شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۷
يعنی هر انسان عاقلی، اگر چه متشرّع و ديندار هم نباشد، به حكم فطرت انسانی و عقلی كه دارد، خودش را موظّف میداند كه هم نعمت را بشناسد هم منعم را و حدّاقلّ از او تشکّر کند و همین وظیفهی عقلانی است كه آدمی را وامیدارد در پی شناختن منعم كه خالق عالم و آدم است به جستجو بپردازد و در مقام سپاسگزاری از او برآید.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۶
اين عالمانند كه در روايات ما دارای آن همه فضيلت و جلالت هستند و ما در زمان غیبت ولیّ و امام عزیزمان(عجل الله تعالی فرجه الشّریف) چهقدر به این چراغهای روشنیبخش احتیاج داريم تا در پرتو نور علمشان راه مستقيم را بيابيم و به بيراهه نيفتيم و هلاک نشويم؛ زيرا فضا هر چه تاریکتر باشد، طبيعی است كه انسان به شمع و چراغ احتياج بيشتری دارد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۵
آنها خيال میكردند نبوّت يعنی رياست و حكومت؛ و لذا میگفتند: اگر حكومت است، بايد دست وليد بن مغيره يا عروة بنمسعود ثقفی باشد. چرا به دست محمّد، كه نه ثروتی دارد نه قدرتی، داده شود؟ اين را نمیتوانستند بفهمند كه نبوّت یک حقيقت معنوی است. ارتباط جوهر روح با عالم ربوبی است. قلب او مهبط* وحی خداست، نه مسألهی حكومت و رياست كه بگويند هر كه شد، باشد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۴
مسألهی خلافت پيامبراكرم(ص) مسألهی انتصابی است و بايد شخص خليفه را خدا معیّن و منصوب بفرمايد، حتّی خود پيامبر(ص) هم مجاز به تعيين نيست، بلكه او شخص منصوب از جانب خدا را معرّفی میكند؛ و لذا او معرّفی كرده و گفته است خليفهی پس از من شخص علیّبن ابیطالب(ع) و پس از او يازده فرزندش يكی پس از ديگری متصدّی منصب خلافت خواهند بود.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۳
به ما هم گفتهاند، دربارهی بعضی مطالب كه جنبهی سرّی دارد كنجكاوی نكنيد كه به جايی نمیرسيد و احياناً ممكن است دچار وسوسههای شيطانی بشويد؛ مثلاً راجع به مسألهی قضا و قدر خيلی كاوش نكنيد. اين كه شيطان برای چه خلق شده و چرا راه وسوسهی آدميان به روی او باز شده و چرا وقتی به حضرت آدم گفتند از ميوهی آن درخت نخور، او خورد و گرفتاریها پيش آمد و...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۲
امّا ما نمیدانیم كدام قسمت از آيات دارای اين اثر است. اين رمز و راز و سرّ آيات قرآن در دست امام زمان(ع) است. آنحضرت در عين اين كه ميان مردم است، مردم او را نمیبينند. يكی از راههايی كه امام(ع) خود را از نظر ديگران پنهان نگه میدارد و از شرّ دشمنان مصون میماند، همين راه است.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۱
آنها به سراغ ديگران رفتهاند و درِ خانهی علی و اولاد علی(ع) را گم كردهاند. درِ خانهی ابوحنيفه و مالک انس و احمدحنبل و شافعی رفتهاند. آنها حرفهايی زدهاند و بيچارهها را از حقايق آسمانی قرآن محروم كردهاند. ولی ما میگوییم: قرآن كتاب شريعت ماست و حَمَلهی آن كسانی هستند كه فرستنده و آورندهی آن آنها را مشخّص و معیّن کرده است و و هر كسی نمیتواند بگويد من قرآن را میدانم و احكامی را كه در آن هست میشناسم...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۰
گفتم: آيا تو حقّ و باطل را از هم تشخيص میدهی؟ گفت: بله. گفتم: كسی كه خود مشخِّص بین حقّ و باطل است، به دیگری چه نیازی دارد که از او سؤال كند؟ گفت: شما عراقیها خيلی كمطاقت و پرحرفيد، تو چه كار داری؛ ابوجعفر كجاست؟ مرا به او راهنمايی كن. در همين حال، حضرت امام باقر(ع) با جمعی از اصحاب وارد مسجد شدند و در جانبی از مسجد نشستند.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۹
اهل كوفه شيعه بودند، دوستدار خاندان علی(ع) بودند؛ ولی بدبختها آمادهی دفاع از حجّت زمان نبودند، بلکه با دست خودشان امامشان را قطعهقطعه کردند؛ همانها که مانند ما (بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی) هم میگفتند و روز دوازدهم محرّم در کوفه مردانشان بر سر و سینهی خود میزدند و زنانشان موهای سرشان را میكندند؛ يعنی، دوستدار خاندان علی(ع) بودند، امّا آمادهی دفاع از آنها نبودند.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۸
سلام بر آنها که حجّت و برهان و دلیل مبعوث از جانب خدا هستند و قاطع عذرند؛ یعنی، خدا خواسته است راه عذر را بر بندگان ببندد تا كسی نگويد: من خبر نداشتم كه دين و شريعتی در عالم هست و همچنين راهی برای به دست آوردن دين و شريعت نداشتم تا عمل كنم. آری، برای اینکه راه اين عذر بسته شود، خداوند حكيم لطف كرده و راهنمايان معصوم از جانب خود برانگيخته است تا دين و شريعت خدا را به مردم برسانند...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۷
