بود؟
قصه‌های قرآن| ۹۴

معراج پیامبر اسلام(ص) چگونه بود؟

بار دوم گفتار خود را تكرار كرد، باز على(ع) برخاست و گفت: من تو را یارى می‌کنم. پیامبر(ص) فرمود: بنشین. براى بار سوم حاضران را دعوت كرد، هیچ‌یک از حاضران به دعوت پیامبر پاسخ ندادند جز على(ع) كه براى بار سوم نیز برخاست و گفت: من تو را یارى می‌کنم.
زندگی حضرت محمد(ص)| آغاز بعثت پیامبر اسلام(ص)
قصه‌های قرآن| ۹۳

زندگی حضرت محمد(ص)| آغاز بعثت پیامبر اسلام(ص)

ابوطالب (پدر على(ع)) نزد پیامبر(ص) آمد و او را در آغوش محبت خود گرفت، و سپس نزد ابولهب و عباس رفت و گفت: شما از جان پیامبر چه می‌خواهید، سوگند به خدا او راست‌گو است.
عروج حضرت عیسی(ع) به آسمان
قصه‌های قرآن| ۹۲

عروج حضرت عیسی(ع) به آسمان

عیسى(ع) در عصر و زمانى بود كه در راه هدایت مردم، رنج‌ها برد و از مردم، زخم‌زبان‌ها و ناسزاها شنید. ولى وقتى نزد مادرش مریم(س) می‌آمد، دلش آرام می‌شد و حالات و بیانات مادر، مرهمى شفابخش براى دل غمبار عیسى(ع) بود.
یازده نصیحت از اندرزهای حضرت عیسی(ع)
قصه‌های قرآن| ۹۱

یازده نصیحت از اندرزهای حضرت عیسی(ع)

اگر شخصى در اتاق نقاشى شده و زیبا، آتشى روشن كند، دود، آن اطاق نقاشى شده را دودآلود و سیاه خواهد كرد. گرچه اطاق را نسوزاند، فكر زنا نیز همچون آن دودى است كه زیبایى چهره معنوى انسان را تیره‌وتار می‌سازد، گر چه آن چهره را از بین نبرد.
سرنوشت مبلّغان اعزامی حضرت عیسی(ع) به انطاکیه
قصه‌های قرآن| ۹۰

سرنوشت مبلّغان اعزامی حضرت عیسی(ع) به انطاکیه

وقتی‌که مرگ سراغ من آمد، به عذاب سخت گرفتار بودم تا این‌که امروز دو نفر را دیدم كه به سجده افتادند و از خدا، زنده شدن مرا می‌خواهند، خداوند مرا به دعاى آن دو نفر زنده كرد.
گنجی که حضرت عیسی(ع) پیدا کرد
قصه‌های قرآن| ۸۹

گنجی که حضرت عیسی(ع) پیدا کرد

خاركن: در یكى از روزها كه هیزم بر پشتم حمل می‌کردم، از كنار كاخ شاه عبور نمودم. به كاخ نگاه كردم چشمم به جمال دختر شاه افتاد، عشق او در دلم جاى گرفت و هرروز به این عشق افزوده می‌شود. ولى كارى از من ساخته نیست و این درد، درمانى جز مرگ ندارد.
ناامیدی ابلیس از گمراه کردن حضرت عیسی(ع)
قصه‌های قرآن| ۸۸

ناامیدی ابلیس از گمراه کردن حضرت عیسی(ع)

سرانجام عیسى(ع) درحالی‌که نسبت به او خشمگین بود، ناگزیر به اذن الهى، صاحب آن استخوان‌ها را زنده كرد. ناگهان آن استخوان‌ها به‌صورت شیرى درآمد و به آن مرد ابله حمله كرد و او را درید و خورد. معلوم شد آن استخوان‌ها، از شیر مرده بوده است.