منظور اين است كه پيامبران(ع) در رديف دنياداران نيستند كه وقتی مردند، اموال فراوان از خود باقی بگذارند؛ آنها مردان خدا هستند و همّی جز ارشاد و هدايت بندگان خدا به سوی خدا ندارند و قهراً آثاری هم كه از آنها در عالم میماند، همان معارف و تعليمات آسمانی آنها خواهد بود و اين چه ربطی دارد به اين كه اگر یک خانهی مسكونی و یک قطعه گليم و چند عدد كاسه و كوزه داشته باشند...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۶
دعای كميل و دعای عرفه از مصاديق دعوت حُسنا هستند؛ البتّه، برای كسانی كه اهلش باشند و بتوانند در دريای معارف اين بيانات نورانی غوطهور گردند؛ وگرنه من فقط الفاظی میخوانم و قطرهای هم از آن دريا نمیچشم. آن كه اهلش باشد و بفهمد، میفهمد كه به راستی، دعای عرفه دعوت حُسناست...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۵
ما خيلی هنر داشته باشيم، ادای واجبات و ترک محرّمات میکنیم و يا تحصيل فضايل میکنیم و نفسمان را از رذايل تطهير میکنیم. امّا عالم خيال خود را نمیتوانیم تحت مراقبت درآوريم و از هرزه گردی باز بداريم. علیالدّوام، افكار پريشان و تخيّلات گوناگون و احياناً شرمآور در گذرگاه خيال ما در حال تردّد و رفت و آمدند و چه بسا خود انسان ناراحت میشود كه چرا چنين خواطری از ذهنم میگذرد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۴
گاهی انسان از یک منطقهی بلا كنار میرود تا بلا دامنش را نگيرد و گاهی در همان منطقه میماند، ولی چنان قوی است كه آن بلا نمیتواند به دامن او برسد. مثلاً در منطقهای بیماری واگيردار میآيد. بعضی از آن منطقه كنار میروند تا به آن بيماری مبتلا نشوند و بعضی كنار نمیروند، امّا واکسن ضدّ آن بیماری به خود تزريق میكنند و مصونیّت میيابند و مبتلايان را هم نجات میدهند
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۳
ما خدای خود را بسيار شاكريم كه ما را در مسير حبّ و ولای علی(ع) قرار داده است. حال، اگر خود را آلوده و مقهور شهوات نفس خود میبینیم و زمين خوردهی نفس امّارهایم، از اين جهت خوشحاليم كه در راهی كه به سوی علی(ع) میرود زمين خوردهايم و اميدواريم که از برکات حبّ او برخیزیم و مجدّداً به راه بيفتيم.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۲
به هر حال، هدايت ما به سوی امام است. امام، هم هادی هم هدف است. میخواهد ما را حركت بدهد و به خودش برساند كه وجه الله و باب الله است. پس بكوشيم تا خود را به امام برسانيم و جمال او را كه جمال خداست ببينيم. امّا توفيق اين ديدن نصيب هر كسی نمیشود. آنها كه با خود امام(ع) معاصر بودند او را نديدند.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۱
افق اين حرف خيلی بالاتر از افق افكار شماهاست. بگو از كه شنيدهای؟ گفت: راست مطلب اين كه، خدمت حضرت ابومحمّد، حسنبن علی عسگری(ع) شرفياب بودم. آنحضرت تعليمم كرد كه از شما بپرسم. تا فهميد اين حرف از آنِ کیست، گفت: آری، اين نور از آن خانه درخشيده است. فوراً برخاست و تمام نوشتههايش را كه در اين زمينه داشت آورد و آنها را آتش زد و سوزاند.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۲۰
ما در اين زيارت (جامعه) اعتراف میکنیم كه اهلبيت نبوّت(ع) کهفالوری يعنی پناهگاه و مأمن برای جملهی عالمیانند. چون کلمهی «وری» در لغت به معنای مطلق خلق است، يعنی تمام مخلوقات، اعمّ از زمينی و آسمانی، بر اساس نظم الهی، در پرتو نور آل محمّد(ع) به كمالات مخصوص خود در عالم هستی نايل میشوند...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۱۹
کَهْف به معنای غار است و وَرَی به معنای مخلوقات. غار يعنی پناهگاه. در دامنهی كوهها شكافهايی پيدا میشود كه برای كسانی كه در بيابانها گير میكنند مأمن، يعنی محلّ امن و امان و مصونيّت، است و همچنين برای كسانی كه در زمانهای گذشته اهل رياضت بودند و از اجتماع كنارهگيری میكردند و میخواستند تهذيب نفس كنند و خودشان را از آلودگیها دور نگه دارند، محلّ مناسبی بوده است.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۱۸
حال، ما در اين زيارت، اهل بيت نبوّت(ع) را به عنوان "ابواب الايمان" میستاييم و آنها را درهای ورود به خانهی ايمان میشناسيم و بديهی است كه انسان اوّل بايد به عظمت و شرافت و جلالت خانهای پی ببرد و آنگاه دنبال در ورودی آن خانه بگردد. در آن صورت است كه عظمت و شرافت آن در را هم میشناسد و با اشتياق تمام به سوی او میرود.